توهم «بی‌طرفی» رسانه‌های غربی!

هیئت‌های مذاکره‌کننده به وین بازگشته و همه منتظر اخبار جدید هستند. این یک موضوع قابل‌توجه خبری در رسانه‌های غربی است، اما اوکراین، روسیه، ناتو و متحدان غربی هم، این روز‌ها به شدت در رسانه‌های غربی مطرحند. گذشته از این، چین، تایوان و برگزاری المپیک زمستانی پکن هم در جریان است و این‌ها نیز بخش قابل‌توجه دیگری از تیترها، گزارش‌ها و تحلیل‌های رسانه‌های غربی را به خود اختصاص می‌دهند. به جرئت می‌توان گفت که این سه موضوع محور‌های اصلی خبر‌ها و تحلیل‌های رسانه‌های غربی است، به نحوی که کمتر رسانه غربی مطرحی را می‌توان یافت که مطلبی در مورد آن‌ها نداشته باشد. نکته اساسی اینجا است که نگاه این رسانه‌ها به چه صورت است و چگونه در مورد این موضوعات حرف می‌زنند.
بی‌شک ادعای تمامی رسانه‌ها، از جمله رسانه‌های غربی این است که اصل و اساس حرفه‌ای کار آن‌ها صداقت و حفظ بی‌طرفی در انتقال اخبار و گزارش‌ها است و اصولاً چیزی به نام انتقال آزاد اطلاعات بر مبنای چنین ادعایی شکل گرفته، اما آیا واقعیت از همین قرار است. به قول الکس لو، روزنامه‌نگار و تحلیلگر هنگ‌کنگی، «به ندرت پیش می‌آید که شما در زندگی واقعی با اطلاعات «بدون جانبداری» یا ارائه چنین اطلاعاتی مواجه شوید و وقتی که موضوع بر سر منافع مهم و قدرتمندی باشد، مطمئن باشید که هیچ اطلاعاتی، بدون جانبداری یا واقعی در کار نیست.» حالا که کلیدی‌ترین منافع غرب با مذاکرات وین، مرز اوکراین و تحولات مربوط به چین گره خورده، چطور می‌توان انتظار داشت که وقتی رسانه‌های غربی در مورد این موضوعات حرف می‌زنند، حرف آن‌ها کاملاً جانبدارانه و برای ایجاد سویه‌های خبری خاص در مخاطب نباشد و اخبار و گزارش‌های آن‌ها بدون جانبداری یا چنان که گفته می‌شود بر مبنای انتقال کاملاً آزاد اطلاعات باشد.
وقتی که این رسانه‌ها حرف می‌زنند، روسیه حکومتی مستبد است که می‌خواهد اوکراین را ببلعد، این ایران است که باید به پای میز مذاکره بازگردد و المپیک زمستانی چین هم فقط امتیازی است که به ناحق، نصیب پکن شده است. این نه تنها حرفی است که این رسانه‌ها جهت ایجاد سویه‌های خبری و شناختی برای مخاطبان‌شان می‌زنند بلکه برخی مواقع چنان هیاهویی به پا می‌کنند که برای مثال، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، مجبور می‌شود درباره جوی که رسانه‌های غربی به پا می‌کنند موضع بگیرد و بگوید: «هیچ تانکی در خیابان‌ها وجود ندارد. اما رسانه‌ها این تصور را القا می‌کنند که اگر تانکی نیست، جنگی هست و ارتش ما در خیابان‌هاست... اینطور نیست. ما به این رعب و وحشت نیازی نداریم.» نحوه بیان رسانه‌های غربی در مورد مذاکرات وین بیش از غلو و ایجاد هیاهو، به شکل طنز درآمده به این نحو که ایران با وجود پایبندی‌اش به برجام به عنوان ناقض این توافق معرفی می‌شود و امریکا که با خروجش از برجام و وضع مجدد تحریم‌ها آن را به طور کلی نقض کرده، مبدل به طرف مدعی به پایبندی به برجام می‌شود. «الکس لو» هنگ‌کنگی مثال جالب توجهی در مورد چین دارد و می‌گوید از روی کنجکاوی، وضعیت حقوق بشر چین را بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ در گوگل جست‌وجو کرده و به ۳۳۵ میلیون نتیجه رسیده و بعد حقوق بشر چین را بین‌سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ بررسی کرده و به ۵۳۹ میلیون نتیجه رسیده است. او می‌پرسد که آیا می‌توان باور کرد وضعیت حقوق بشر چین تا این حد خراب شده باشد یا اینکه دلیل اصلی روابط خوبی است که چین در پنج سال اول با غرب داشت؟ فقط کافی است نگاهی گذرا به رسانه‌های غربی در هر یک از این سه موضوع بیندازید تا به راحتی ببینید که «این رسانه‌های خبری با استفاده از واژگان خاص توجه شما را معطوف به نتایجی معین می‌کنند یا اینکه عقاید خاصی را شکل می‌دهند. به این صورت است که افکار عمومی شکل می‌گیرند، اما این کار از طریق فرایند شناختی و سیاسی و بدون جانبداری انجام نمی‌شود، بلکه افکار عمومی از سوی رسانه‌های خبری با نفوذ و جهانی غرب و به خاطر منافع و قدرت‌های بی‌چون و چرای آن‌ها است که دستکاری می‌شود.»