به كدامين گناه كشته شد

نكته دردآوري كه درخصوص ماجراي قتل بانوي  17 ساله در اهواز وجود دارد، آن است كه نه اين بانو، تنها بانوي به خون نشسته در اين حوادث است كه يك چنين سرنوشت محتومي، پيدا مي‌كند و نه اين قتل، آخرين دست از اين نوع برخوردهاي خشك قبيله‌اي و عشيره‌اي خواهد بود كه در اين سرزمين رخ مي‌دهد. به دليل وجود برخي رسوم خشك قبيله‌اي و سنتي كه در تار و پود برخي مناطق لانه كرده از اين دست جنايات به‌كرات تكرار مي‌شود. بعد از وقوع اين قتل فجيع نيز كارشناسان، تحليلگران و اساتيد حوزه‌هاي مختلف روانشناسي، جامعه‌شناسي، فعالان حقوق زنان، علوم ارتباطي و... تلاش كردند ريشه‌هاي وقوع يك چنين حوادث تلخي را بررسي كنند تا نوري به ابعاد تاريك بحث تابانده شود. يكي از حوزه‌هاي مهم و كليدي كه مي‌تواند تصويري از چرايي وقوع اين نوع جنايات و نحوه برخورد با آن را تصويرسازي كند، حوزه حقوقي و قانوني است. بايد ديد از منظر قانوني آيا راهكارهايي را مي‌توان متصور شد كه از طريق آن، احتمال وقوع يك چنين حوادثي كاهش يابد يا حداقل بازدارندگي ايجاد كند؟ درخصوص قتل اخير به موجب قانون، مشروط بر اينكه اولياي دم مطالبه قصاص داشته باشند، همسر (يا هر شخصي كه در قتل مشاركت داشته) مستوجب قصاص است. اما به هر دليلي در صورتي كه اولياي دم دختر به قتل رسيده رضايت دهد و اعلام كند كه قصاص نمي‌خواهند و خواستار ديه هستند (يا نيستند)، موضوع وارد مرحله ديگري خواهد شد. اينكه چه كسي قرار است ديه را پرداخت كند و آيا اعضاي قبيله در قالب عونه (ياوري) يا هر عنوان ديگري ديه را پرداخت كنند، براي قانون مهم نيست. قانون نسبت به حوادث، تحليل موردي ندارد، بلكه نقشه راه را تعيين مي‌كند. پرسشي كه ممكن است در اين ميان مطرح شود آن است كه آيا قوانين فعلي در حوزه قتل‌هاي ناموسي، بازدارنده هستند يا خير؟ بايد توجه داشت در بسياري از كشورهاي جهان (مانند امريكا) كه حتي حمل اسلحه در آنجا آزاد است و اتفاقا مجازات قصاص و اعدام در اين كشورها نيز ممنوع شده، شاهد وقوع يك چنين جناياتي نيستيم كه فردي همسر 17 ساله خود و مادر فرزندانش را سر ببرد، بعد سرِ بريده شده همسر خود را دست بگيرد و در خيابان به گردش درآورد و از كرده خود دلشاد باشد. 
اين رفتار برآمده از يك نوع اخلاق بدوي عشيره‌اي است كه هيچ شرع و قانوني آن را تاييد نمي‌كند. بايد توجه داشت فقط مجازات اعدام نيست كه مي‌تواند جلوي وقوع يك چنين فجايعي را بگيرد. مساله اصلي در وقوع يك چنين جناياتي، موارد رواني، ذهني، سنت‌ها و رسوم قبيله‌اي است. آن دسته از كشورهايي كه ميزان جرايم را در جامعه كاهش داده‌اند بيشتر در حوزه پيشگيري و فرهنگ‌سازي فعاليت كرده‌اند تا برخوردهاي صرفا سلبي. بايد آموزش داده شود كه وقتي يك دختر كم سن و سال 12 و 13 ساله به عقد پسرعموي خود (يا هر مرد ديگري) در مي‌آيد در سال‌هاي بعد با مشكلات عديده شخصيتي، هويتي، احساسي و رفتاري مواجه مي‌شود و نهايتا خواستار دستيابي به فرديت و استقلال خود خواهد بود. اين نوع قراردادها از اساس اشتباه هستند و نبايد در جامعه ترويج شود كه عقد دختران كم سن و سال يا دخترعمو و پسرعمو در آسمان بسته شده است. اين تلقي در بسياري از مناطق كشور وجود دارد كه زن مانند يك كالا و مال در تصرف و يد مرد قرار دارد و مرد هر بلايي را كه دلش بخواهد مي‌تواند بر سر زن بياورد. اين مصايب، امري عادي در مناطق قبيله‌اي است به گونه‌اي كه رسما به زن‌ها اعلام مي‌شود كه اگر فلان كار را انجام دهند، خون‌شان براي مرد حلال خواهد بود. از سوي ديگر پسران در اين مناطق از كودكي با اين پيش‌فرض بزرگ مي‌شوند كه بنا به هر دليلي مي‌توانند خون زن‌شان را بريزند. براي جلوگيري از فجايعي چون قتل رومينا يا قتل بانوي 17 ساله اهوازي، بايد نهادهايي كه هر ساله هزاران ميليارد تومان از بودجه كشور را مي‌بلعند در اين زمينه‌ها كار كنند. بايد پرسيد، صدا و سيما چقدر در اين حوزه‌ها كار كرده و آثاري متناسب با اين شرايط بحراني ساخته است؟ آموزش و پرورش چه مشاوره‌هايي در اين حوزه داشته است؟ نهادهاي تبليغاتي و اخلاقي عريض و طويل چه كرده‌اند؟ روحانيون و افراد با نفوذ تا چه اندازه تلاش كرده‌اند از نفوذ خود براي آگاهي روساي قبايل و اصلاح اين وضعيت بغرنج بهره ببرند؟ متاسفانه نه تنها به اندازه كافي در اين زمينه‌ها كار نشده، بلكه در برخي موارد به شيوع تصورات غلط و تفكرات اشتباه كمك شده است. متاسفانه برخي اظهارنظرهاي احساسي درباره ازدواج دختران كم سن و سال يا عقد دخترعمو و پسرعمو، بر دامنه مشكلات افزوده است. بايد نگاه و افق ديد مردم در مناطق قبيله‌اي و عشيره‌اي اصلاح شود. همين امروز شك نكنيد، قاتل اين بانوي  17 ساله از سوي افراد قبيله، نزديكان و اطرافيانش مورد تشويق نيز قرار مي‌گيرد. بنابراين براي مواجهه با يك پديده‌هايي، ضمن اصلاح برخي مواد قانوني، لازم است كارهاي فرهنگي، آموزشي و تبليغاتي دامنه‌داري صورت بگيرد تا پسران اين سرزمين متوجه اين واقعيت عريان شوند كه زنان نيز در آفرينش با آنها يكسان هستند، هرچند اگر حقوق متفاوتي در شرع و قانون براي آنها پيش‌بيني شده باشد. زنان و دختراني كه طنين ناله و فرياد آنها در طول تاريخ به آسمان بلند شده كه «بِاي ذنب قُتِلت»؛ به كدامين گناه كشته شده‌اند. به كدامين گناه...