لیست سیاسیون خارج از گود بلند‌تر شده است

لاریجانی و جلیلی در انزوای سیاسی‪-‬ آفتاب یزد-می‌گل هشترودی: انزوای سیاسی؛ این تنها واژه‌ای است که فقط برخی بزرگان و چهره‌های سیاسی به خوبی آن را درک می‌کنند. چهره‌هایی که روزی پر رنگ‌ترین نقش‌ها را در سپهر سیاسی کشور ایفا می‌کردند اما امروز کمتر از آن‌ها سخنی به میان می‌آید. شاید برجسته‌ترین این افراد ناطق نوری و محمد خاتمی باشند. دو چهره از دو جناح مخالف اما با سرنوشتی یکسان؛ محمد خاتمی بعد از پایان ریاستش در دولت اصلاحات به حاشیه رانده شد و ناطق نوری نیز بعد از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال 76به انزوای خود خواسته تن داد. با این همه اما انزوای سیاسی پایان ندارد و سال به سال به جمع افرادی که به حاشیه رانده می‌شوند یا انزوای سیاسی را به ماندن در سپهر سیاسی کشور ترجیح می‌دهند افزوده می‌شود. حالا این دایره به قدری بزرگ شده که حتی افرادی که یک زمانی مهم‌ترین پست‌های سیاسی را داشته‌اند امروز در آن جای گرفته اند. در سال جاری هم دو نفر به این جمع اضافه شدند؛ یکی علی لاریجانی و دیگری سعید جلیلی.
>انزوای خودخواسته لاریجانی
علی لاریجانی تا مرداد سال گذشته ریاست مجلس را بر عهده داشت و بعد از 12 سال برای دور یازدهم پارلمان ثبت‌نام نکرد تا خود را برای رسیدن به پاستور مهیا کند. او در بهار امسال برای انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد اما فکر نمی‌کرد با عدم احراز صلاحیت توسط شورای نگهبان مواجه شود. در نهایت برادرش، آیت‌الله آملی‌لاریجانیدر اعتراض به این موضوع از منصب خود استعفا داد و خود علی لاریجانی نیز دیگر در محافل رسمی و سیاسی شرکت نکرد و روزه سکوت سیاسی گرفت. مهر ماه سال جاری نیز خبر آمد که او از سمت راهبردی سند توافق ۲۵ ساله ایران و چین استعفا داده است. هرچند در گوشه و کنار مطرح شد که او و ناطق‌نوری و حسن روحانی، حزب تشکیل خواهند داد. هرچند خودش در گفت‌وگو با مجله «آگاهی نو»، گفت بود: «ممکن است اما الان باید نظرات مطرح شود تا نقد کنند. چون حزبی که فقط برای قدرت باشد، دچار انشعاب و... می‌شود و نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. حزب نیازمند پیوند ایدئولوژیک و فکری است که باید پایه‌های آن را بپذیرند، وگرنه تخریب می‌شود. در غیر این صورت مثل خیلی از احزاب ما تبدیل به دورهمی می‌شود. باید افراد سیاسی که دور هم جمع می‌شوند، بگویند ما این اندیشه سیاسی را داریم». با این حال اتفاقات و آرایش‌های سیاسی پیش از انتخابات نشان می‌داد که اگر علی لاریجانی برای ریاست‌جمهوری تایید صلاحیت می‌شد، این امکان وجود داشت که برخی احزاب اصلاح‌طلب که نامزدی نداشتند، او را برای رسیدن به صندلی ریاست دولت در نظر بگیرند، اما بعد از گذشت چند ماه از آن دوران، لاریجانی نه‌تنها به پاستور نرسید‌ بلکه دریک انزوای سیاسی فرورفته است. او اکنون عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام است اما با لاریجانی سال‌های قبل بسیار فاصله گرفته است. به نظر می‌رسد او حالا سابقه وزارت در ارشاد، ریاست بر سازمان صداوسیما، دبیری در شورای عالی امنیت کشور و سابقه طولانی در ریاست بر پارلمان را تنها در رزومه شخصی خود بایگانی کرده و انزوا را برگزیده است.
>انزوای سیاسی سعید جلیلی


شاید خود دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی هم فکر نمی‌کرد بعد از پایان عصر روحانی، دچار چنین سرنوشتی شود. او و هواداران سرسختش بر این باور بودند که بعد از تجربه روحانی، مردم به جلیلی رجوع می‌کنند و او را به پاستور می‌فرستند. رویای آنها اما خیلی زود نقش بر آب شد چرا که در همان ایام نظرسنجی‌هایی که حکایت از مشارکت پایین در انتخابات ریاست جمهوری داشت، نشان می‌داد کسانی که می‌خواهند پای صندوق‌های رای حضور پیدا کنند، روی برگه نام سید ابراهیم رئیسی را می‌نویسند نه سعید جلیلی! جلیلی و جلیلی‌چی‌ها در این شرایط استراتژی دوم را فعال کردند و کناره‌گیری به نفع فرد پیروز را در دستور کار خود قرار دادند. آنها تصور می‌کردند حالا که به پاستور نرسیدند می‌توانند با این راهبرد، حداقل مدیریت مذاکرات هسته‌ای در وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی را به عهده بگیرند. پس از انتخابات،مسئولیت‌ها یکی بعد از دیگری در دولت رئیسی تقسیم شد. تقریبا همه آنهایی که در جبهه ابراهیم رئیسی بودند پست گرفتند. رئیس جمهور محسن رضایی و قاضی‌زاده هاشمی که با او رقابت کردند را به عنوان معاون خود معرفی کرد. وزارت خارجه را به امیرعبداللهیان داد و شمخانی را در دبیری شورای عالی امنیت ملی ابقا کرد. معاون اولی را هم به مخبر سپرد.انتصاب‌های دولت تمام شد و صندلی به سعید جلیلی نرسید تنها یکبار تصویر او در یکی از جلسات اقتصادی دولت به ثبت رسید.سعید جلیلی که در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، دولت سایه تشکیل داده بود و هرازگاهی سیاست‌های
دولت اعتدال را نقد می‌کرد، تلاش کرد جلسات آن دولت سایه را بازهم در دوره رئیسی ادامه دهد ولی دولت سایه‌ای همراه با دولت نه یک منتقد. ریاست دولت سایه تا اینجای کار تنها صندلی بوده است که نصیب جلیلی در عرصه سیاست ورزی شده است. این در حالی است که برخی رقبا و رفقای اصولگرای او طی سال‌های اخیر به پست و مسئولیتی رسیده اند، قالیباف ریاست مجلس را در اختیار گرفت. رئیسی، جانشین روحانی شد. محسن رضایی، هدایت تیم اقتصادی دولت را به دست گرفت. حداد عادل؛ کم کم در حال تبدیل شدن به یک پدر معنوی است اما سعید جلیلی همچنان اندر خم کوچه سیاست مانده است. در واقع او بدون اینکه بخواهد دچار انزوای سیاسی شده و به حاشیه رانده شده است.این حاشیه آن قدری ملموس است که سبب شده تا او که مخالف سرسخت برجام بود، در این روزهایی که برجام در حال احیا است سکوت پیشه کند. حتی حواشی‌ای هم که برای او در رابطه با نامه 200 صفحه‌ای‌اش به مقامات عالی رتبه نظام ساختند، نتوانست او را از حاشیه‌ای که به آن رانده شده است به متن بیاورد. این سکوت نشان می‌دهد که جلیلی ردای سیاستمدار بودن را از تن بیرون آورده و حالا به جمع منزویان سیاسی اضافه شده است.
>چرا رجلان سیاسی به حاشیه رانده می‌شوند؟
اما هر یک از این افرادی که به حاشیه رانده و دچار انزوای سیاسی شده اند، کوله باری از تجربه در عرصه‌های مختلف سیاسی دارند؛ آیا واقعا به حاشیه راندن این افراد به نفع نظام سیاسی کشور است؟محمد صادق جوادی حصار فعال سیاسی در این رابطه به آفتاب یزد گفت:« قطعا به حاشیه راندن این افراد به نفع نظام سیاسی کشور نبوده و این کار درستی نیست. ما باید ببینیم مدیریت جامع در کشور از چه قاعده کلی تبعیت می‌کند. مدیریت جامع در کشور ما متاسفانه از قاعده تقریبا استثنا ناپذیری از ابتدای انقلاب تا کنون تبعیت کرده و آن داستان خودی و غیر خودی بودن است. هر کسی که در مرکز قدرت، چه اجرایی، چه قضائی و چه تقنینی قرار می‌گرفته، سیاسیون ذیل یک مدیریت عالی‌تر به دو گروه خودی و غیر خودی تقسیم می‌شدند. افرادی که خودشان را در مرکزیت پیدا کرده و متصل به حلقه خودی می‌دیدند، سعی می‌کردند منتقدین، مخالفین و یا مزاحمین سیاسی خود را که می‌توانستند منتقد یا آلترناتیو شان باشند؛ حتی المقدور از دایره تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری دور نگه‌دارند. یکی از این راه‌ها برای دور نگه داشتن هم انحصار و منزوی کردن آن شخصیت‌ها و یا افرادی که متصل به جریان‌های منتقد و مخالف بودند، بود.» وی تاکید کرد:« این موضوع از ابتدای انقلاب در اشکال مختلف و رنگ‌های متنوع باز تولید شده و تا الان که به بازتولید نگاه انقلابی و غیر انقلابی رسیده‌ایم ادامه دارد. در حال حاضر مجلس انقلابی، دولت انقلابی و قوه قضائیه انقلابی و در حقیقت نظام سیاسی انقلابی را تجربه می‌کنیم. بعد از گذشت 42 سال از انقلاب اسلامی اولین کارکردش بازتولید مفهوم رفتار انقلابی این است که عده‌ای درک درستی از انقلاب و مفاهیم انقلابی ندارند و حضورشان در مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی مخل روند انقلاب و آمال و آرمان‌های انقلابی است. لذا باید دور نگه داشته شوند. اگر این افراد کم خطر هستند فعلا کاری با آن‌ها نداشته باشند اما اگر خطر از سوی آن‌ها احساس می‌شود آن‌ها را در مضیقه‌های بیشتری قرار بدهند. این افراد هر چقدر که نا هماهنگ‌تر و نوازنده ساز‌های مخالف‌تری باشند در انزوای بیشتری قرار می‌گیرند. مثل افرادی که در گذشته به حاشیه رانده شدند.» او تاکید کرد:« من فکر می‌کنم که مسئله به انزوا کشاندن پاره‌ای از افراد مثل آقای لاریجانی و امثال او، یک دلیل عمده داشته و آن هم این است که وجود آن‌ها در عرصه سیاسی مزاحم تحقق پاره‌ای از برنامه‌ها بوده است.»