عمل و عکس‌العمل

محمدرضا خباز نماینده ادوار مجلس جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، جهان عمــل و عکس‌العمل است. یعنی ما در جهانی زندگی می‌کــنیم که هیچ چیزی بدون حساب و کتاب نیست. اگر کشــور پیشرفته‌ای را می‌بینیم باید دلایل پیشرفــت آن را جست‌وجو کنیم و برعکس اگر با کشور عقــب افتاده‌ای مواجهیم باید بررسی کنیم که علل عقب‌افتادگی کجاست. در کشورداری و حکمرانی هم همین‌طور است. حاکمان یک کشور می‌توانند آن را به اوج عــزت و برعکس به حضیض ذلت برسانند که نمونه‌هایش هم فراوان است. 43سال پیش که انقلاب کردیم چین یک کشور فقیر بود ولی الان دومین اقتصاد دنیاست. چون حاکمان تصمیم گرفتند از یک اقتصاد کاملا دولتی به سوی یــک اقتصاد دقیق و حساب شده بروند و اکنون خود را برای کسب رتبه اول اقتصاد دنیا، آماده می‌کنند. در اطراف کشور خودمان در میان کشورهای شرقی، سنگاپور را در نظر بگیرید که با عملکرد خانم حلیمه یعقوب امروز پاسپورت سنگاپوری‌ها جزو اولین رده‌های پاسپورت دنیاست. کره جنوبی، مالزی و اندونزی که غول‌های اقتصادی شرقی‌اند. ما نیز در کشوری داریم زندگی می‌کنیم که زمانی از نظر اقتصاد، نه مترقی ولی در مقابل نیازهای خودش، تولیداتی پاسخگو داشت. ولی امروز تولیدات‌مان نیازهای واقعی مردم را برآورده نمی‌کند و چون برآورده نمی‌کند تفاوت بین عرضه و تقاضا باعث می‌شود که افزایش قیمت به‌وجود می‌آید. تقاضا فراوان و عرضه کم مشکل به‌وجود می‌آورد و بازار سیاه، پنهان کردن و احتکار اجناس در همین شرایط خود را نشان می‌دهد. چندی پیش یادداشتی منتشر شد مبنی بر اینکه روسیه از کشورهایی که مواد اولیه و از جمله میوه‌جات به این کشور صادر می‌‌کنند، خواسته بود که از چند نوع سم در محصولات استفاده نکنند و چنانچه میوه‌های ارسالی حاوی این سموم باشند، اجازه ورود به روسیه را ندارد چون برای مصرف‌کنندگان مضر است. یادداشتی که به معاون جهاد ارجاع می‌شود و به دلیل ندانستن زبان اعتنایی به نامه نمی‌شود، بعد از مدتی بایگانی می‌شود و به کشاورزان خبر نمی‌دهند. کشاورزان مانند گذشته همان سم‌های نامناسب را استفاده می‌کنند و وقتی تولیدات کشاورزی به روسیه صادر می‌شود، برگشت می‌خورد و بازرگانان معترض با این پاسخ که قبلا اطلاع داده بودند، روبه‌رو می‌شوند. اتفاقی به ظاهر کوچک که مقادیر هنگفتی به کشاورزان خسارت می‌زند و همان محصولات برگشت‌خورده به خورد ملت ایران داده می‌شود. واقعیت این است که مملکت‌داری حساب و کتاب دارد. اگر می‌خواهیم قیمت کالاها بی‌رویه افزایش پیدا نکند، راهکار علمی دارد. اما در کشور ما افرادی مصادر امور را عهده‌دار شده‌اند که بعضا هیچ شناخت و توانمندی از آن مسئولیت ندارند و فقط به خاطر اینکه در ستاد انتخاباتی فعال بوده‌اند، در سمتی قرار گرفته‌اند. گناه و عذاب وجدان عملکرد شخصی که به‌جای معاون وزیر قرار گرفته و توان انجام کار را ندارد، به عهده کسانی است که فرد ناتوان را بر این کار گمارده‌اند و با نصب افراد ضعیف به بهانه جوانگرایی، گرفتاری‌های کشور را افزایش داده‌اند. ما با جوانگرایی مخالف نیستیم ولی جوانی که متبحر و متخصص و باتجربه باشد. از طرفی چه اصراری دارید که یک شبه ره صدساله بپیمایند؟ پله پله بالا بیایند. به یکباره کارشناسی را رئیس یک سازمان بزرگ کشوری می‌کنید درحالی که از عهده کار برنمی‌آید و گرفتاری‌ها افزایش پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد مشکل مدیریتی است و از این رو باید در انتخاب مدیران ضعیف تجدیدنظر شود و در انتخاب مدیرانی که با آمار غیرواقعی ذهن مسئولین رده بالای خودشان را منحرف می‌کنند، پایان دهند تا افراد نتوانند با چاپلوسی و خودشیرین کردن و تملق خود را در دل مسئولین جای دهند. اگر این اتفاق بیفتد، می‌توان با تدبیر و برنامه‌ریزی درست جلوی خیلی از خسارات را گرفت. اکنون قیمت برنج ایرانی به جایی رسیده که برای طبقه متوسط جامعه هم قابل دسترسی نیست و این بدان معناست که از سفره اکثریت قریب به اتفاق ایرانی‌ها حذف شده است مگر طبقه خاصی که درآمدهای بالایی دارند. از این رو، مدیران یک مقدار خود را جمع و جور و با کارشناسان دلسوز مشورت کنند. در کشورمان متخصصان اقتصادی فراوان داریم ولی با کمال تاسف دولت دست نیاز به سوی آنها دراز نکرده و آنها را به بازی نمی‌گیرد چون به همراه نظراتشان انتقاداتی هم دارند. شنیدن حرف تلخ کارشناس دلسوز به مراتب از چاپلوسی فردی که هیچ تخصصی ندارد و فقط برای گرفتن پست تقلا می‌کند، بهتر خواهد بود. مدیران ضعیفی که در مناصب مختلف قرار گرفته‌اند، قدرت اداره زیرمجموعه خود را ندارند.