روزنامه ابتکار
1400/11/21
رکورد بیشترین نامزدی در اسکار 2022 به چه فیلمهایی تعلق دارد؟ دست کوتاه فرهادی از آدمک طلایی
کروه فرهنگ و هنر – تنها حدود 40 روز تا برگزاری مهمترین گردهمایی سینمایی جهان، جایزه اسکار، باقی مانده است. سهشنبه شب فهرست نهایی نامزدهای این رویداد اعلام شد و در حالی که بسیاری انتظار داشتند حداقل «قهرمان» در میان نامزدها باشد، دست فرهادی پیش از برگزاری، از آدمک طلایی کوتاه ماند.جوایز اسکار یک مراسم سالانه است که به عنوان مهمترین جوایز سینمایی در صنعت فیلمسازی شناخته میشود. این مراسم توسط آکادمی علوم و هنرهای سینما برگزار میشود و یکی از بزرگترین دستاوردهای حوزه سینما به حساب میآید. نود و چهارمین دوره جوایز اسکار توسط آکادمی علوم و هنرهای سینما در سال آینده برگزار خواهد شد. جوایز اسکار 2022 به فیلمهایی خواهد پرداخت که از تاریخ 1 مارس 2021 برابر با 11 اسفند 1399 به اکران رسیده و منتشر شدهاند.
مراسم اسکار ۲۰۲۲ در اوایل سال در لس آنجلس، کالیفرنیا برگزار خواهد شد و به تازگی نام نامزدهای نهایی بخشهای مختلف این رخداد مهم اعلام شده است. بنابر فهرست اعلام شده، شاهد درخشش فیلمهای «ماشین مرا بران»، «قدرت سگ»، «بلفاست» و «تلماسه» هستیم و متاسفانه فیلم «قهرمان» به کارگردانی اصغر فرهادی به جمع نامزدهای نهایی شاخه بهترین فیلم بینالمللی راه پیدا نکرده است.
جالب است بدانید فیلم «قدرت سگ» به کارگردانی جین کمپیون با نامزدی در ۱۲ رشته پیشتاز نامزدی در اسکار 2022 است. پس از این فیلم وسترن، «تلماسه» ساخته دنیس ویلنوو با ۱۰ نامزدی ایستاده و «بلفاست» به کارگردانی کنت برانا هم با حضور در ۷ بخش عملکرد خوبی داشته است. علاوه بر این آثار عملکرد فیلم ژاپنی «ماشین مرا بران» هم جالب توجه است؛ زیرا این فیلم غیرانگلیسیزبان توانسته در ۴ شاخه از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی نامزد شود.
بر همین اساس نگاهی گذرا خواهیم داشت به چند فیلم پرنامزد دوره 2022 جایزه اسکار.
«The Power of the Dog» یا همان «قدرت سگ» فیلمی است ساخته جین کمپیون که در آن به پوسته خشن و زمخت مردان غرب وحشی نفوذ میکند و احساسات پنهانشان را بیرون میکشد. در این مسیر، اجرای دلچسب بندیکت کامبرچ هم او را یاری میکند.
در ادامه فیلم شاخص کارنامه جین کمپیون یعنی فیلم «The Piano» یا «پیانو»، که او را بدل به اولین زن فیلمسازی کرد که نخل طلای کن را برده است، در فیلم «قدرت سگ» هم با مثلث دو مردی که با ناخودآگاه احساسی خود در تقلا هستند و زنی که آنها را متوجه درونیاتشان میکند روبهرو هستیم. آن پیانو و ریسمانی که در فیلم The Piano کارکردی موثر داشتهاند هم به اینجا آمدهاند تا کاراکتر اصلی قصه یعنی فیل (با بازی بندکیت کامبربچ) را به عشق و قهرمان الگویش یعنی برانکو هنری پیوند بزنند.
کمپیون در صحبتهایی که در مستند «The Story of Film: A- Odyssey» میکند، بهنوعی جوهره ایدههایش را در زنده کردن ناخودآگاه کاراکترهایش میداند. کاراکترهایی که ناگهان متوجه کشفی درونی میشوند و درست به سان هاروی کایتل در فیلم The Piano، با شنیدن صدای پیانو و مشاهده لطافت آدا، از لذتی جسمانی کم کم به لذتی روحانی سفر میکنند. در قدرت سگ هم وضعیت به همین ترتیب است. نگرشهای بازنگرانه به وسترن در دل بازتعریف قهرمانهای غرب وحشی که غالبا به نظر میرسید بویی از احساسات نبردهاند، در کالبد کاراکتر فیل خود را آشکار میکنند.
اما «تلماسه» اقتباسی از یک حماسهی علمیتخیلی مشهور به همین نام از فرانک هربرت است، داستان نبرد بین چند خاندان مختلف انسانها، هشتاد هزار بعد از عصر فعلی ما است. اما به نظر میآید پل آتریدیس، شاهزادهی خاندان آتریدیس، قرار است منجی انسانها و فرد موعودی باشد که میتواند جهان را دوباره به صلح و آرامش بازگرداند. این سومین فیلم علمیتخیلی است که دنی ویلنوو کارگردانی آن را بر عهده گرفته است. اینجا هم از نظر کارگردانی همان روندی را میبینیم که با «ورود» (۲۰۱۶) شروع شد و با «بلیدرانر ۲۰۴۹» (۲۰۱۷) به اوج خودش رسید. البته این فیلم قسمتهای بعدی هم خواهد داشت. دنی ویلنوو علیرغم تمام ضعفها موفق شده است که حتی در همین پارت اول طولانی «تلماسه» که فقط بخشی از داستان رمان را در خود دارد، مهارت و نبوغ زیادی از خودش نشان بدهد و تجربهای ناب برای سینمادوستان امروز مهیا کند. او در معماری فیلمنامه چندان موفق نبوده اما در فضاسازی و طراحی جلوههای دیداری جهان «تلماسه» چنان معجزه کرده که برآیند کار دوست داشتنی از آب درآمده است.
جهان منحصر بفرد رمان «تلماسه» معجونی از تمها و گونههای داستانی متفاوتی است که با توجه به زمان نگارش آن، تاثیری غیر قابل انکار بر آثار ادبی و سینمایی پس از خود داشته است که برای نمونه، فرانچایز محبوب «جنگ ستارگان» را میتوانیم به یاد بیاوریم. عظمت و جزییات بسیار زیاد این غول دنیای سرگرمی را شاید بتوان با «ارباب حلقهها» مقایسه کرد که یک دنیا نژاد و فرهنگ و جغرافیای انسانی را ترسیم کرده بود. «تلماسه» در بازی با نمادها و گونههای داستانی البته چهبسا از «ارباب حلقهها» هم پیچیدهتر باشد زیرا هم حماسهسرایی میکند، هم مناسبات آخرالزمانی دارد، هم در گونهی علمی-تخیلی میتواند در نظر گرفته شود، هم اکشن است، هم مایههای مذهبی و فلسفی و سیاسی دارد؛ خلاصه همه چیز را در خودش پوشش میدهد و یک کل شکوهمند و غنی را میسازد.
«بلفاست» اما فیلمی است درام، به نویسندگی و کارگردانی کنت برانا که در اصل شخصیترین و بهترین فیلم او محسوب میشود. این اثر برنده جایزه برگزیده مردم در چهل و ششمین دوره از جشنواره فیلم تورنتو شده است. داستان از نگاه معصومانهی دوران کودکیِ پسری در مرکز فیلم، به آشوبهای اواخر دهه ۶۰ میلادی در پایتخت ایرلند شمالی، یعنی بلفاست، میپردازد و بهطور همزمان با اساس و عصارههایی از کمدی، تراژدی و عنصر بلوغ همراه شده است. نمایش زندگی این پسر تقریبا زندگینامه خود فیلمساز است؛ کنت برانا کودکیِ خود در ایرلند شمالیِ پرتلاطم را از طریق نگاه رنگباختهی دوربین برای مخاطب تعریف میکند. بیان خاطراتی سینمایی که مروارید عشق در آن میدرخشد. بادیِ ۹ ساله (جود هیل) نسخه خیالی برانا از خودش، پسریست باهوش و شاد با شیطنتهایی طبیعی که در خیابان شلوغ و پر محبتش پرسه میزند و فوتبال بازی میکند. در محیطی از طبقه کارگر، میان این تصویر سیاه و سفید، اوج رفاقت و گرمی همسایگان به چشم میخورد، اکثرا با تفاوت عقاید دینی مشکلی ندارند و قلب مخاطب به سرعت با این آرامش ارتباط برقرار میکند. مشکلات مالی و فقر در خانوادهای که داستان بر آن متمرکز شده ملموس است اما شور زندگی اکثرا عامل محو کنندهی این عناصر میشود. دلسوزی مادر (کایتریونا بالف) و رفت و برگشتهای پدر (جیمی درنان) برای کاری در انگلستان، به شکلی قهرمانانه تصویر شده و برای تماشاگر مسرت بخش است. ناگهان اما حرکات پریشان دوربین آغاز شده و سردرگمی و وحشت بادی به بیننده منتقل میشود، طولی نمیکشد که شروع داستان با هرج و مرج و نابودی مترادف شود.
بلفاست داستانیست از جدایی، زادگاه و خانواده که این عناصر در فیلم با طبیعیترین شکل ممکن، گاه با لحنی دلگرم کننده و گاه بهشکلی غمانگیز، نمایش داده میشوند خانه، خانواده، وطن و عشق به سینما نقش مهمی در روایت برانا دارند. بعد از شروعی رنگارنگ از بلفاست امروزی، با همراهی موسیقی متن ون موریسون، به گذشتهای سیاه و سفید منتقل میشویم که با حالتی فانتزی، تنها تئاتر و پرده سینما در آن همچنان رنگی جلوه میکنند و بیانگر جادوی تغییردهندهی هنر میشوند. در اصل چنین شیوهای تنها از یک سینهفیل (دوستدار فیلم) و خوره سینما برمیآید. فیلم بلفاست در حس جنگجویی و نزاعِ آغاز شده توسط جمعی از پروتستانها در برابر کاتولیکها خلاصه نشده و قرار نیست جانبداری کند یا به مشکلات فزایندهای که کشور را به سمت نابودی برده بود بپردازد؛ شاید برخی اثر را محافظهکار بخوانند اما حقیقت این است که این فیلم حاضر به محدود کردن ابعاد خود نیست. سکانسهایی که بادی همراه خانواده برای تماشای فیلمی به سینما میرود، اوج شگفتی کودکانهی او در این اثر را میسازد و با تصویری از آیندهی برانا، به نامهی عاشقانهای برای سینما و ادای دینی به زادگاهش تبدیل میشود.
و اما در نهایت نوبت میرسد به فیلم ژاپنی «ماشین مرا بران» که توانست در بسیاری از جوایز سینمایی بر «قهرمان» فرهادی چیره شود و حالا هم او باشد که در لیست نامزدهای بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار جای بگیرد نه «قهرمان». این فیلم توسط ریوسوکی هاماگوچی نوشته و کارگردانی شده است. «ماشین من را بران» داستانی درباره غم، عشق و کار و همچنین قدرت حفظ روح و زندگی در هنر است. قهرمان فیلم، یوسوکه (با بازی هیدتوشی نیشیجیما) یک دلشکسته کم حرف است، که حرفهاش بازیگری و کارگردانی تئاتر است و به نظر میرسد همه چیز زندگی را تحمل میکند. ضایعه بزرگ مرگ همسرش دو سال پیش اتفاق افتاده است. اما او به کارش ادامه میدهد، و حالا روی تولید «دایی وانیا» آنتوان چخوف کار میکند که به تماشاگر یادآوری میکند که زندگی در تقلید از هنر واقعاً درخشنده است. هنگامی که فیلم شروع میشود، یوسوکه با همسرش، اوتو (با بازی ریکا کیریشیما)، نویسنده تلویزیونی، با آرامش زندگی میکند. این زوج عاشق و حامی همدیگر، خود را در پیلهای لطیف از شور و میل به زندگی و کار خلاقانه پیچیدهاند.
«ماشین من را بران» بر اساس داستان کوتاهی از هاروکی موراکامی نوشته شده است. هاماگوچی (که فیلمنامه را با تاکاماسا اوئه نوشته) داستان موراکامی را گسترش داده و شخصیتهای دیگری را به داستان اضافه کرده تا بار عاطفی و احساسی فیلم بیشتر شود. مثلا بازیگرانی که نمایشنامه «در انتظار گودو» ساموئل بکت را به زبانهای مختلف اجرا میکنند (به ژاپنی، به کرهای و غیره که در زیرنویسها ترجمه شدهاند) که بازی و اجرای این بازیگران بسیار عالی در آمده است.
هاماگوچی فضایی صمیمی و دلنشین در ماشین تنگ قرمز رنگ برای ما ایجاد میکند. ما زمان زیادی را در این ماشین میگذرانیم و با زیباییهای بکر زیادی مواجه میشویم. ماشین در عین حال پناهگاه و راه فراری برای یوسوکه است، فضایی که او در آن کار میکند و میاندیشد و البته نشانی است از وجود داشتناش. در حین رانندگی تصاویری از بزرگراه و پیرامونش در قاب دوربین به تماشاگر نشان داده میشود که تصاویر به قرمزی میزنند. شاید این نماها، نمایشی از غرور ظاهراً بیادعای صاحب ماشین باشد. با گذشت زمان، ماشین به مثابه یک محل اعتراف و کاناپه درمانگری برای رانندگان و مسافران آن و مکانی برای اعتماد و معاشرت استفاده میشود. «ماشین مرا بران» گویی تماشاگر را نیز در گوشهای از ماشین جا داده و پنهان کرده و در حضور این تماشاگر غایب روایت خودش را بازگو میکند و تماشاگر را نیز در تمام صحنههای درگیرکنندهاش با خود همراه دارد.
این چند فیلم همانطور که بسیاری حدس میزنند، احتمالا همانطور که رکورددار نامزدی در بخشهای گوناگون اسکار هستند، میتوانند بیشترین جوایز را هم از آن خود کنند. اما برای دانستن این موضوع باید تا 7 فروردین صبر کرد.
سایر اخبار این روزنامه
میز پوتین؛ بازی قدرت یا پارانویا؟
حاشیههای یک میز بلند
پیمان مولوی
مغالطههایی که اقتصاد ایران را بلعیده است
بورل:
مذاکرات احیای برجام در ساعات پایانی خود قرار دارد
رکورد بیشترین نامزدی در اسکار 2022 به چه فیلمهایی تعلق دارد؟
دست کوتاه فرهادی از آدمک طلایی
رئیس جمهوری در جلسه هیئت دولت:
«سند تحول دولت» بزودی منتشر خواهد شد
تداوم ضربالاجلهای ساختگی آمریکا برای مذاکرات وین؛ اینبار پایان فوریه
بازی آمریکایی در نقطه پایانی مذاکره
کاهش قیمت در بازارهای اقتصادی به سیاستهای اقتصادی دولت بستگی دارد
سیگنالهای کاهش قیمت مسکن از وین
رئیس قوه قضائیه در جریان ملاقات مردمی:
نباید تاوان اشتباه متصدی را ارباب رجوع بپردازد
رونمایی از یک دستاورد دیگر در جشن ۴۳ سالگی انقلاب
پیوستن موشک دوربرد نقطه زن «خیبرشکن»به سپاه
رییس جمهور در پاسخ به تماس تلفنی نخست وزیر ژاپن:
چسبندگی آمریکا به سیاستهای شکست خورده ترامپ، مانع اصلی در پیشرفت مذاکرات است
معاون اول رئیس جمهوری:
گرانی و برخی مسائل مردم را اذیت میکند، اما این مشکلات حل خواهد شد
رئیس ستاد دهه فجر انقلاب مسیرهای دوازدهگانه راهپیمایی را اعلام کرد
برگزاری راهپیمایی 22 بهمن در شهرهای قرمز به صورت خودرویی و موتوری