جان «من» و جان «تو»

حمیده امینی فرد
خبرنگار
از آن «دوشنبه» تا این «دوشنبه» تعداد فوتی‌های کرونایی بیش از 3 برابر شده است. ما حالا به 104 فوتی در روز رسیده‌ایم. هشدارها برای سه رقمی شدن مرگ‌و‌میرها که پیش از این، پایان بهمن ماه را نشانه رفته بود، زودتر از پیش‌بینی‌ها به نیمه‌های بهمن رسید است. ما توانستیم برای دو رقمی ماندن فقط 60 روز طاقت بیاوریم. «ما» ساده روزهای طلایی پیشگیری را از دست دادیم. این «ما» البته فقط دولت نیست. مردم هم سهم‌شان در این پیشگیری کمتر از دولت نیست. حالا رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی به کمتر از 57 درصد رسیده است. هفته گذشته حدوداً 59 درصد رعایت می‌کردیم. این یعنی در طول یک هفته تقریباً 2 درصد افت داشته‌ایم. نانوایی‌ها همچنان در صدر اخطارها قرار دارند و پاساژها در صدر اماکنی قرار گرفته‌اند که پوشیدن ماسک در آنجا فقط 38 درصد رعایت می‌شود. (هفته پیش این عدد نزدیک به 40 درصد بود.) دیروز 39 هزار و 819 بیمار مبتلا هم شناسایی شدند تا در میزان مبتلایان هم رکورد بزنیم. شهرستان‌های قرمزمان، اما همچنان ثابت مانده است. حالا عدد 120 شهر قرمز را باید کنار 153 شهرستانی بگذاریم که ممکن است بزودی رنگ تازه‌ای پیدا کنند و این درحالی است که فقط ۱۹ میلیون و973 هزار و 438 نفر دوز سوم واکسن را زده‌اند و 6 تا 7 میلیون هم تاکنون به هیچ واکسنی از هیچ نوعی روی خوش نشان نداده‌اند. تصاویر خیابان‌ها، تالارها، آرایشگاه‌ها، رستوران‌ها، کافه‌ها، اماکن اداری و شرکت‌های خصوصی اما شبیه گذشته نیست. ما موج مرگ‌ها را که نه «ترس از مرگ» را پشت سرگذاشته‌ایم، اما «مرگ» همچنان با ماست! سؤال اینجاست آیا ما به‌عنوان یک شهروند در برابر یکدیگر مسئولیتی نداریم؟ در شرایطی که از بازگشایی‌ها گلایه می‌کنیم، چرا حساسیت‌مان فقط آموزش‌های غیر حضوری و دورکاری است؟ آیا میهمانی، خرید، سفر و کافه رفتن هایمان بی‌هزینه است؟ «خودخواهی اجتماعی» حالا بخشی از فرهنگ بی‌تفاوتی شده است. ما یک تجربه دو ساله سخت را پشت سرگذاشته‌ایم، اما همچنان نقش و سهم خودمان را به‌عنوان یک شهروند نادیده می‌گیریم.
«مردم» هم مقصرند


«هر واژه‌ای بار معنایی دارد. وقتی می‌گوییم مسئولیت اجتماعی مردم، واژه «مردم» بار معنایی دارد. ما در این مواقع دچار افراط و تفریط می‌شویم یا مردم را مقصر کامل می‌دانیم و یا نقش آنها را به کل نادیده می‌گیریم.»
احسان شاه قاسمی، جامعه شناس معتقد است که در شرایط حاضر، مردم هم مقصرند. او به «ایران» می‌گوید: «برخی‌ها تلاش می‌کنند تا بار تقصیرها را گردن دولت بیندازند، اما من معتقدم که مردم هم نقش و سهم پررنگی دارند. چون فرهنگ مردم بسیار قدرتمند است و روی فرهنگ حاکمان نیز تأثیر می‌گذارد. به هرحال انتخاب حاکمان نیز به روش مستقیم و غیرمستقیم دست مردم است. بنابراین ما ضمن نقد حاکمان باید فرهنگ مردم را هم نقد کنیم.»
او ادامه می‌دهد: «پیش از این برخی مردم از نبود واکسن گلایه داشتند اما الان بیشتر مراکز واکسیناسیون خالی از مراجعه کننده است. برخی حتی برای دوز دوم هم تعلل می‌کنند. خب این موضوع ارتباط مستقیمی با مسئولیت اجتماعی مردم دارد. ما باید خودمان را هم نقد کنیم. یا ماسک و الکل به اندازه کافی وجود دارد، اما مردم کمتر استفاده می‌کنند. میهمانی‌های غیر ضروری، عروسی‌ها و مراسم ختم دوباره به گذشته برگشته درحالی که شرایط عادی نیست. جالب اینکه برخی میهمانی می‌دهند اما برای اینکه مثلاً فرزندشان مجبور است به مدرسه برود، اعتراض دارند. خب اینها یک زنجیره است و باید کنار هم قرار بگیرد. ما نباید خودمان را تبرئه کنیم و به‌دنبال مقصر خارج از نقش خودمان بگردیم.»
این جامعه‌شناس معتقد است: «بعد از پشت سرگذاشتن دو سال سخت همراه با تحریم و گرانی‌ها، مردم خسته شده‌اند و این طبیعی است اما نکته مهم این است که اُمیکرون هم شرایط بحرانی محسوب می‌شود و نباید فکر کنیم که وضعیت عادی است. یکی از دلایل این جدی نگرفتن‌ها البته به تغییر ذهنیت مردم نسبت به مرگ بر‌می‌گردد که به علت آمار بالای فوتی‌ها در این دو سال به یک مسأله عادی تبدیل شده و واژه «مرگ» ابهت خودش را از دست داده است. درحالیکه مرگ همچنان در کمین همه ماست.»
به این مریضی اجتماعی دامن نزنید
اردشیر گراوند، جامعه‌شناس به «ایران» می‌گوید: «هر فردی برای زندگی شخصی خودش انتخاب‌هایی دارد که به خودش مربوط است، اما همین افراد وقتی در تعاملات اجتماعی قرار می‌گیرد، قاعدتاً به عنوان یک حق اجتماعی نباید فعلی را انجام داده یا ترک کنند که به شهروند دیگری آسیب برساند. این حق را هم باید خود فرد، هم نظام قضایی و هم نظام مدیریتی کشور از او سلب کند. اخلاق هم حکم می‌کند که ما این اجازه را به دولت بدهیم تا حق آزار رساندن فردی به فرد دیگر را از او بگیرد. الان زحمت کرونا به‌طور طبیعی جهان را تحت تأثیر عوارض خودش قرار داده است، اما این مریضی تنها یک مریضی بهداشتی صرف نیست و بیشتر یک مریضی اجتماعی محسوب می‌شود که مسئولیت افراد را نسبت به یکدیگر گوشزد می‌کند.»
گراوند با اشاره به نرخ باسوادی مردم «ایران» می‌گوید: «در کشوری که نرخ با سوادی بیش از 90 درصد و نرخ تحصیلکردگان بالای 30 درصد است نباید به افراد تذکر بدهید و التماس کنید که واکسن بزنند. البته بعید می‌دانم که اغلب واکسن نزده‌ها عمداً این کار را انجام داده باشند. به هرحال مشکلات و گرفتاری‌های زندگی وجود دارد اما برخی هنوز درباره دوز سوم قانع نشده‌اند چون مثلاً با تزریق دو دوز کرونا گرفته‌اند و این وظیفه رسانه‌هاست که در این زمینه ابهام‌زدایی کرده و مردم را تشویق به تزریق دوز سوم کند. چراکه شاخص‌ها نشان می‌دهد که درصد بالایی از مردم ایران در تزریق دوز اول و دوم همراهی بسیار خوبی داشته‌اند.»
او درباره اینکه چرا مردم این روزها کمتر ماسک می‌زنند هم می‌گوید: «ماسک عارضه بیرونی است که بر سبک پوشش ما سایه انداخته، طبیعی است که زدن آن آزاردهنده باشد، بنابراین تداوم آن نیاز به فرهنگسازی دارد که این همان بخش حق شهروندی است که نباید به دیگران آسیب بزنیم. متأسفانه خود بینی و فردگرایی یکی از آسیب‌های نظام اجتماعی است که موجب شده تا برخی در این قضیه سهل‌انگاری کنند. البته برخی از افرادی که علائم دارند به اجبار از خانه خارج می‌شوند و این تقصیر آنها نیست. چراکه وضعیت معیشتی و اقتصادی آنها را مجبور کرده است. در اینجا نمی‌توان همه تقصیرها را فقط به گردن مردم انداخت.»
از بلاتکلیفی‌ها رفع تکلیف کنید
سعید معدنی جامعه‌شناس به «ایران» می‌گوید: ما نمی‌توانیم طولانی بودن فرایند درگیری با کرونا را نادیده بگیریم و فقط نسخه بپیچیم. به هرحال طی این دو سال مردم خسته و فرسوده شده‌اند و تداوم بیماری موجب شده تا مردم نسبت به رعایت دستورالعمل‌ها کمی بی‌تفاوت برخورد کنند. علاوه بر این ما موج سهمگین کرونا را پشت سر گذاشته‌ایم و چون گفته می‌شود با موج خفیف‌تر مواجهیم و اُمیکرون بیشتر شبیه ویروس سرماخوردگی و آنفلوانزاست، مردم نسبت به گذشته دچار سهل‌انگاری شده‌اند که همین موضوع در فرایند رعایت دستورالعمل‌ها تأثیر مستقیم گذاشته است. نکته دیگر به تزریق واکسن بر می‌گردد. اغلب مردم دو دوز واکسن را زده‌اند و همین موجب شده تا خیالشان از بابت اُمیکرون کمی راحت‌تر شود. همه این عوامل موجب شده تا وضعیتی که در آن قرار گرفته‌ایم شکننده‌تر از قبل شود. اما این نفی کننده مسئولیت اجتماعی شهروندان نیست و از آنها نسبت به یکدیگر سلب مسئولیت نمی‌کند.»
او بــا اشـــاره به اعمـــال برخـــــی محـــدودیت‌هــــای پراکنــــــده و یــــــا تصمیم‌گیری‌های تعلل‌آمیز می‌گوید: «علاوه بر اینکه بر نقش مردم و نهادهای مدنی تأکید می‌شود باید این بلاتکلیفی‌هایی که بر اثر تصمیمات دیرهنگام و یا اظهارات متناقض در ایجاد محدودیت‌ها و حتی تعطیلی‌ها گاها ایجاد می‌شود هم تمام شود. چون همین بلاتکلیفی باعث می‌شود که مردم قضیه را جدی نگیرند. مثلاً برخی مواقع از آموزش حضوری دانشگاه‌ها صحبت می‌شود، درحالی که کمی بعدتر تأکید می‌شود آموزش‌ها باید غیر حضوری شود. ما درباره این مسائل مهم باید به جمع‌بندی برسیم و صدای واحدی از همه دستگاه‌ها شنیده شود. اگر قرار به ایجاد محدودیت و یا تعطیلی است تصمیم قاطعی درباره آن گرفته شود. چون مردم حاکمان خود را الگو قرار می‌دهند و از آنها تبعیت می‌کنند. بنابراین اگر مسئولان رویه جدی و قانونمندی در پیش بگیرند، در تغییر رفتار مردم بی‌تأثیر نخواهد بود. این کار می‌تواند با صدور بخشنامه و دستورالعمل‌های مورد نیاز انجام شود و البته در این شرایط نقش رسانه‌ها و بویژه صدا و سیما بسیار پررنگ است. باید تذکرها و توصیه‌ها به شکل زیرنویس و جدی ادامه پیدا کند و حجم هشدارها افزایش یابد.»

نیم نگاه

شاه قاسمی: میهمانی‌های غیر ضروری، عروسی‌ها و مراسم ختم دوباره به گذشته برگشته درحالی که شرایط عادی نیست. جالب اینکه برخی میهمانی می‌دهند اما برای اینکه مثلاً فرزندشان مجبور است به مدرسه برود، اعتراض دارند.
گراوند: این مریضی تنها یک مریضی بهداشتی صرف نیست و بیشتر یک مریضی اجتماعی محسوب می‌شود که مسئولیت افراد را نسبت به یکدیگر گوشزد می‌کند.
معدنی: مردم نسبت به گذشته دچار سهل‌انگاری شده‌اند که همین موضوع در فرایند رعایت دستورالعمل‌ها تأثیر مستقیم گذاشته است.