تبادل زندانیان فاکتور جدا می‌خواهد

«زمان تصمیم‌گیری برای غربی‌ها فرا رسیده است»، این جمله را علی باقری، رئیس هیئت نمایندگی ایران روز گذشته در مذاکرات وین درباره رفع تحریم‌ها بر زبان آورده است. اشاره دیپلمات ارشد کشورمان به فرصت انتخاب، نشان از آن دارد که این بار این جمهوری اسلامی ایران است که برای طرف غربی ضرب‌الاجل تعیین کرده است. باقری ادامه داده است «تا زمانی که روی همه چیز تفاهم نشود، روی هیچ چیز توافقی صورت نخواهد گرفت.»
پیش از این مقامات غربی با تعیین فرمول‌های زمانی صوری به گونه‌ای وانمود می‌کردند که گویی این تهران است که در موقعیت انتخاب قرار داشته و بدون هیچ حق انتخابی باید زیر پیش‌نویس نهایی را در هتل کوبورگ امضا کند. جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید در آخرین کنفرانس خبری همین دست ادعا‌های عجیب را مطرح کرده است؛ او رو به خبرنگاران گفته است که اگر ایرانی‌ها از خود جدیت نشان بدهند، امکان تحقق بازگشت مشترک به برجام طی روز‌های آینده وجود دارد. در حالی واشنگتن از واژه هایی، چون «قاطعیت» یا «تلاش بیشتر» از سوی تهران در مذاکرات سخن می‌گوید که به گواه شاهدان از ابتدای دور هفتم گفت‌وگوها، هیئت دیپلماتیک ایران با حداکثر ظرفیت‌های خود در مذاکرات حاضر شده و هیچ گاه میز مذاکره را به بهانه‌های واهی ترک نکرده است. در آن سو تروئیکای اروپایی دور قبلی گفتگو‌ها را به دلیل فشار امریکا ناتمام گذاشته و حاضر نیست به کف خواسته‌های ایران در توافق ۲۰۱۵ پایبند باشد. در تهران در صورت آمادگی غربی‌ها برای لغو تحریم‌ها و انتفاع از آن و راستی‌آزمایی آن، رسیدن به توافق دور از دسترس نیست و از این رو این امریکایی‌ها هستند که باید با پرداخت هزینه لازم، فرصت بازگشت مجدد به برجام و توافق را فراهم کنند. شرط ایران برای توافق چیست؟
واقعیت آن است که هیئت ایرانی با دستورالعمل‌های روشن و صریح پا به مذاکرات گذاشته است. برخلاف طرف غربی که هر روز سنگی جدید پیش پای مذاکرات می‌گذارد، طرف ایرانی با اصولی مشخص در زمینه رفع تحریم‌ها و حفظ پیشرفت‌های علمی در موضوع هسته‌ای در مذاکرات حاضر شده است. هیئت ایرانی در تمام طول مذاکرات تأکید داشته است که رفع تحریم‌ها باید به صورت مؤثر اجرایی شود و اثر ملموس داشته باشد. به عبارت بهتر، ایران بار دیگر به مسیر «برجام سیاسی» قدم نگذاشته و راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها باید چشم‌انداز روشنی داشته باشد. پیش از این برخی مقامات دولت سابق اعتقاد داشتند که حتی می‌توان در ۴۸ ساعت (long day) رفع تحریم‌ها را با یک تراکنش مالی راستی‌آزمایی کرد. وب‌سایت امواج مدیا نزدیک به یکی از مشاوران سابق محمدجواد ظریف (جاسوس هسته‌ای متواری شده) در یادداشتی نوشته است که «مذاکره درباره طول مدت راستی‌آزمایی ادامه دارد!» انتشار این خبر با این شیوه نشانه‌های مهمی در خود دارد. در واقعیت طرف غربی نمی‌تواند تحریم‌هایی را رفع کند که اکنون بی‌اثر هستند. جدا کردن راستی‌آزمایی از تضمین و تبدیل راستی‌آزمایی به یک دور فروش نقدی نفت، اشتباهی است که در دور ششم از مذاکرات تیم دیپلماتیک دولت روحانی انجام داده و حالا آن را اصلاح‌کرده‌ایم. به‌راحتی می‌توان مدلی از راستی‌آزمایی را پیشنهاد کرد که به‌مراتب بیش از این مدل به نفع ما است. از سویی تضمین توافق نیز نمی‌تواند در سطحی باشد که به تعبیر باراک اوباما تا پیچ آخر فناوری‌های ما را باز کند.
در وین کف تضمین ارائه شده به تهران باید ذاتی باشد. به تعبیر ساده و صریح شکل توافق باید به گونه‌ای ترسیم شود که یک ساعت پس از خروج مجدد یکی از طرف‌های غربی از برجام، تهران بتواند مجدداً به نقطه پیش از آن بازگردد. امریکایی‌ها چه در مذاکرات غیرمستقیم (وین) و چه در مذاکره مستقیم (در هر نقطه مکانی و زمانی) برای بازگشت به برجام ناچارند شروط ایران را بپذیرند. متیو بان، استاد دانشگاه هاروارد و مشاور هسته‌ای دولت اوباما دراین‌باره به فارن افرز می‌گوید: «امریکا هیچ گزینه ایده‌آلی برای ایران ندارد، بازگشت به برجام تنها گزینه روی میز است. خرابکاری می‌تواند باعث عقب راندن پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران شود، اما این وضعیتی موقتی خواهد بود، زیرا هیچ‌یک از این گزینه‌ها تاکنون نتوانسته ایران را از پیشرفت چشمگیر بازدارد. امریکا حداقل باید به‌اندازه سال ۲۰۱۵ به عقب بازگردد.» ۳ پیشنهاد برای تبادل


در وین امریکایی‌ها به دلیل نداشتن ابتکار دچار تضاد‌های شدید شده‌اند. تجربه به ما نشان داده که هر بار واشنگتن زیر فشار باشد، شعله جنگ روانی را بیشتر می‌کند. گزارش سفارشی رویترز در رسیدن به توافق ۲۰ صفحه‌ای با تیتر کم برای ایران و بیشتر برای غرب را باید در چنین وضعیتی ارزیابی کرد. رویترز نوشته است که طرف غربی نه تنها تحریم نفتی را لغو نمی‌کند، بلکه با آزادسازی بخشی از پول‌های بلوکه شده فقط فرصت تنفسی ایجاد کرده تا معافیت‌های انرژی در آینده را بررسی کند! این گزارش البته چند واقعیت را نیز به خوبی آشکار می‌کند.
جهان باید بداند که جمهوری اسلامی ایران در موقعیت سال ۲۰۱۵ قرار ندارد! لذا طرف غربی نمی‌تواند با شکلات‌های تاریخ مصرف گذشته وارد معادلات جدید شود. برخی در امریکا گمان می‌کنند که حفظ تحریم‌های اعمال‌شدة دونالد ترامپ علیه ایران (پروژه شکست خورده فشار حداکثری) و به تأخیر انداختن مذاکرات جدید به آن‌ها «اهرم فشار» می‌دهد و می‌تواند به امتیاز‌گیری از ایران کمک کند.
آن‌ها همچنین فکر می‌کنند زمان با آنهاست و این‌طور استدلال می‌کنند که ایران ضعیف شده و چاره‌ای جز بازگشت به توافق ندارد؛ اما در واقعیت، اتفاقی دیگر در حال وقوع است. تهران بدون اتکا به معافیت‌های نفتی در بازار انرژی نقش خود را به درستی بازی می‌کند. شاهد زنده برای این ماجرا عکس‌العمل امریکایی‌ها پس از اعلام رسمی توافق راهبردی میان ایران و چین است، دو سیگنال متضاد واشنگتن در تعیین مشوق‌های جدید دسته کلیدی بود که نشان داد مسئله اقتصادی در تحریم به روحیه اقتصادی بستگی دارد، نه به داده‌ها و ستانده‌های سیاسی آن.
آنچه رویترز در جزوه جعلی از پیش نویس وین منتشر کرده، نشان می‌دهد که این امریکایی‌ها هستند که به مذاکرات احتیاج دارند و نه طرف ایرانی! تعیین شروط توافق به گونه‌ای که امتیازات حاصل شده در سطحی قرار بگیرد که مذاکرات به هم نخورد، اما به نتیجه نیز نرسد، نشانه‌ای مهم از محتوای درونی آن است. حتی اگر ایران ناگهان امتیازات اعطایی را بپذیرد، بسته پیشنهادی به حدی ناقص است که مذاکره مجدد را اجتناب‌ناپذیر کند.
نقطه عجز امریکا در پیش‌نویس جعلی رویترز در جایی است که چند بار طرف غربی برای ادامه گفتگو‌ها پیش شرط تبادل زندانیان امریکایی در داخل ایران را مطرح کرده است. آنچه واشنگتن آن‌ها را زندانی نامیده مجموعه‌ای از شبکه جاسوسان حرفه‌ای هستند که در طول سال‌های گذشته با همت نهاد‌های اطلاعاتی دستگیر و به دستگاه قضایی معرفی شده‌اند. به صورت طبیعی این افراد به مرور و پس از طی دوران محکومیت آزاد شده و به مبدأ خود باز خواهند گشت. آزاد کردن این گروه از افراد خائن در سال‌های گذشته آورده آنچنانی برای داخل کشور نداشته است، از این رو پیوست کردن آن‌ها به مذاکرات وین غیر قابل قبول است و مسیر آن باید متفاوت از گفتگو‌های هسته‌ای باشد. کشور‌های غربی برای آزاد کردن بسته‌های امنیتی خود در داخل ایران باید هزینه آن را به صورت فاکتور شده و جداگانه پرداخت کنند.
موضوع تبادل زندانی بی ارتباط به مذاکرات هسته‌ای است و امریکا و دولت‌های هم پیمان آن باید ما به ازای آن را در تعلیق کانترمژر (مقدمه خروج از بیانیه FATF)، عادی‌سازی پرونده ایران در سند بازنگری ICRG (جبران پالس‌های دولت روحانی در پذیرش یک طرفه برجام بانکی) و نیز خروج کلیت سپاه پاسداران (به عنوان متولی اصلی دستگیری شبکه جاسوسی) از لیست سیاه امریکا به عنوان بخشی از پروسه تبادل احتمالی در نظر بگیرند. تبادل زندانی بخشی از مذاکرات در وین نیست؛ بنا بر اعلام منابع مطلع تا به امروز حتی یک کلمه از گفتگو‌ها مربوط به این موضوع نبوده و باید در مسیر جداگانه پیش برود. تبادل زندانی نه پیش شرط مذاکره است و نه بخشی از آن و حتی در متن نیز هیچ اشاره‌ای به آن نشده است. دولت‌های علاقه‌مند به موضوع تبادل باید مسیر‌های جدیدی را امتحان کنند.
در حال حاضر «رهبری گفت‌وگوها» در دست ایران است، در وین دیپلمات‌های ایرانی به دنبال ایجاد یک «زیرساخت دائم» درباره ارتباط با غرب نیستند؛ مذاکرات وین تنها «یک مرحله» از آغاز پیشرفت‌های ایران در آینده است. مهم‌تر از توافق با غرب برای جمهوری اسلامی ایران، فردای پس از امضای آن است؛ نوع مواجهه ما با طرف غربی، رقبا و کشور‌های همکار (انتفاع ایران از توافق) مهم‌تر از خود آن است. تجربه برجام نشان داد که هیچ توافقی به‌صورت اتوماتیک وار کار نمی‌کند! فراموش نکنیم که تهران در سال ۲۰۱۵ فریز نشده و امریکایی‌ها حتی نمی‌توانند برای کاتسا و آیسا چانه بزنند. آنچه تنها جای گفتگو را باقی گذاشته ضمانت خروج آخرین سرباز گروهک ترویستی سنتکام از منطقه است، تهران با اقتدار می‌تواند خروج آن‌ها را ضمانت کند؛ در غیر این صورت ماجرای فرار تحقیر آمیز سربازان امریکایی در فرودگاه کابل به زودی در امان و ابوظبی تکرار می‌شود!