روزنامه شرق
1400/11/21
دو سالگی یک زندگی جدید
دو سالگی یک زندگی جدید امیر عربی . چشمپزشک دو سال از ورود رسمی کرونا به کشورمان میگذرد. اولین مورد رسمی کرونا در ایران طبق اسناد سازمان جهانی بهداشت مربوط به ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ مصادف با ۱۹ فوریه ۲۰۲۰ است. اگرچه طبق مقالات داخلی اولین مورد یک آقای ۷۵ ساله بوده که در تاریخ هفتم فوریه با علایم کووید در یکی از مراکز بستری شد. وقتی ورود رسمی کووید به ایران با وجود ثبت و گزارشهای قابل پیگیری دارای تناقض است، خدا به داد ورود غیررسمی آن برسد. در واقع شروع غیررسمی کرونا برای هرکس زمان متفاوتی دارد، چراکه هرکداممان در همان حوالی دی و بهمن سال ۹۸ یک سرماخوردگی شدید را در یکی از دوستان و بستگان به خاطر میآوریم که الان اعتقاد داریم همان کرونا بوده است. بعضی حتی از این هم عقبتر میروند و کسالتهای دوران کودکی خود را به حساب کرونا میگذارند. وقتی کرونا وارد ایران شد، بعضی چیزها مثل الان نبود. مثلا تعطیلی حرمت داشت و مدرسهنرفتن هنوز آرزو بود. امتحان ترس داشت و مترو معبد کارمندان بود. بیآرتی حال و هوای رفاقتی داشت و مهم نبود چقدر در آن پرس میشدید. هوایی را که جمعی نفس میکشیدند، جمعی دیگر راه میرفتند و بغل میکردند. دماغ و دهن هنوز جزء صورت بود و در تصمیمگیریهای مربوط به زیبایی دخیل بود.هنوز پژو ۲۰۶ تیپ ۵ قیمت حدود هشتاد و اندی میلیون تومان داشت، دلار نهایتا ۱۵ هزار تومان معامله میشد و طبق گزارشی، خط فقر یک خانوار شهری 3.2 نفره دومیلیونو ۷۲۰ هزار تومان بود. اهالی زیر خط فقر در اقلیت بودند و حس غربت داشتند. هنوز سرطان و بیماریهای قلبی و تصادفات جادهای سه علت اصلی مرگ بودند و فقط سال به سال جایشان را در صدر جدول مرگومیر عوض میکردند. پزشکان غیرلاکچری و پرستاران زحمتکش سایهنشین بودند و کسی فکر نمی کرد مرگ در خانهشان را بزند. در عرصه بینالمللی هم ترامپ هنوز حساب توییترش را داشت و بایدن هرجا دلش میخواست راحت چرت میزد. دختران افغان به کلاسهای هفتم و هشتم و نهم میرفتند و خاطرات مادرانشان از حکومت طالبان را کابوس میدیدند. البته بعضی چیزها هم مثل الان بود. مثلا هوای تهران در شرایط ناسالم برای گروههای پرخطر بود و ماسکهای فیلتردار سپر بلای شهروندان جاندوست در برابر دود ماشینها بود. طبق اعلام تلویزیون، پرتقال شب عید توسط دولت تأمین شده بود و در پی تکذیب افزایش قیمت آجیل، مردم مطمئن بودند آجیل شب عید گران میشود. یک جایی یک عدهای بر سر میز مذاکره بودند، حالا با یک صندلی بیشتر یا کمتر. گویی جنگ کرونا پایانی ندارد. پایان این قصه باز است، مثل قصههای فرهادی و «قهرمان» قصه در زندان روزمرگی گیر افتاده است. طبق اخبار واصله از نسلهای قبل، تلخترین روز جنگ روز آتشبس آن است، چراکه در خلأ پساجنگ، در یک لحظه همه دلشان برای روزهای قبل از جنگ و آنهایی که دیگر نیستند تنگ میشود. همه میگویند خدا را شکر که تمام شد، ولی کاش اصلا شروع نمیشد. پس از گذشت دو سال، دیگر هر روز مبارزه با کرونا روز پایان جنگ شده و هر روز دلمان برای دو سال قبل تنگ میشود. برای روزهایی که باورمان نمیشد روزی آرزویمان شوند.
سایر اخبار این روزنامه
تبصره بورل به وعده اولیانوف
لایحه «مرحله آخر»
توافق با درنظرگرفتن الزامات قانونی خواهد بود
«مثلث وایمار» علیه مسکو
حکمرانی از نگاه علی لاریجانی
کدام گروههای عربی با انقلاباسلامی همراهی کردند
جلیلی در عزلت
گلایه امیرعبداللهیان از تیم جلیلی تکذیب شد
سرمربی بعدی تیم ملی ایران کیست؟
ابطال دستور وزیر از سوی دیوان عدالت اداری درباره نظام مهندسی
افراد یا سیاستها
ضرورت مدیریت واحد منابع طبیعی و محیط زیست
بيژن و منيژه (۱۰)
دو سالگی یک زندگی جدید