روزنامه شرق
1400/11/21
کدام گروههای عربی با انقلاباسلامی همراهی کردند
کدام گروههای عربی با انقلاباسلامی همراهی کردند امیرحسین جعفری: انقلاب ایران بهعنوان یك پدیده همهجانبه، در تاریخ صدساله اخیر جهان بهواسطه ماهیت ضدامپریالیستی خود با جنبشهای رهاییبخش در گوشهوكنار جهان همراهی و همدلی داشت؛ ازجمله گروههای عربی مسلمان و ماركسیست كه در لبنان، سوریه، فلسطین، عراق، كویت، لیبی و اردن حضور نظامی و سیاسی داشتند. سازمان فتح به رهبری یاسر عرفات و ابوجهاد، جنبش امل به رهبری موسی صدر كه با گروههای مبارز اسلامی ایران در ارتباط بودند و گروههای فراقومی چپگرا ازجمله گروه نایف حواتمه، جورج حبش و احمد جبریل كه با گروههای ماركسیستی همراه بودند، بخشی از این گروهها هستند كه در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت؛ هرچند مواضع روز این گروهها مدنظر ما نیست و صرفا به بحث تاریخی و نقش آنها در همراهی با انقلاب اشاره شده است.فتح؛ رهاییبخشان سردرگم
سازمان فتح به رهبری یاسر عرفات و ابوجهاد در مصر برای رهایی خلق فلسطین از سلطه صهیونیستها تشكیل شد و سیر گستردهای از مصر، كویت، سوریه، اردن، عراق، فلسطین، لیبی و... را پشت سر گذاشت. برخلاف دیدگاههای ناصر كه بر ناسیونالیسم عربی تكیه میکرد، این گروه بر رهایی مستقیم ملتها بدون در نظر گرفتن ایدههای امتگرایانه یا ناسیونالیستی تمركز داشت. دیدگاههای ناسیونالیسم عربی-اسلامی و سوسیالیسم اقتصادی و ضدامپریالیستی كه فتح دنبال میكرد، یكی از شباهتهای این سازمان با نظرات حزب بعث است؛ هرچند در این نقطه اشتراكاتی با نظرات ناصر نیز وجود دارد اما در رفتار سیاسی، مصر یكی از مخالفان فتح محسوب میشد و میتوان سازمان یادشده را خط سوم مبارزه در كشورهای عربی دانست.
شاید این سؤال پیش بیاید كه فتح بهعنوان یك سازمان اسلامی كه دیدگاههای امتی برای او اولویت نبود، چرا از دیگر جنبشها و انقلابها حمایت میکرد و رفتاری شبهامتی داشت؟ عرفات و جهاد عمرشان به نوشتن این مطلب قد نداد كه از آنان پاسخ این سؤال را بپرسم اما فتح اینطور كه به نظر میرسد، فارغ از امتها و ملتها، محور دیگری برای حمایت و مبارزه برگزیده بود و آن رهایی از استعمار و عوامل وابسته به امپریالیسم بود و در هركجای جهان كه حركتی بر این اساس شكل میگرفت، فارغ از اینكه چه نیروهایی در آن مشاركت دارند، از آن حركت حمایت میکرد. برای مثال، پیش از انقلاب در طیفبندی نیروهای مبارز، به جریان ماركسیستی برمیخوریم كه فتح با توجه به تضاد ایدئولوژیك و فلسفی با آنان، از آنها حمایت ویژهای میکند و سازمان چریكهای فدایی خلق با هدایت حماد شیبانی و مجاهدین خلق (پیش و پس از تغییر ایدئولوژی) در قرارگاههای فتح نمایندگانی داشتند. به گفته یكی از اعضای قدیمی حزب توده ایران، عرفات از آنها نیز برای حضور در فتح و آموزش نیروهای تودهای برای بازگشت به ایران و مبارزه مسلحانه دعوت میکند و در حاشیه یك جلسه در لبنان به وی میگوید سلام من را به رفیق الكساندر (ایرج اسكندری) برسان اما اسكندری گویا هیچ خبری از این ارتباط با فتح نداشته و نورالدین كیانوری حامی این رفتار سیاسی در حزب توده بوده است.
گزارشهای درخور توجهی نیز از همكاری فتح با سازمان مجاهدین وجود دارد و حتی در بدو آغاز فعالیتهای این گروه، بخشی از آنها برای پیوستن به این جبهه به دوبی و سپس عراق سفر میكنند و یاسر عرفات نیز پس از پیروزی انقلاب در ایران با آنها دیداری داشت.
این تنها گوشهای از همراهی فتح با انقلاب است و نیروهای مذهبی نیز نقش مهمی در این سازمان داشتند؛ ازجمله عباس آقازمانی، هادی غفاری، محمد منتظری، جلالالدین فارسی، محسن گلاببخش، اصغر جمالیفرد و صدها مرد و زن مبارز دیگر كه صادقانه برای انقلاب از جان و مال خود گذشتند. درباره آموزشهای نظامی فتح به جوانان بحثهای زیادی شنیده شده است؛ هرچند مشخص نیست دقیقا این آموزشها از سوی چه كسانی و با آموزش چه كشورهایی همراه بوده است، برخی معتقدند این آموزشها اول از سوی كشورهای بلوك شرق به فتح داده شده است. نكته شایان توجه اینجاست كه فتح در موضعگیریهای سیاسی آینده خود حتی حكومت برآمده از انقلاب ایران را نیز پس از مدتی در اولویت دوم خود قرار داد و در زمان شدتگیری جنگ ایران و عراق، به سمت صدام رفت. اینكه عرفات به علت نزدیكی بیشتر به عراق با تكیه بر نظرات ناسیونالیستی، صدام را به ایران ترجیح داد، مسئله مفصلی است كه نظرات مختلف و ضدونقیضی نیز در این زمینه وجود دارد؛ بااینحال، چهار سال پس از شروع جنگ، عرفات دوباره سمت دیگری از سیاست ایستاد كه صد درصد مقابل شرایط جمهوری اسلامی بود و با حمایت از سازمان منافقین در عراق، مرزبندی جدیدی میان خود و حكومت ایران ایجاد كرد و این موضعگیریها تا چندی پیش نیز درحال تكرار بوده است.
فتح در مبارزه به علت عملیاتهای گسترده، درگیری بیشتر با اسرائیل، شناخت از سوی كشورهای مختلف ازجمله بلوك شرق و سابقه بیشتر نسبت به گروههای فلسطینی و لبنانی، خود را از دیگران برتر میدانست و این مرز میان آنها و امل بهطور جدی وجود داشت و نیروهای فتح، موسی صدر را چندان طرفدار نظرات خود و انقلاب نمیدانستند و اختلافاتی نیز میان آنها وجود داشت. غروی، یكی از اعضای امل، درباره این موضوع در مصاحبهای به تاریخ دوم تیر1400 به «شرق» گفته بود: «ماركسیستها كه چند نفر از آنان مانند جورج حبش مسیحی بودند یا حزب اشتراكی كه جنبلات آن را اداره میکرد و شدیدا طرفدار فلسطینیها بود، كسانی بودند كه با موسی صدر شدیدا مخالف بودند؛ چون نیروهایی از اردوگاههای فلسطینی بیرون میرفتند و به سمت موسی صدر جذب میشدند كه یك جنبش مذهبی هم بود. بعد از مدتی كه من هم در لبنان بودم، با یاسر عرفات به توافق رسیدند كه امل یك شاخه نظامی هم داشته باشد و در صورت نیاز به فلسطینیها هم كمك كند. یاسر عرفات آموزش نیروها را نیز بر عهده گرفت و یك گروه 40نفری را انتخاب میكنند كه در اردوگاههای فلسطینی آموزش ببینند و آموزشها را انجام میدهند تا به آموزش عبور از مین میرسند و متأسفانه یكی از مینها منفجر شد و تنها سه نفر از آن 40 نفر زنده ماندند و این واقعه برای دكتر چمران و موسی صدر خیلی سخت شد و تصمیم گرفتند خودشان اردوگاههای آموزشی تشكیل دهند. بزرگترین و بهترین اردوگاه آموزشیشان در كوههای بعلبك بود كه من و همسرم نیز در آنجا آموزش دیدیم».
امل؛ جنس متفاوت مبارزه
جنبش امل، حزب امل یا تیم موسی صدر همه به یك تشكیلات اشاره دارند؛ تشكیلاتی حامی شیعیان لبنان كه برای كسب هویت قانونی و ابراز وجود سیاسی در لبنان و فلسطین، فعالیتهای سیاسی و نظامی انجام میداد. اینكه امل چه كمكی به روند انقلاب ایران كرده است، جای بحث دارد؛ زیرا برخی از نیروهای فتح، این سازمان را چندان هم طرفدار انقلاب نمیدانند و اختلافها بر سر امام موسی صدر هنوز پابرجاست. اما با توجه به حضور چهرههای سیاسی ایرانی در امل و همراهی آنها با انقلاب، میتوان این سازمان را نیز یك گروه هوادار انقلاب ایران دانست. امل در بعلبك با احداث یك پادگان نظامی به آموزش نیروهای خود پرداخت و با توجه به اختلافهایی كه با فتح پیدا كرده بود، در میان این تضاد و با حمایت شیعیان لبنان رشد كرد. امل هنوز هم بعد از گذر سالها از گمشدن موسی صدر به كار خود ادامه میدهد. دیپلماسی ایرانی در تاریخ 15 خرداد 96 درباره این موضوع نوشته است: بر اساس یک سند ویکیلیکس که تلگرافی است به تاریخ اول اردیبهشت ۱۳۵۵ از سفارت آمریکا در بیروت به واشنگتن، جلسه مصالحهای میان صدر و منصور قدر، سفیر وقت ایران در بیروت، تشکیل شده بود که نشان میدهد تلاش برای حل اختلافها با تهران، حتی پس از سال ۱۳۵۲/۱۹۷۳ نیز متوقف نشده است.
اصغر جمالیفرد در مصاحبهای پیشتر به «شرق» درباره این موضوع گفته بود: «تیرماه 56 در بیروت نزد دكتر ضرابی بودم كه خبر فوت شریعتی رسید و با چمران به فرودگاه رفتیم تا تداركات تحویل جنازه را انجام دهیم و به دمشق رفتیم و به همراه موسی صدر مراسم بزرگی برگزار كردیم و جنازه شریعتی به قبرستان زینبیه سپرده شد. امام نیز در پیام تسلیتی كه نوشتند، چهار ایراد به شریعتی گرفته بودند. وقتي پيام امام را به جلسه بردم، خيليها خوششان نيامد. امام در نامه به يزدي نوشته بود مرگ فرد مهم نيست، مرگ جامعه مهم است كه يزدي گفت ما در خارج تلاش كرديم مرگ شريعتي را شهادت جلوه دهيم و امام اهميتي نداده است. برای مراسم چهلم دكتر شریعتی قطبزاده و محمد منتظری سازمان امل را واداشتند تا مراسمی برگزار شود. در مرداد 56 این مراسم با سخنرانی یاسر عرفات، موسی صدر، منیر شفیق و قطبزاده انجام شد. عدهای نیز ازجمله جلالالدین فارسی و حمید روحانی به دلیل اختلاف با جنبش امل، در این مراسم شركت نكردند. در این مراسم محمد منتظری، غرضی، خانم دباغ، ناصر آلادپوش، مرتضی شجاعی و من عكسهای امام و آیتالله طالقانی را كه هنوز در زندان بود، در مراسم پخش و نصب كردیم. در حال نصب تصویر امام به دیوار بودم كه صادق طباطبایی از این كار جلوگیری كرد و گفت در جایی كه امام {موسی صدر} هست، امامسازی موقوف! كه درگیری پیش آمد و با وساطت قطبزاده جلسه آرام شد». بیان این سرگذشت خیلی فشرده، از این جهت اهمیت دارد که زمینه تاریخی برخی تنشهایی شد که پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، در ایران میان جریانهای نزدیک به سازمان آزادیبخش فلسطین و لیبی با دولت موقت مهندس بازرگان و بعدها در لبنان، میان جنبش امل و مجلس اعلای شیعیان (دو جریانی که توسط صدر پایهگذاری شده بودند) با حزبالله به وجود آمد.
جورج حبش، نایف حواتمه، احمد جبریل؛ دوستداران عرب شوروی
جورج حبش، بنیانگذار جبهه خلق برای آزادی فلسطین (PFLP) بود. او این جبهه را در سال 1967 تأسیس کرد. این سازمان دومین سازمان بزرگ پس از فتح در سازمان آزادیبخش فلسطین بود. جورج حبش یكی از مقاصد مهم نیروهای ماركسیست ایرانی پیش از انقلاب بود كه با او همراهی و همكاری داشتند. حبش پیش از انقلاب مواضع مهمی در قبال انقلاب و شاه داشت. روز دوم خرداد 1355، جورج حبش، رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطین، حکومت محمدرضا پهلوی را ارتجاعی خواند و اعلام کرد مایل است با چریکهای مخالف دولت وقت ایران علیه حکومت شاه متحد شود. وی بااینحال اضافه کرد که گمان نمیکند این اتحاد بتواند سبب وقوع یک انقلاب علیه شاه شود. جورج حبش تصریح کرد: «اقدامات همه نیروها باید در جهت ازبینبردن رژیم فئودالی و ارتجاعی ایران باشد. پس از انقلاب و با توجه به فضای سیاسی داخلی ایران، او نیز از سیاستورزی درباره انقلاب فاصله گرفت. نایف حواتمه و احمد جبریل نیز دو ماركسیست مهم عرب بودند كه با حزب توده ایران مراودات مشخصی درباره انقلاب داشتند؛ هرچند موضعگیریهای آنها پس از سالهای دهه 80 میلادی متفاوت از آنچه بود كه در دهه 70 تبلیغ میکردند. البته احمد جبریل به نیروهای مسلمان نزدیكی بیشتری داشت. نایف حواتمه در سال ۱۹۵۸ در شمال لبنان جبهه مبارزه مشترکی را با رشید کرامی و حزب او به نام جنبش آزادی عربی و با احزاب بعث تشکیل داد و متعاقبا بعد از انقلاب ۱۴ تموز ۱۹۵۸ در عراق به این کشور منتقل شد و مسئولیت کامل جنبش ملیگرایان عرب در عراق را بر عهده گرفت. او به دلیل درگیریاش با عبدالکریم قاسم، رئیسجمهور تازه به حکومت رسیده در عراق، دستگیر و مدت ۱۴ ماه را در زندان به سر برد. وی در زندان با تعدادی از شخصیتهای عراقی که بعدها در عراق نقشی برجسته پیدا کردند، مانند عبدالسلام عارف و احمد حسنالبکر رابطه برقرار کرد. نایف حواتمه بعد از کودتای ۱۹۶۳ در عراق علیه عبدالکریم قاسم از زندان آزاد شد و نشریه «الوحده» را منتشر کرد که ۲۷ روز بیشتر دوام نیاورد و از سوی دولت عراق بسته شد. وی مجددا در دوران ریاستجمهوری عبدالسلام عارف به دلیل انتشار نشریه و وابستگیاش به جنبش ملیگرایان عراق، دستگیر و به مصر و سپس لبنان تبعید شد. او در سال ۱۹۶۹ جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین را تأسیس کرد و بهعنوان یکی از ارکان ائتلاف سازمان آزادیبخش فلسطین، نقشی اساسی در انقلاب فلسطین ایفا کرد و در نبردهایی که علیه اشغالگری در فلسطین و همچنین اردن و لبنان جریان داشت، شرکت کرد.
سایر اخبار این روزنامه
تبصره بورل به وعده اولیانوف
لایحه «مرحله آخر»
توافق با درنظرگرفتن الزامات قانونی خواهد بود
«مثلث وایمار» علیه مسکو
حکمرانی از نگاه علی لاریجانی
کدام گروههای عربی با انقلاباسلامی همراهی کردند
جلیلی در عزلت
گلایه امیرعبداللهیان از تیم جلیلی تکذیب شد
سرمربی بعدی تیم ملی ایران کیست؟
ابطال دستور وزیر از سوی دیوان عدالت اداری درباره نظام مهندسی
افراد یا سیاستها
ضرورت مدیریت واحد منابع طبیعی و محیط زیست
بيژن و منيژه (۱۰)
دو سالگی یک زندگی جدید