روزنامه آفتاب یزد
1400/11/23
سایهی عقلانیت بر سیاست و حقوق بینالملل
کشورهای اتمی بیشتر از دیگر کشورها از عواقب وقوع جنگ بین کشورهایی که دارای سلاح هسته ای هستند آگاهی دارندبه همین دلیل در سایهی پروپاگاندای رسانهای تلاش میکنند هیچ تنشی به جنگ منتهی نشود! آفتاب یزد - رضا بردستانی: در میان صدها و هزاران تحلیل، خبر، یادداشت، تفسیر و گزارش؛ یکی هم نوشته بود: «اوکراین همیشه برای روسیه تا به این حد مهم بوده یا تازگیها این منطقه از جهان تا بدین حد دارای اهمیت راهبردی و استراتژیک شده است؟!»
پاسخ روشن است اما سوال در تلاش است تا مباحثی را به مخاطب منتقل کند از جمله: صبر روسها برای رسیدن زمان مقتضی برای حل مناقشهای که برای آنها به سانِ شیشهی عمر است.
> روسیه به اوکراین حمله میکند یا نه؟!
بارها، علی بیگدلی، استاد تاریخ دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاست بینالملل در گفتگوهای خود با آفتاب یزد مثالی نغز به نقل از یکی از اساتید خود زده است و آن این که: «روسها و آمریکاییها در روش بسیار متفاوت عمل میکنند. مثلا اگر این کشور بخواهند دیوار چین را ویران کنند، آمریکاییها خیلی زود با بمب اتم این کار را اجرایی خواهند کرد و اما روسها با یک قاشق چایخوری آنقدر پای دیوار را میتراشند که فرو بریزد!» اگرچه نتیجه یکسان است اما روسها برای رسیدن به آن چه در نظر دارند با صبر و حوصلهتر هستند.
موضوع این گفتگو اگرچه به مناقشهی اوکراین مربوط است اما بیشتر به عقبهی این موضوع توجه داشته ایم، عقبهای که به رخدادهای ۲۰۱۴ مربوط میشود.
> تاریخچه بحران اوکراین از مسموم شدن یوشچنکو تا مداخلات خارجی
نقل است که یکی از شوخیهای مرسوم در اوکراین در زمان پس از
فروپاشی شوروی سابق این بود که «انقلاب شده!» تصور وقوع
انقلاب در اوکراین آنقدر دور از ذهن بود که مردم از چنین اصطلاحی برای توصیف یک واقعه کاملا غیرممکن استفاده میکردند. زندگی در اوکراین با روال عادی ادامه داشت و قرار بود دومین مرحله از چهارمین انتخابات مستقل ریاستجمهوری در این کشور، روز ۲۱ نوامبر سال ۲۰۰۴ میلادی برگزار شود. رقابت انتخاباتی هم بیشتر بر سر دو موضوع بود؛ اینکه اصلاحات اروپایی در اوکراین انجام شود؛ یا همان سیاست قدیمیرفاقت با روسیه ادامه یابد. تنها اتفاق عجیبی که در دوران قبل از انتخابات افتاد این بود که در سپتامبر همان سال ویکتور یوشچنکو- رقیب انتخاباتی سرسخت یک ویکتور دیگر (یعنی یانوکوویچ) - دچار مسمومیت دیوکسین شد. مدتی بعد وی با چهرهای که در اثر بیماری و تاثیر سم دگرگون شده بود به عرصه انتخابات بازگشت. شبهه دست داشتن گروههای حامییانوکوویچ و حتی روسیه در این ماجرا در همان زمان مطرح شد؛ هرچند که راهی هم برای اثبات آن وجود نداشت. اما این بار آفتاب از طرف دیگری برای اوکراینیها طلوع کرده بود. انتخابات برگزار شد و کمیسیون انتخاباتی هم اعلام کرد که ویکتور یانوکوویچ- کاندیدای مورد حمایت روسیه- آرای بیشتری نسبت به ویکتور یوشچنکو- کاندیدای مورد حمایت اروپا و آمریکا- به دست آورده است. خیلی زود صدای اعتراض حامیان یوشچنکو بلند شد؛ اما مقامات اوکراین خود را به ندیدن و نشنیدن زدند.
شش روز همین ماجرا ادامه داشت تا اینکه پارلمان اوکراین نتیجه انتخابات را مخدوش و ملغی اعلام کرد. حامیان یانوکوویچ دریافتند که قدرت به راحتی از چنگشان دررفته و به همین جهت حتی فریاد خودمختاری یا الحاق بخش شرقی اوکراین به روسیه را
سر دادند! آنها خودشان را در این خصوص محق میدانستند؛ زیرا بخش شرقی و روسزبان اوکراین را مهمتر از بخش غربی قلمداد میکردند و میخواستند کاندیدای مورد حمایت روسیه- یعنی یانوکوویچ- این بازی را ببرد.
با اعلام رای پارلمان اوکراین مبنی بر لغو نتیجه انتخابات، ظاهرا آن «کودتا» به پیروزی رسید و شاخ و شانه کشیدن حامیان دو رقیب- یعنی پوتین به عنوان حامییانوکوویچ و بوش به عنوان حامییوشچنکو- هم وارد مرحله جدیدی شد. چند روزی بیشتر از بحران انتخاباتی اوکراین نگذشته بود که کالین پاول، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، حمایت واشنگتن از یوشچنکو را به وضوح در قالب نگرانی از وقوع تقلب انتخاباتی در اوکراین مطرح کرد. فردای همان روز، ولادیمیر پوتین هم در نشست مشترک اتحادیه اروپا و روسیه در لاهه، هشدار داد که «هیچ» کشوری حق ندارد یک کشور اروپایی را به آشوب بکشاند. با وجود تمام این موضعگیریها، نهایتا دور دوم انتخابات ریاستجمهوری مجددا در اوکراین برگزار شد و نتیجهاش هم این بود: ۵۲ درصد آرا برای یوشچنکو و ۴۴ درصد برای یانوکوویچ. انقلاب به هدفش رسیده بود. اما انقلاب نارنجی اوکراین شاید بیش از هر یک از انقلابهای مشابه خود با حرف و حدیثهای زیادی مواجه شد.
یکی از سرسختانهترین انتقادات نسبت به نقش غرب در این ماجرا از سوی روزنامه چپگرا و انگلیسی گاردین ابراز شد که نسبت دادن اصطلاح «انقلاب» به حوادث اوکراین توسط روزنامههای مختلف خارجی را خندهدار نامیده بود: «پیشتر، چپها حامیانقلاب بودند و راستها از به کار بردن آن پرهیز میکردند؛ اما حالا کار به جایی رسیده که ایندیپندنت چپگرا و دیلیتلگراف راستگرا هر دو از «قدرت مردم» در جریان «انقلاب» سخن میگویند! چه اتفاقی افتاده است؟ چطور میشود که جوانان اوکراینی را که انگار در یک کنسرت راک خیابانی شرکت کردهاند انقلابی خواند و آنها را نماد قدرت مردم دانست؟ »
دو دهه از آن روزگار گذشته اما رخدادهای اوکراین باعث حمله روسیه به «کریمه» و الحاق این بخش به خاک روسیه شد موضوعی که همچنان آمریکاییها را زیر ضرب انتقاد قرار داده به ویژه این که این اتفاق در زمان اوبامای دموکرات رخ داد.
> خرداد۱۴۰۰ دیدار بایدن - پوتین
اوایل سال جاری - خرداد ۱۴۰۰ - در میان جوی سنگین و
تنش آلود، پوتین و بایدن با یکدیگر دیدار و گفتگویی داشتند که هیچ کمکی به حل اختلافات به اوج رسیدهی این دو ابرقدرت اتمی نکرد ولی هرچه به زمستانِ سرد اروپا نزدیک شدیم غائلهی اوکراین بیشتر از همیشه سر باز کرد، موضوعی که حتی میتواند به عنوان یکی از آیتمهای آن دیدار مهم تلقی شود.
> سیاست دیگر تابعی از عواطف و احساسات نیست
با این مقدمه نسبتا طولانی از علی بیگدلی میپرسیم: تا چه اندازه ممکن است این دو ابرقدرت حتی پیرامون مسئلهی اوکراین هم به جمعبندیهایی رسیده باشند؟!
این استاد دانشگاه میگوید: به قرن نوزدهم که نگاه میکنیم به دلیل حس ناسیونالیستی که مخصوصا اروپای مرکزی را فرا گرفته بود سیاست بیشتر معطوف به عواطف و احساسات بود به خاطر اینکه ایجاد سربلندی و قدرت میکرد و با کشته شدن شاهزاده اتریشی در صربستان جنگ جهانی اول به وجود آمد. مخصوصا بعد از جنگ جهانی دوم سیاست، خِرد بنیاد شد و دیپلماسی نوین جای سیاست کهن را گرفت و امروز فهم اینها از سیاست مبتنی بر عقلانیت است مبتنی بر دموکراسی است یعنی دیگر آن دوره سیاست مبتنی بر احساسات ناسیونالیستی و عاطفی به پایان رسیده و سیاست به سمت عقلانی بودن رفته است. بنابراین میبینیم اگر چه اینها
بر سر مسئله اوکراین اختلاف دارند اما همه با هم صحبت و مذاکره میکنند تا از این طریق بتوانند این قضیه را حل کنند.
علی بیگدلی ادامه میدهد: اکنون دنیا، دنیای ثروتمندی شده و اگر جنگی رخ دهد نهادها و بنیادهایی که بر اساس اقتصاد مدرن و نئولیبرالیسم - مخصوصاً - شکل گرفته همه از بین خواهد رفت یعنی جنگ سوم جنگ اتمی خواهد بود بنابراین عقلانیت سیاسی از یک طرف و از طرف دیگر تفکر نئولیبرالیسم اجازه نمیدهد قدرتهای بزرگ خودخواهانه دست به چنین اقدامی بزنند.
> قدرت در جهان قدرتِ جمعی است نه شخصی
این روزنامه نگار با سابقه در ادامه با نقبی به تاریخ معاصر میگوید: روزولت وقتی جنگ جهانی دوم شروع شده بدون اجازه کنگره وارد جنگ شد ولی بعد از او هم زمان ریاست جمهوری تغییر کرد و از طرف دیگر رئیس جمهور آمریکا دیگر نمیتواند خودسرانه و با اختیار و اراده خودش وارد نزاع بینالمللی شود. مسئله سوم این است که الان قدرت کنترل شده یعنی قدرت شخصی تبدیل به قدرت جمعی شده است. بنابراین، این موانع وجود دارد و شاید رکن سوم هم این است که اینها دیپلماسی را خوب بلدند و میتوانند مشکلات را از طریق دیپلماسی حل کنند. چیزی که ما بلد نیستیم و آمدهایم منافع ملی را با مسائل دینی قاطی کردیم و این جواب پس نداده است و روزی باید این مسئله تغییر کند و در سیاست خارجیمان مسائل دینی را کنار بگذاریم و به سمت سیاستِ خردبنیان رویم.
> اروپا خود را با روسیه درنخواهد انداخت
بیگدلی در ادامه اظهار میدارد: مسئله دیگری که وجود دارد این است که اروپا هیچگاه خود را درگیر جنگ با روسیه نمیکند بنابراین جنگی اتفاق نمیافتد ولی اگر بخواهیم سهمبندی کنیم شاید ادعای پوتین خیلی بیمورد نیست و اگر بخواهیم بر اساس مولفههای تاریخ و حقوق بینالملل نگاه کنیم دولتهایی که در مرزهایشان احساس ناامنی کنند میتوانند دست به اقدامات نظامی بزنند. خیلیها این اعتقاد را دارند که آن زمانی که ناتو اروپای شرقی را تصرف کرد باید آقای پوتین این کار را میکرد نه الان که آنها این همه نیرو پیاده کردند و هزینه شده است. ولی بر سر اوکراین قطعا به توافق میرسند که اوکراین عضو ناتو نشود. مسئله بعدی استقبال بسیار سرد و غیر متعارفی بود که آقای پوتین از آقای مکرون کرد از جهت دیپلماسی خیلی زننده است که مهمانی را در هواپیما
نگه داریم و در مورد مکرون این کار را کردند و این خیلی توهینآمیز
بود. چهره مکرون سر میز پنج متری آقای پوتین نشان میداد که حامل خشمی است دلیل آن هم این بود که آقای مکرون در یکی از صحبتهایی که کرده بود گفته بود که پوتین فکر کرده هنوز دوره اتحاد جماهیر شوروی و دوره تزاریسم است از طرف دیگر آقای پوتین روابط بسیار نزدیکی با خانم ماریا لوپن دارد و او رهبر حزب محافظه کار افراطی است لذا به این دلایل بود که استقبال ناشایستی از مکرون شد. این رفتار در فرانسه لطمه زیادی به پرستیژ مکرون و کشور فرانسه وارد کرد. پوتین در سیاست بسیار بسیار زیرک است و استقبالش از مهمانان کاملا نشان میدهد که نسبت به آنها چه دیدگاهی دارد و چه انتظاری از آنها دارد.
> موازنهی قدرت را جدی بگیریم
این تحلیلگر مسائل اروپا خاطرنشان میکند: بحثی در علم سیاست به عنوان موازنه قدرت داریم که برای اولین بار در زمان لوئی چهاردهم مطرح شد. الان موازنه قدرت مخصوصا بعد از جنگ سرد یکی از اصول اساسی دیپلماسی شده است. قدرتها اجازه نمیدهند موازنه قدرت به هم بخورد و پوتین هم نگران این است با حمله به اوکراین که برایش کار آسانی است جواب پس دادن برایش سخت باشد. تحریمهای سنگین وعدم اجازه برای لوله گاز دوم تبعاتی است که به دنبال خواهد داشت. مسئله دیگر هم چین است که اگر توافق پشت پردهای با روسها کردند، خیلی با احتیاط دارند حرکت میکنند.
بیگدلی با اشاره به این موضوع که: «سیاست وارد دوران همگرایی شده و یک بازی یک نفره نیست» تاکید میکند: این همان اشتباهی است که حکومت ما مرتکب شده است و باور ندارد سیاست یک بازی چند جانبه است. لذا هم موازنه قدرت است و هم اینکه دولتها خودشان را وابسته به جناح خاصی نمیکنند و دولتی موفق
خواهد بود که از منافع متعدد و متنوعی برخوردار شود. بنابراین موازنه قدرت حتما حفظ خواهد شد و در سه بعد دهکده جهانی داریم در بعد سیاسی در بعد اقتصادی و بعد فرهنگی.
> درسی که از اوکراین میگیریم؟
علی بیگدلی در بخش پایانی این گفتگو به آفتاب یزد میگوید: اگر روسها به موفقیت برسند که به احتمال زیاد میرسند به دلیل اینکه گرایش به شرق داریم خوشحال میشویم. در صحبتی که آقای رئیسی در مجلس دومای روسیه انجام دادند از روسها بسیار گلایه کردند اما به دلیل اینکه سیاست عمومی ما بر خصومت با آمریکا استوار است اگر روسیه در اوکراین پیروز شود و اجازه ندهد ناتو در آنجا شکل گیرد قطعا ایران هم حداقل از جهت تبلیغات و رسانهای بهرهمند خواهد شد و خوشحال از اینکه روسها پیروز شدند و غربیها شکست خوردند.
> پیروزی روسیه در اوکراین پیروزی ایرانیها محسوب خواهد شد؟
بیگدلی به این نکته نیز اشاره میکند: به نوعی دشمن ما در هر منطقه و در هر مرحلهای با شکست مواجه شود به نفع ما است یعنی ما بیشتر میتوانیم سرمان را بلند کنیمگر چه ما رابطه آنچنانی با اوکراین نداریم اما به هر جهت روسیه دوست صمیمیمان است.
سایر اخبار این روزنامه
چالشی که سنگ قبر نیما برای شهرداری ایجاد کرد
سیمرغها به پرواز درآمدند
تکرار اشتباه
سایهی عقلانیت بر سیاست و حقوق بینالملل
عامل جنایت فجیع در اهواز را باید در کجا جستجو کرد؟
اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه
ساز مخالف روسها در وین؟
رییس جمهور: نگاه به غرب کشور را نامتوازن کرده است
۱۵۰۰ بخشنامه از ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ فقط درباره مسائل گمرکی
همدلی و مشارکت فعّال در انتخابات هیئت مدیرههای استانی، مرکز وکلا، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه
عامل جنایت فجیع در اهواز را باید در کجا جستجو کرد؟
اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه