لزوم اصلاح و بازنگری قانون اساسی

محمدرضا خباز نماینده ادوار مجلس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بعد از 10 سال در زمان عمر با برکت حضرت امام مورد بازنگری قرار گرفت و طی آن یکسری اصلاحاتی در قانون اساسی به وجود آمد. امری که نشان می‌داد در مقام اجرا، آن قانون اساسی کشور را با مشکلاتی روبه‌رو می‌کرد. بنابراین می‌شود گفت که بعد از اصلاح قانون اساسی، جمهوری اسلامی شماره 2 در کشور شکل گرفت که همین قانون اساسی فعلی است که در اختیار ماست. این قانون اساسی بیش از 32سال است که در کشور اجرا می‌شود و نشان داده که نیاز به بازنگری حتمی دارد. در حدود 15سال پیش رهبری در سفری به کرمانشاه استارت این موضوع را زدند و بیان کردند که قانون اساسی ما نیاز به بازنگری دارد. موضوع مربوط به زمانی است که اوج مقابله قوه مقننه و قوه مجریه بود. یعنی آقای احمدی‌نژاد قانون را تمکین نمی‌کرد و مجلس هم مقدار زیادی مماشات کرد و چون دید فایده ندارد، تقابل آغاز شد. در آنجا ایشان موضوع ریاست جمهوری به صورت پارلمانی را مطرح کردند که بعضی کشورها در صورتی که لازم باشد ریاست‌جمهوری با انتخاب نمایندگان مجلس صورت بگیرد. البته ایشان به دو نکته آینده‌ای دور و به شرط حضور احزاب قدرتمند اشاره کردند که احزاب قدرتمند بتوانند نمایندگان قوی واجد نمایندگی مردم را انتخاب کنند تا دیگر درگیری بین قوه مجریه و مقننه به پایان برسد. اخیرا آقای باهنر به عنوان یکی از اصولگرایان سنتی، صحبت از بازنگری قانون اساسی با تصمیم رهبری کرده که نشان می‌دهد باید زمزمه‌هایی وجود داشته باشد که به نظرم بسیار ضروری است. آقای باهنر در اینباره به قانون اساسی فرانسه نیز اشاره داشتند که حدود چهار دفعه تغییر کرده است. قانون اساسی میثاق ملی است. این درحالی است که عده‌ای فکر می‌کنند فقه ثابت و لامتغیر است اما امام می‌فرمایند که فقه اسلامی هم تابع زمان و مکان است، یعنی آن شرایط زمان و مکان است که می‌تواند دست فقیه را در اظهارنظر باز کند که در این‌صورت قانون اساسی جای خود دارد. یقینا قانون اساسی فعلی ما جوابگوی نیازهای امروز کشور نیست که به منظور بازنگری موافقت رهبری و بعد از آن هم اعلام رای مجلس ضروری است. طبیعی است برای این کار تعدادی به عنوان خبرگان قانون اساسی انتخاب می‌شوند، ایراداتی که الان وجود دارد را مثل دفعه گذشته مطرح می‌کنند و خبرگان شروع به اظهارنظر می‌کنند و جمع‌بندی‌هایشان را به اطلاع رهبری می‌رسانند. بعد از آن در اختیار افکار عمومی قرار خواهد گرفت و سپس از ملت شریف کشورمان می‌خواهند که به آن رای دهند. شروع این پروسه با موافقت رهبری است که در قانون اساسی آمده است و از این رو این مسئله بسیار ضروری است. همان‌طور که در زمان حیات حضرت امام و قبل از رحلت‌شان در سال آخر دو کار مهم انجام دادند که اگر انجام نمی‌گرفت همان زمان کشور با مشکل روبه‌رو می‌شد. نخست اینکه پیشنهاد اصلاح و بازنگری قانون اساسی را دادند که انجام شد و دیگر اینکه جنگ را به پایان رساندند، قطعنامه را پذیرفتند که تکلیف ایران با همسایه‌اش عراق متجاوز آن زمان را مشخص کرد. لذا با شرایط اقتصادی و اجتماعی جدید و با توجه به نسل جدیدی که امروز 40 ساله‌ها و کمتر از 40 ساله‌ها اکثریت افراد جامعه ما را تشکیل می‌دهند و به این قانون اساسی موجود رای ندادند، متقاضی هستند که در قانون اساسی و سرنوشت خود نقش داشته باشند که سخن درستی است. ما نباید بگوییم قانون اساسی لایتغیر است چون وحی منزل و آیات شریفه قرآن نیست. مجموعه‌ای از خبرگان و نخبگان کشور متنی را آماده و در اختیار مردم گذاشتند و مردم به آن رای دادند و تبدیل به میثاق ملی کشور شده است. ولی میثاق ملی کشور مادام‌العمر نیست، هم قابل تغییر و هم قابل بازنگری است و هم هرچه زودتر این اتفاق بیفتد، گام مهمی در رفع کمبودها و نواقص در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کشور اتفاق خواهد افتاد. اگر می‌شد قانون اساسی تغییر کند و بر مبنای پیشنهاد رهبری که احزاب قوی و قدرتمند و فراگیر در کشور به‌وجود آیند که به معنی واقعی برآیند نظر مردم باشند، مردم احساس می‌کنند از کانال حزب می‌توانند نظرات صائب خود را به کرسی بنشانند و نظراتشان را در تصمیم‌گیری کشور از طریق حزب دخالت دهند. همان‌طور که در همه دنیا رسم است ولی متاسفانه عده‌ای در کشور همچنان بر این طبل می‌کوبند که ما نیاز به حزب نداریم و این بزرگ‌ترین خطا برای یک فرد سیاسی و سیاستمدار است که تصور کند ما حزب لازم نداریم یا مثل احمدی‌نژاد که می‌گفت با بودن بسیج و حوزه علمیه ما حزب لازم نداریم! حزب بسیار ضروری است. البته احزاب باید از اختیارات قانونی برخوردار باشند تا بتوانند از حقوق مردم دفاع و نظرات مردم را نمایندگی کنند.