روزنامه آرمان ملی
1400/11/27
«بـوف كـور» نياز ادبيات داستاني بود
آرمان ملی- بیتا ناصر: یک قرن از آغاز داستاننویسی مدرن ایران و ظهور نسل اول نویسندگان میگذرد؛ جریانی که با داستانهای محمدعلی جمالزاده آغاز شد و با داستانهای نویسندگانی چون بزرگ علوی، صادق چوبک، سیمین دانشور، جلال آل احمد، بهآذین، ابراهیم گلستان و صادق هدایت، اولین تجربههای خود را در تاریخ ادبیات معاصر، به ثبت رساند. هرکدام از نویسندههای نسل اول، به فراخور نگاه و مهارتهای نویسندگی خود، کارکردها و ویژگیهای تازهای را در نثر فارسی و داستاننویسی به نمایش گذاشتند؛ اما به باور اغلب منتقدان و نویسندگان در دورههای مختلف، این صادق هدایت بود که پنجرهای تازه به سوی داستانهای ایرانی گشود؛ آنگونه که پس از هفت دهه از تولد «بوف کور»، هنوز این اثر را بهعنوان جهانیترین اثر داستانی فارسی میشناسند و همچنان میتوان خوانشها و برداشتهای تازهای از این اثر فوقالعاده داشت. صادق هدایت در نگارش این داستان و سایر آثارش از شیوههایی در داستاننویسی بهره برده که گویی در بند هیچ زمانی نیستند و هرگز تمام نمیشوند. قباد آذرآیین، نویسنده و منتقد ادبی هم معتقد است داستاننویسی مدرن ایران با صادق هدایت شروع شد و طنز، شاخصترین ویژگی در آثارهدایت است. اغلب منتقدان و اهالــی فرهنگ بر این باورند که تا پیش از ظهور نسل اول نویسندگان، داستاننویســی در ایران، بیشتر در قالب قصهگویی انجام میشده و تازه با آثار محمدعلی جمالزاده است که به سمت داستاننویسی مدرن رفتــهایم. در نسل اولیها اما برای صادق هـدایت، جایگاه ویژهای را قائلاند؛ نویسندهای که فضا و ژانرهای مختلف فانتزی، تخیلی، گوتیک و وهمانگیز را در داستانهایش تجربه کرد موجب تحولات شگفتی در این حوزه شد. تحلیل شما در اینباره چیست؟ در این مورد و جایگاه صادق هدایت در داستاننویسی ایران، تردیدی وجود ندارد. ما پیش از جمالزاده البته حکایت داشتیم و «مقامه» که صرفنظر از پایانبندی بسته و پند و اندرزدهندهشان به داستانکهای امروز نزدیک بودهاند؛ اما داستاننویسی امروز ما با صادق هدایت متولد شد. من هم معتقدم که هدایت در ژانرهای گوناگون ادبیات داستانی امروز کار کرده و در این میان، طنز هدایت شاخص است. سبک ادبی و شیوه داستاننویسی صادق هدایت آنگونه که باید از سوی نسل اول داستاننویسان ایرانـــی درک نشد. دلیل این موضوع را چه میدانید؟ نمی دانم منظورتان از این پرسش چیست، من با این نظر شما موافق نیستم. البته هدایت نویسندهای جامعالاطراف بود و بدیهی است که پیروان او هرکدام به نوعی از او و کارهایش تاثیر پذیرفتهاند. نگاه کنید به «ملکوت» از بهرام صادقی که ردپای «بوف کور» هدایت در آن آشکارا مشهود است. منظورم بازخورد آثار صادق هدایت در میان نویسندگان نسل اول است. به نظر میرسد آنطور که باید در آن دوران بهدرستی درک نشد. بله. من هم قبول دارم که نویسندگان نسل اول آنگونه که باید سبک و سیاق هدایت را درک نکردهاند. این موضوع قبل از اینکه به هدایت و سبک او مربوط باشد، به خاستگاه طبقاتی و سطح بینش نویسندگان در آن نسل مربوط میشود. نمیتوان انتظار داشت که برای مثال جلال آلاحمد مستقیمــا متاثر از سبک داستانی هــدایت باشد. اما پرسیدنــی است که آیا نسل پس از هدایت، بیشتر متاثر از سبک و روش هدایت بودهاند یا جمالزاده که آغازگر جریان ادبیات داستانی بوده است؟ آثار صادق هدایت در دو قالب داستان کوتاه و داستــان بلند نوشـته شدهاند. به باور برخی از منتقدان، داستان کوتاه ویژگیهــای تکنیکـی و ادبی بسیاری دارد کـه رمـان از آن بینصیــب است. آیــا شما با این نظریه موافق هستید؟ انتخاب این رویه از سوی نویسندگانی همچون صادق هدایت چه ملاحظاتی را به همراه داشته است؟ داستان کوتاه، مجال کمی برای مانور دارد. پس نویسنده با علم به این مجالِ اندک، باید بتواند ایدهاش را داستانی کند و بدیهی است که به تکنیکها و شگردهای ادبی بیشتری متوسل شود. در رمان دست و بال نویسنده بازتر است و فرصت مانور خیلی بیشتری دارد. پس نیازی به پرداختن به تکنیک و شگرد پیدا نمیکند. هدایت البته در داستان بلند یا رمان موفقتر بود. «بوف کــور» علاوه بر آنکه همــواره بر نویسندههای نسلهای بعد از خود تاثیر داشته، به عنوان یک الگوی ادبی در میان نویسندگان مطرح بوده است. میزان تاثیرپذیری از این اثر، البته زمینه خلق آثار تکراری و کلیشهای را فراهم کرده؛ به طوری که حــتی امروز که ۷۰ سال از مرگ خالق آن میگذرد، هنوز با آثاری مواجه هستیم که در این فضا نوشته میشوند. از تاثیرگذاری بوف کور بــر ادبیات ایران بگوئید. خلــق «بوف کور» در ادبیـــات داستانی ما تنها یک شروع و اتفاق مبارک نبود؛ یک نیاز بود. همانطور که مثلا افسانه نیما یک شروع و اتفاق مبارک و اجتنابناپذیر بود. در مورد تاثیر بوف کـور و تقلیدهایی که از آن شده و میشود، باید این را به حساب بزرگی و ارزشمندی کتاب گذاشت. من این تقلید را نکوهش نمیکنم؛ چه بسا از میان همین آثارِ به قول شما کلیشهای بتوان کار خوب و ماندگاری هم پیدا کرد. به نظر شما بهترین اثر و یا آثاری که با تاثیر از داستانهای صادق هدایت نوشته شده است، کدامند؟ همانطور که گفتم، من شاخصترین اثر تاثیرپذیرفته از آثار هدایت بهخصوص بوف کور- را «ملکوت» بهرام صادقی میدانم. ترجمه کتاب به زبان فرانسه با نظارت، صادق هدایـت چه نقشی بر دیده شــدن و جهانی شدن کتاب بوف کــور داشـت؟ نقش شناخت و تسلط نویسنــدگان بر زبانهای دیگر کشورها بر معرفـی آثار را چگونه ارزیابی میکنید؟ ترجمه، پنجرهای است به سوی منظــر و دیدگاهی تازه. و ما با محروم ماندن از قانون کپی رایت این پنجره را به روی خودمان بستهایم. من از روند جهانی شدن «بوف کور» اطلاعی ندارم اما بدیهی است تسلط نویسنده به یک زبان زنده جهانی در معرفی اثرش به جهان نقش انکارناپذیر دارد. با توجه به خلق آثار بزرگ و ارزشمند در ادبیات غرب در فضاهای تخیلی و گوتیک همراه با مضامین فلسفی در آن دوران، آثار صادق هدایت تا چه میزان از آثار ارائه شده ادبیات غرب تاثیر پذیرفته است؟ مثلا از آثار نویسندگانی چون کافکا، ویلیام فاکنر، جیمز جویس و... نمیتوان دقیق به این سوال شما جواب داد. تاثیر هدایت از کافکا بارزتر از دیگر نویسندگان غرب است. من رابطهای میان کارهای فاکنر و هدایت نمیبینم. در مورد جویس نیز، هدایت در جایی گفته است که ادبیات داستانی به دو دوره تقسیم میشود: دوره پیش از جویس و دوره پس از جویس. من گوتیک را نزدیکتر به کارهای هدایت میدانم، همچنین فلسفی از نوع کافکایی اما فانتزی نه.
سایر اخبار این روزنامه
مصرف كننده قرباني مافياي گوشت
هدف آمريكا؛ تحريک مسكو برای حمله به اوكراين
مذاكرات وين زيرسايه سفرهای بنت به منطقه
«بـوف كـور» نياز ادبيات داستاني بود
بازشدن «گره مرخصی» برای برخی زندانيان
واكنشهای تازه به فايل صوتی؛ غيرشفاف - كلی
کمبود دارو، سُرم و آنتیبیوتیک در پیک اُمیکرون
«انقلابیون شنبه» نگران شدند!
سرقت اموال مردم فقیر!
هزار مدیر در اضطراب بیکاری
عمل و عکسالعمل
اقتصاد را از حالت انتظار خارج کنیم
جنگ اوکراین، تنها جنگ آینده نخواهد بود