مبادا دیگران بفهمند کرونا دارم؟

ترانه بنی‌یعقوب
گزارش نویس
پیک پنجم کرونا با تشخیص درگیری ریه همراه پدر و مادرش در بیمارستان بستری شد. از آنهایی بودند که با گذشت 10 روز از بیماری‌شان هنوز اصرار داشتند، سرما خورده‌اند. هرقدر هم خطاب به آنها می‌گفتی الان سرماخوردگی نداریم و هرچه هست کروناست، زیر بار نمی‌رفتند. آخرسر یکی از بستگان با زور و اجبار سوار ماشین‌شان کرد و به اولین بیمارستان رساند. اولین اظهارنظر پزشکان این بود چرا آنقدر دیر مراجعه کردید. حالا چه باورتان بشود و چه نشود بازهم در پیک ششم کرونا با سرفه، سردرد و بدن درد شدید همگی اصرار دارند سرما خورده‌اند و نه حاضرند خودشان را قرنطینه کنند و نه می‌پذیرند به پزشک مراجعه کنند.
حتماً شما هم این روزها این جمله را زیاد شنیده‌اید من که کرونا ندارم سرما خورده‌ام. نمی‌دانم شما جزو کدام دسته هستید، مثل خانواده‌ای هستید که شرح‌شان را برایتان نوشتم یعنی اهل انکار هستید یا پذیرفتن مشکل یا بیماری؟ برخی فکر می‌کنند اگر موضوعی را انکار کنند، آرامش بیشتری دارند، اما گاهی پذیرفتن یک مشکل و بیماری کمک بیشتری می‌کند و نه تنها به خودمان کمک می‌کند که خیر عمومی هم دارد. مثل همین کووید19 که دو سال است از زندگی‌مان چیز دیگری ساخته. انکارش نه تنها به قیمت سلامت خودمان تمام می‌شود که به تعداد دیگری هم صدمه می‌زند.


زهرا از آنهایی است که می‌گوید اوایل شیوع ویروس کرونا از گفتن صادقانه بیماری‌اش در ساختمان محل زندگی‌اش لطمه خورده. «وقتی صادقانه گفتم من و همسر و دو فرزندم کرونا گرفته‌ایم خیلی رفتار همه عوض شد. مثلاً مدت‌ها نمی‌توانستیم از آسانسور استفاده کنیم. یا بچه‌ها با فرزندان من مدت‌ها بعد از بهبود هم بازی نمی‌کردند. بعد متوجه شدم بقیه اهالی هم کرونا گرفته‌اند اما کسی به روی خودش نیاورده. صداقت ما باعث شد بیشتر ضرر کنیم. من به همه گفتم کرونا داریم تا مبادا کسی را مبتلا کنیم اما همین روزها هم می‌بینم عده‌ای نمی‌پذیرند کرونا دارند و می‌گویند سرما خورده‌ایم. راستش این همه اصرارشان بیشتر خنده‌دار است. دنیا درگیر یک بیماری است اما آنها هنوز اصرار دارند کرونا ربطی به آنها و خانواده‌شان ندارد.»
محمد از آنهایی است که در پیک پنجم در بیمارستان بستری شد، دقیقاً به خاطر اینکه نمی‌خواست قبول کند کرونا دارد. «وقتی رفتم دکتر، او گفت یک هفته طلایی درمان را از دست داده‌ای. آن موقع هنوز واکسن هم نزده بودم. پرسید چرا آنقدر دیر مراجعه کردی گفتم چون می‌ترسیدم قبول کنم کرونا دارم. می‌دانی چرا می‌ترسیدم، چون در شرکتی که کار می‌کردم اگر کسی دو هفته سرکار نمی‌آمد بیکار می‌شد. من هم تظاهر می‌کردم سرماخورده‌ام و سرکار می‌رفتم اما روز دهم بیماری دیگر طاقتم طاق شد. اما چه فایده بعدش کلی دردسر بیمارستان و دکتر داشتم و در نهایت هم شغلم را از دست دادم پس یادت باشد اگر خیلی‌ها قبول نمی‌کنند، کرونا دارند انکارشان از ترس همین چیزهاست.»
لیلا اما دلایل محمد را برای انکار بیماری‌اش نداشت. «من همان اوایل همه‌گیری مبتلا شدم. آنقدر اسم کرونا ترسناک بود و آدم‌ها وقتی می‌شنیدند کرونا دارم فرار می‌کردند که به همه می‌گفتم سرما خورده‌ام. من دلیل پنهانکاری‌ام انگ بیماری بود وگرنه خودم خوب می‌دانستم کرونا دارم. این روزها فکر می‌کنم، انگ از بیماری کمتر وجود دارد و بیشتر مردم از قرنطینه و درخانه ماندن خسته شده‌اند. دور و بری‌های من که اصلاً قرنطینه را رعایت نمی‌کنند.»
اما چرا همچنان و با وجود اینکه به روزهای اوج پیک ششم کرونا نزدیک می‌شویم عده‌ای اصرار دارند، سرما خورده‌اند و کرونا ندارند .دلایل این انکار را با دو پزشک در میان نهادیم.
روزبه بیاتی، متخصص بیماری‌های عفونی و گرمسیری درباره مسأله انگ و انکار کووید در پیک ششم کرونا می‌گوید: «اولاً که این یک فکت علمی است که الان سرماخوردگی نداریم و کرونا با سویه اُمیکرون داریم. ویروس غالبی که الان درجامعه می‌گردد، اُمیکرون است و علائمش هم کاملاً شبیه سرماخوردگی است. علائمی مثل آبریزش بینی، سردرد، گلودرد، بعد کم‌کم ممکن است سرفه هم به این نشانه‌ها اضافه شود. شاید آنهایی که قبول نمی‌کنند، اُمیکرون گرفته‌اند و اصرار دارند که سرما خورده‌اند یکی از دلایل‌شان همین باشد که اُمیکرون واقعاً شبیه سرماخوردگی است. همه آدم‌ها در طول عمرشان سرما خورده و دست‌کم چندبار سرماخوردگی معمولی را تجربه کرده‌اند مثلاً موقع بلع درد دارند، مورمور شدن و بدن درد  دارند یعنی کاملاً علائم یک سرماخوردگی را تجربه می‌کنند. این یکی از دلایل اصرار سرماخوردگی و انکار کووید است.»
او تأکید می‌کند: «اما هنوز انگ این بیماری هم هست و می‌تواند دلیل دیگری برای پنهانکاری باشد. اگر بگویی اُمیکرون‌داری قرنطینه نیاز است اما وقتی سرماخورده‌ای آن قرنطینه سفت و سخت نیاز نیست. مردم برای همین میل دارند بگویند سرما خورده‌اند. نباید انگ و محدود شدن روابط اجتماعی را هم در پنهانکاری نادیده گرفت. آنقدر در این دو سال روابط اجتماعی محدود شده که مردم ازهر فرصتی برای اینکه دورهم جمع شوند استفاده می‌کنند. اما بازهم مسأله اقتصادی خیلی مهم است و آن را به هیچ عنوان نباید نادیده گرفت، چون کسی که اُمیکرون دارد تا مدتی نمی‌تواند سرکارش برود. بویژه شرکت‌های خصوصی که می‌گویند حتماً باید تست پی‌سی‌آر منفی ببری که این هم غلط است و به پنهانکاری بیشتر منجر می‌شود. بعد از 10 روز دیگر بیمار ناقل نیست و نیاز به تست منفی هم نیست درحالی که دوره انتقال در سویه دلتا چهارده روز تا سه هفته بود و گاهی منفی شدن تست هم تا چهار هفته طول می‌کشید. در حالی که بیمار بعد از دوهفته می‌توانست با ماسک سرکارش برود. در برخی شرکت‌های خصوصی فرد در مدتی که سرکار نمی‌رود از حقوقش هم کم می‌شود و همه اینها در پنهانکاری و انکار بیماری مؤثر است.
اما دکتر روزبه بیاتی با همه این توضیح‌ها باز هم اصرار دارد که اولین و مهمترین دلیل انکار بیماری کووید به نظرش شباهت عجیب و غریب اُمیکرون به سرماخوردگی است. «مثلاً در فرم دلتا خیلی مشخص بود که سرما نخورده‌ای تنگی نفس و علائم گوارشی مشخص داشت که آن را از سرماخوردگی کاملاً مجزا می‌کرد. به زبان عامیانه در اُمیکرون، مریض از کله به بالا سرما می‌خورد و دستگاه تنفسی فوقانی‌اش درگیر می‌شود و نه تحتانی. هرچند فکرنکنید در سویه اُمیکرون اصلاً درگیری ریه دیده نمی‌شود و در سی‌تی ریه درگیری ریه واضح دیده شده.»
او تأکید می‌کند با همه اینها مردم باید پیک ششم کرونا را جدی بگیرند و محدودیت‌ها قطعاً می‌تواند در کنترل بیماری مؤثر باشد.» بویژه تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها و مجازی‌کردن‌شان کمک بزرگی است. ما هنوز به پیک بستری اُمیکرون نرسیده‌ایم و پیک بستری سه هفته آینده شروع می‌شود. به نظر من هرچقدر محدودیت‌ها برگردد، این پیک ملایم‌تر می‌گذرد.»
هادی یزدانی، پزشک هم درباره دلایل پنهانکاری کرونا این گونه توضیح می‌دهد: «قبلاً هم انگ و ترس مردم از واژه کرونا وجود داشت وهم مضرات و لطمات اقتصادی که وارد می‌کرد. برخی حتی دو هفته قرنطینه و درخانه ماندن‌شان منجر به بیکاری‌شان می‌شد. الان مشکل دیگری به همه اینها اضافه شده و آن باور به قرنطینه 5 روزه است که اشتباه محض است. در جایی عنوان شده کسانی که بدون علامتند یا علائم خفیف دارند، می‌توانند بعد از پنج روز از قرنطینه خارج شوند نه کسی که در روز هفتم و هشتم سرفه وحشتناک دارد. این باورهای غلط پکیج پیچیده‌ای ساخته شده و مردم اصل ماجرای بیماری را زیر سؤال می‌برند.»
او یکی دیگر از دلایل انکار بیماری را جهل می‌داند. «برخی هم بیماری‌شان را انکارمی کنند تا آرامش‌شان حفظ شود. ما مردم، بسیاری‌مان، اهل انکاریم و تا می‌توانیم مسائل‌مان را انکار می‌کنیم و ازیک جایی به بعد که دیگر نمی‌توان ماجرا را انکار کرد و وجوه ماجرا مستولی می‌شود، دنبال راه چاره می‌گردیم که اغلب خیلی اوقات هم دیر می‌شود. این در ماجرای کووید هم کاملاً دیده می‌شود. من همین امروز صبح یک بیمار مبتلا به کرونا داشتم که می‌گفت خیلی مقاومت کردم که پیش پزشک نیایم درجوابش گفتم مگرتو پارتیزان هستی؟ تا در نهایت شدت سرفه او را به پزشک رساند. به واکسن هم اعتقادی نداشت.»
به عقیده این پزشک ،انکار، یک درد اجتماعی است و گاهی در ثانیه آخر راه‌چاره‌ای پیدا نمی‌شود. انکار در کنار اجبارهایی مانند حاضر شدن بیمار با علائم سر کلاس درس، دانشگاه و محل کار موجب گسترش بیماری شده است.
چه بخواهیم قبول کنیم یا نه این روزها دیگر بیماری به نام سرماخوردگی نداریم، بنابراین انکار بیماری نه کمکی به ما می‌کند و نه به افراد جامعه‌مان. دو سال است کرونا شکل زندگی‌مان را تغییر داده ،پس بهتر است بیماری‌مان را مخفی نکنیم.