کذابها همیشه جذابند!
آقای دکتر، سال ۲۰۱۷ دیکشنری Collins کلمه «Fake News» را به عنوان کلمه سال اعلام کرد. این دیکشنری در تعریف فیکنیوز به دو نکته کلیدی اشاره میکند: نخست اینکه فیکنیوز از جنس اطلاعات نادرست است و دیگر اینکه شکل ظاهری این نوع خبرها شبیه خبرهای درست و واقعی است. تعریف شما از فیکنیوز چیست؟اساسا فیک یعنی جعل و جعل یعنی چیزی که شبیه به اصل است ولی اصل نیست. مثلا شما میروید جنسی را میخرید و به شما میگویند این اصل است، اما اصل یکسری خصوصیاتی دارد. بنابراین فیک همان چیزی است که شبیه به اصل و واقعیت است اما خودِ اصل نیست. نکته بعدی این است که خبر فیک نه به منظور منفعترسانی برای مخاطب بلکه در جهت منفعترسانی به فرستنده مطلب تولید میشود. ببینید، مثلا خبرهایی که ما در خبرگزاریها و روزنامهها منتشر میکنیم هم برای ما نفع دارد، هم برای مخاطب، اما در اخبار جعلی بیشتر منافع فرستنده خبر تامین میشود.
موضوعی که در چند سال اخیر به ماجرای فیکنیوزها بیشتر از گذشته دامن زده است، بسترهایی برای انتشار اخبار روی خط اینترنت است؛ به عنوان مثال سایتی مثل آپارات؛ نمونهاش هم ماجرای شایعه و اخبار نادرستی با عنوان و تیتر «ویروس زامبی در چین». خبری که اساسا واقعیت نداشت، اما کافی بود با همین کلیدواژهها و به زبان فارسی این موضوع را در اینترنت جستوجو کنید، تمام صفحات اولیه گوگل به خصوص در بخش ویدیوها، اختصاص داشت به تصاویر فیک و جعلی از زامبی شدن مردم در چین که در این سایت بارگذاری شده بود! سوال من از شما این است که با بسترهای به ظاهر معتبر، اما غیرقابل کنترل در اینترنت مثل اینستاگرام، توییتر یا همین سایت وطنی (آپارات) چه باید کرد؟اساسا مخاطب باید فکت و واقعیت را جستوجو کند. باید بگردیم و ببینیم آیا سایتهای رسمی هم این خبر را تایید میکنند؟ اصلا منبع خبر کجاست؟ یکی از اصلیترین مشکلات ما در مورد شایعه و اخبار جعلی همین است. شایعه اولین خاصیتی که دارد این است که معلوم نیست چه کسی آن را منتشر کرده و منبع موثق یا دقیقی ندارد. مثلا در مورد مثال شما، اصلا این زامبیها را چه کسی دیده؟ فقط یک عکس و تصاویری منتشر شد که نشان میداد ماجرای قرنطینه در منطقهای از چین سفت و سختتر شده است. اما آیا یک زامبی نشان دادند؟ فکت و واقعیتی وجود نداشت که به آن استناد کنیم. بنابراین این موضوع برمیگردد به اینکه ما چقدر سواد رسانهای داریم. سواد رسانهای یک مهارت و یک هنر است که به ما قدرت تشخیص اخبار جعلی از واقعی را میدهد. ببینید، در اینستاگرام یا توییتر چون مرتبا مطلب تولید میشود، اگر خارج از پروتکلی باشد که همان ابتدای عضویت آنها را پذیرفتهایم طبیعتا جلویش را میگیرند، حالا میخواهد اکانت رئیسجمهوری آمریکا باشد یا یک فرد عادی. به نظرم آپارات هم باید پروتکل خودش را بگذارد و کاربرانش را متعهد کند که اگر کاربرانش فیکنیوز را در این سایت منتشر کردند، آنها را مسدود کند، نه اینکه خودش اخبار جعلی را منتشر کند. به نظر من این اتفاق باعث میشود که اعتبار آپارات از بین برود و در طول زمان متضرر شود.
پس قبل از ورود به بحث اصلی، تعریفی دقیق از «خبر» بدهید.
«خبر» فرآیند ارزشگذاری عناصر رویداد عینی است با توجه به منافع فرستنده و نیاز مخاطب. شما خبرنگارها چه کار میکنید خبر را؟ در فرآیندهای ارزشگذاری رویداد عینی عناصری مثل سرعت، درگیری، مجاورت، شگفتی، فراوانی تعداد، مقدار و همین چیزها ارزش خبری دارند و ما هم لید و متن خبر را بر اساس آنها تنظیم میکنیم. دقیقتر بگویم خبر «فرآیند» است؛ اینطور نیست که ایستا باشد و یک لحظه ما تصمیم بگیریم و آن را تنظیم کنیم. خبر در طول زمان اتفاق میافتد، اجزای متعددی دارد و باعث تغییر میشود. با این تعریف معمولا اخبار جعلی فرآیندی نیستند، بلکه خیلی ایستا هستند. مثل یک عکس که ممکن است خیلی راحت جعل شده باشد. معمولا فرستندهها بیکار نیستند و براساس یکسری منافع در واقع کار خبری میکنند. البته منظورم منافع مادی نیست؛ مثلا اگر العالم را در لبنان بررسی کنیم به خاطر مقاومت فلسطین کار میکند و برایش منافع معنوی دارد.
به نظرم آپارات هم باید پروتکل خودش را بگذارد و کاربرانش را متعهد کند که اگر کاربرانش فیکنیوز را در این سایت منتشر کردند، آنها را مسدود کند، نه اینکه خودش اخبار جعلی را منتشر کند. به نظر من این اتفاق باعث میشود که اعتبار آپارات از بین برود و در طول زمان متضرر شود.
با این تعریف چرا اخبار جعلی به وجود میآیند؟اخبار جعلی در همین تعریف خبر به وجود میآیند. نویسنده خبر جعلی کسی است که منفعت خودش را بر نیاز مخاطب سوار میکند و فرصتطلب است. یعنی دنبال نیاز مردم میگردد، اما در نهایت چیزی که ارایه میدهد به نفع خودش است. یک مثال برایتان میزنم؛ یک زمانی خوراکی تولید شد که به آن گفتند «بستنی زمستانی»، ولی آیا این بستنی است؟ اصلا سرمای بستنی و آن وانیل و عطر بستنی را دارد؟ این جعل است، این بستنی نیست؛ فقط این بستنی را جعل کردند! بنابراین خوراکی هم که جاعل خبر به ما میدهد قبل از آنکه به نیازهای مخاطب جواب دهد در واقع نیازهای او را به نفع خودش مصادره به مطلوب میکند. مثل آدم شیادی که میبیند در بازار کالایی کم میشود و میرود همه آن جنسها را در انبارش جمع میکند تا چند وقت بعد آنها را گرانتر بفروشد. این به نفع خودش فکر میکند ولی چقدر ضرر به جامعه میرساند؟! به این خاطر شما میبینید که اخبار جعلی معمولا ناشی از این است که طرف میخواهد مخاطب را به سمت خودش جذب کند تا با جذب مخاطب بتواند به اهدافش برسد. حالا این اهداف ممکن است مادی یا سیاسی باشد. جالب این است که گاهی هم پیش آمده که خبر جعلی هدف خیر هم دارد.
فیکنیوزها از چه زمانی در ایران متولد شدند؟ منظورم این است که این پدیده ناشی از ورود اینترنت و گسترش شبکههای مجازی بود یا پیش از آن، حتی در روزنامهها و مجلات قبل از انقلاب و دوره پهلوی هم اخبار فیک تولید میشد؟عربها میگویند: «خبر محتمل الصدق و الکذب»؛ خبر مثل دو روی یک سکه به هم چسبیده است؛ یک سمتش کذب و دروغ است و یک سمتش درست. ما در تحریریههای روزنامهها چه کار میکنیم؟ سعی میکنیم بیشتر به سمت صدق و درستی خبر برویم، گرچه تا بخواهیم درستی خبر را تعیین کنیم، زمانش از دستمان میرود. در دهههای گذشته مثلا رادیو یک نیمروز فرصت داشت و روزنامهها یک روز. الان در شبکههای اجتماعی، فرصت و زمان به لحظه بند است و رسانهها یا ادمین پیجها و کلا مردم میخواهند خبر را در لحظه منتشر کنند. بنابراین در چنین شرایطی به درستی خبر چندان توجهی نمیشود و این پارادوکس و تناقضنمایی که بین صحت خبر و سرعت انتشار آن وجود دارد، گاهی کار دستمان میدهد. با این تعریف برای پاسخ به این سوال که فیکنیوزها از چه زمانی متولد شدند باید گفت: « از همان زمانی که خبر درست شد.»
آقای دکتر، شما تسلط زیادی به انواع مختلف تولید و محتواهای خبری دارید. اگر بخواهیم افرادی را که پشت فیکنیوزها نشستهاند، شخصیتشناسی کنیم، به نظر شما چه کسانی و با چه اهدافی پشت این نوع خبرها هستند؟ببینید، اخبار فیک را افراد متعددی تولید و منتشر میکنند. ما نمیتوانیم اینها را صرفا در مبحث روانشناسی یا ارتباطات یا حوزه جامعهشناسی بررسی کنیم. طبیعی است که آنها افراد متفاوتی هستند، ولی بیشتر این اخبار جعلی از سوی افرادی منتشر میشود که یکی از ویژگیهای شخصیتیشان بلندپروازی است و میخواهند ره صدساله را یکشبه طی کنند و مورد توجه واقع شوند؛ و متاسفانه برای کسانی که به دنبال خبر میروند، کذابها همیشه جذاب هستند. با همه اینها، در بُعد روانشناسی خیلی مهم است که این نوع افراد شخصیتشناسی شوند و مشخص شود که دقیقا چه هدفی را دنبال میکنند. آیا هدفشان یک نوع مکانیزم دفاعی است یا میخواهند فرافکنی کنند؟ از نظر جامعهشناسی هم آسیبهای اجتماعی خیلی در بروز این پدیده تاثیرگذار است. این نوع آسیبها ممکن است نقش افراد را تغییر دهد، مثلا یک فرد از گروه مرجع کنار گذاشته شود و او بخواهد با تولید اخبار فیک مرجعیت خودش یا گروهش را اثبات کند.
چند سال پیش مصاحبهای با آقای احمدرضا عابدزاده که آن زمان دروازهبان تیم ملی بود، خواندم و از قول ایشان چیزی نوشته بودند که خیلی عجیب و غریب بود. مثلا گفته بود من میخواهم بروم فلان تیم. برای من خیلی عجیب و غریب بود و همان موقع هم آقای عابدزاده اعلام کرد که اصلا چنین مصاحبهای انجام نداده است. بعدا هم مشخص شد که….
آقای دکتر، بحث سانسور و ممیزیها در ایران، طبیعتا به فیکنیوزها میدان بیشتری داده است. چقدر با این موضوع موافق هستید؟در فضای مجازی اخبار جعلی مخاطب زیادی جذب میکند؛ بهخصوص در زمانهایی که انسداد خبری داریم و رسانهها نمیتوانند بسیاری از اخبار را به دلایل متعدد منتشر کنند. بیشتر اخبار جعلی حمله میبرند به سمت نهادهای قانونی و آنها را زیر ضرب اخبار کذب میبرند. لذا فکر میکنم آنچه در اخبار جعلی اتفاق میافتد عمدتا به دلیل انسداد خبری است. یعنی وقتی ما یکسری از خبرها را منتشر نمیکنیم، میدان برای اخبار کذب و فیکنیوزها بیشتر باز میشود. البته گاهی دلیل سانسور و ممیزیها به خاطر حفظ امنیت جامعه و حفظ حریم خصوصی افراد است.
به عنوان آخرین سوال، برای ما از عجیبترین خبر فیک و غیرواقعی که خواندهاید و در ذهنتان مانده، بگویید.
خیلی خبر خواندهام؛ (با خنده) مثلا خبرهای ورزشی در روزنامهها، مثل نقل و انتقالات. مثل اینکه میگویند فلانی رفت فلان تیم یا فلان کشور که اصلا ورزشکار یا فوتبالیست روحش هم خبر ندارد. یادم هست چند سال پیش مصاحبهای با آقای احمدرضا عابدزاده که آن زمان دروازهبان تیم ملی بود، خواندم و از قول ایشان چیزی نوشته بودند که خیلی عجیب و غریب بود. مثلا گفته بود من میخواهم بروم فلان تیم. برای من خیلی عجیب و غریب بود و همان موقع هم آقای عابدزاده اعلام کرد که اصلا چنین مصاحبهای انجام نداده است. بعدا هم مشخص شد که بعضی از خبرنگارها که با این افراد دوست هستند و ارتباط نزدیکی دارند به آنها میگویند که میخواهیم یک خبر از تو کار کنیم و آنها هم به واسطه آشنایی و اعتماد اجازه میدهند، در حالی که اصلا مصاحبهای انجام نشده بود. البته برایم جالبتر این بود که آن دوران هنوز فضای مجازی وجود نداشت و این خبر در یک روزنامه رسمی چاپ شد. با همه اینها در شرایط کنونی اگر ما بُعد نظارتیمان را بیشتر کنیم، فیکنیوزها کمرنگتر خواهند شد. یک بخشی از این نظارت هم به قدرت تحلیل و داشتن سواد رسانهای برمیگردد. متاسفانه الان هم مسئولان، هم خبرنگاران، هم مردم در حوزه سواد رسانهای به آن توان مورد قبول نرسیدهاند. اگر بتوانیم سواد رسانهای را به صورت یک نهضت ملی گسترش دهیم، همه میتوانند از فضای رسانهای واقعی و مجازی به درستی استفاده کنند.