‌‌حمله دوباره به ظریف

آیا سیبل‌شدن مسئول سابق پرونده هسته‌ای ارتباطی به مذاکرات اخیر دارد؟ ‌‌حمله دوباره به ظریف ‌مهرشاد ایمانی: برجام روحانی یا برجام رئیسی؟ این پرسشی است که غالب نیروهای رادیکالِ اصولگرا مطرح می‌کنند و می‌کوشند در پی ساختن این دوگانه، ضمن متفاوت‌‌نشان‌دادن مذاکرات در دولت 
سید ابراهیم رئیسی، با هرچه توان در اختیار دارند رقبای سیاسی خود را تحت فشار قرار دهند؛ آخرین این حملات را می‌توان در گفت‌وگوی اخیر سیدمحمود نبویان، عضو هیئت‌رئیسه کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و از اعضای جبهه پایداری، با خبرگزاری «مهر» یافت آن‌هم درحالی‌که دولت روحانی نزدیک به شش ماه است کنار رفته و مذاکرات هسته‌ای هم با تیم دولت جدید در دست انجام است. آیا حمله به ظریف ربطی به سمت‌و‌سوی مذاکرات اخیر دارد؟ نبویان بار دیگر همان حملات تکراری را به ظریف و روحانی انجام داده و گفته است: «متأسفانه در دولت قبل، حسن روحانی و محمدجواد ظریف در همان ابتدای مذاکرات اعلام کردند که خزانه کشور خالی است و به همین علت دشمنان جمهوری اسلامی ایران به این فکر افتادند که پشت سر هم از ایران امتیاز بگیرند اما دولت حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی و تیم جدید مذاکره‌کننده ایران بر این مبنا در مذاکرات وین حاضر نشدند... ما نباید به مذاکرات فقط برای انتخابات نیاز داشته باشیم و به هر قیمتی به دنبال آن باشیم که مذاکرات به نتیجه برسد، محمدجواد ظریف در انتهای دولت یازدهم و در آستانه انتخابات برای تعیین دولت دوازدهم گفته بود که هرگونه توافقی بهتر از توافق‌نکردن است؛ اما دولت درحال‌حاضر به‌دنبال این مسائل نیست، بلکه به‌دنبال تحقق منافع ملت ایران است... نکته بعدی این است که ما در مذاکرات به‌هیچ‌وجه از خطوط قرمز عبور نخواهیم کرد. مسئله حائز اهمیت دیگر آن است که تیم مذاکره‌کننده فعلی قانون را قبول دارد و قانون‌گراست و مانند محمدجواد ظریف نیستند که قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران را مزخرف می‌دانست. تیم مذاکره‌کننده فعلی کشور ما قانون را قبول دارند و بر مبنای آن مذاکرات را دنبال می‌کنند».
‌البته این سخنان تازگی ندارد و پیش از این نیز ظریف سیبل تندروها بوده است؛ تا حدی که روزگاری ظریف را تا سرحد خیانت به کشور می‌بردند؛ نمونه‌اش سریال گاندو بود که رسما صداوسیما به مدت مدیدی هر شب سریالی را پخش می‌کرد که انواع اتهامات را به تیم مذاکره‌کننده وارد می‌کرد. میزان اتهامات تا حدی بالا رفت که عراقچی نوشت: «برداشت ما این است آنچه تلاش می‌شود در سریال گاندو از وزیر و وزارت امور خارجه نشان داده شود، یک چهره منفعل و بی‌عمل و واداده است».‌ ظریف هم با اشاره به نامه‌ای که به رهبر انقلاب درباره همین سریال نوشته بود، گفت: «رهبری همیشه به من محبت داشتند و من وامدار محبت ایشان هستم، این محبت همچنان ادامه دارد و اگر محبت‌های ایشان نبود، برخی اتفاقاتی که در بعضی جاها می‌افتد، امکان تحمل را از بین می‌برد... در برابر انتقادات بسیار شکیبا هستم و هیچ مشکلی با انتقاد ندارم. انتقاد با تخریب، توهین و افترا فرق بسیار دارد و امیدوارم این بلیه از جامعه ما برداشته شود و به‌دنبال توهین و تخریب شخصیت افراد نباشیم».‌حملات به ظریف به همین یک سریال محدود نمی‌شد و تریبون مجلس جای خوبی برای نمایندگان تندرو چه در مجلس دهم و چه در مجلس یازدهم بود تا هرآنچه می‌خواهند علیه وزیر امور خارجه نظام بگویند. نمونه‌اش مجتبی ذوالنوری است که در همین مهر سال جاری گفته بود: «برای ظریف اصلا مهم نبود که در مذاکرات عنوان رفع، لغو یا تعلیق موقت تحریم‌ها مطرح باشد. هدف آنان فقط این بود که مذاکرات منجر به ارتباط با آمریکا شود اما این اجازه را پیدا نکردند».
رادیکال‌ها حتی به موضوعاتی انتقاد می‌کردند که مشابه‌اش در دولت کنونی رخ داده است؛ برای مثال ذوالنوری در جایی گفته بود: «آقای عراقچی به چه حقی در صحبت‌های خود می‌گویید ما وجود دوربین‌های آژانس را تمدید می‌کنیم؟ آیا شما برای تأخیر در رفع تحریم‌ها پالس نمی‌دهید؟ آیا برای جدی‌نگرفتن قانون مجلس از سوی خود و آنها، گرا نمی‌دهید؟ چرا میدان را می‌زنید و القا می‌کنید در مملکت میدان و نظامیان حاکم هستند؟».‌ این سخن ذوالنوری و انتقاد او به عراقچی در حالی گفته شد که اکنون دوربین‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سایت کرج نصب شد و ایران با این درخواست آژانش کنار آمد و نکته قابل تأمل آنکه در مقطع کنونی هیچ‌یک از منتقدان دولت قبلی به تصمیم کنونی ایران انتقادی نکردند که خود شاهدمثالی از رفتارهای سیاست‌زده و نه مبتنی بر منافع ملی آنهاست. ‌یا آنکه جواد کریمی‌قدوسی که روزگاری و بعد از استعفای ظریف در مجلس شیرینی پخش کرده بود، درباره ظریف می‌گفت: «زمانی سردار سلیمانی ترور و شهید شد که آقای ظریف با دشمن ملت ایران و حامی داعش یعنی جان کری در کنار دریاچه قدم می‌زد، حاج قاسم بعد از دیدن این صحنه از طریق رسانه ملی، با معاون آفریقا و غرب آسیای وزارت خارجه ایران تماس گرفت یعنی همان که فردی که شما برکنارش کردید و اعلام کرد به آقای ظریف بگویید با این شخصی که قدم می‌زنید خالق، حامی و پشتوانه داعش است. سردار سلیمانی در حال مبارزه با داعش در خطوط مقدم بود، درحالی‌که وزیر خارجه با کری در کنار دریاچه قدم می‌زد، قهرمان ملی ما زمانی ترور شد که آقای ظریف که در فاجعه‌های تحمیلی به جریان مقاومت در غزه و حوادث این‌چنینی یا در سوییس و یا در لوزان و نیویورک بود و حتی اعلام موضع علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا نکرد». ‌دوگانه‌سازی از ظریف و سردار سلیمانی هم یکی دیگر از حربه‌های رادیکال‌ها بود تا بتوانند با این روش احساسات عمومی را علیه ظریف تحریک کنند؛ درحالی‌که اولا سردار سلیمانی براساس شواهد و قرائن موجود به‌هیچ‌وجه جناحی رفتار نمی‌کرد و از قضا با محمدجواد ظریف هم ارتباط خوبی داشت و حتی بعد از سفر ناگهانی بشار اسد به تهران که باعث استعفای ظریف شد، سردار سلیمانی با ظریف تماس گرفته بود و خواستار برگشت او به مسئولیتش شده بود.


در کنار همه اینها شکایت برخی نمایندگان مجلس یازدهم از محمدجواد ظریف هم قابل توجه است؛ به نحوی که چندماه پیش علی خضریان، نماینده عضو جبهه پایداری، در نامه‌ای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی خبر از شکایت کمیسیون اصل 90 از ظریف داد و علت شکایت را هم مواردی از جمله بی‌تفاوتی ظریف در جریان مذاکرات به احتمال خروج دولت‌های بعدی آمریکا از برجام، شناخت‌نداشتن از تفاوت و اهمیت تحریم‌ها، نداشتن فهم از دوره‌های مختلف تحریمی و علت پیروی اروپا از آمریکا، تسلط‌نداشتن به متن برجام درباره بازگشت‌پذیری تحریم‌ها، تسلط‌نداشتن به متن در حوزه رفع تحریم‌ها، تناقض در رعایت خطوط قرمز رهبری و تناقض درمورد اثر تحریم‌ها بر فروش نفت و زمان بازگشت‌پذیری ایران ذکر کرد که البته این شکایت تا اینجای کار به نتیجه‌ای نرسیده است و به نظر می‌رسید بیشتر نمایشی از سوی برخی نیروهای خاص در مجلس باشد.
همه این حملات نیروهای رادیکال به تیم مذاکره‌کننده قبل، از دو جهت حائز اهمیت است؛ نخست آنکه حملات مستمر ایشان در حالی است که نگاه رهبر انقلاب درباره دستگاه دیپلماسی دولت قبل، خاصه محمدجواد ظریف همواره مثبت بوده است؛ برای مثال ایشان در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان در آبان سال 92 در توصیف تیم مذاکره‌کننده وقت گفته بودند: «هیچ‌کس نباید این مجموعه مذاکره‌کنندگان ما را با مجموعه شامل آمریکا -همان شش دولت، به‌اصطلاح پنج به‌علاوه‌ یک- سازش‌کار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچه‌های خودمان هستند، بچه‌های انقلاب‌اند؛ یک مأموریتی را دارند انجام می‌دهند. کار سختی هم هست [که‌] بر عهده اینهاست؛ دارند با تلاش فراوان آن کاری را که بر عهده آنهاست انجام می‌دهند».
یا آنکه رهبر انقلاب در جای دیگری تیم مذاکره‌کننده را امین، غیور، شجاع و متدین معرفی کرده بودند و در دیدار مسئولان در تیرماه سال 94 گفته بودند: «بنده هیئت مذاکره‌کننده را -همین دوستانی که این مدت این زحمات را بر دوش گرفته‌اند، هم امین می‌دانم، هم غیور می‌دانم، هم شجاع می‌دانم، هم متدین می‌دانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضاری که اینجا تشریف دارید، از محتوای مذاکرات خبر ندارید؛ اگر شما هم از محتوای مذاکرات و جزئیات مذاکرات و آنچه در مجالس می‌گذرد مطلع بودید، به بخشی از آنچه بنده گفتم، حتما اذعان می‌کردید...».‌ ایشان در پاسخ به نامه رئیس‌جمهور هم در دی‌ماه سال 94 فرموده بودند: «خرسندی خود را از اینکه مقاومت ملت بزرگ ایران در برابر تحریم‌های ظالمانه و تلاش دانشمندان هسته‌ای در پیشبرد این صنعت مهم و کوشش خستگی‌ناپذیر مذاکره‌کنندگان، سرانجام طرف‌های مقابل را که برخی از آنان به دشمنی با ملت ایران شهره‌اند، وادار به عقب‌نشینی و رفع بخشی از آن تحریم‌های زورگویانه کرد، ابراز می‌دارم». مقام معظم رهبری درباره شخص ظریف هم اشاره کرده بودند: «آقای دکتر ظریف و همکارانشان آزمون خوبی از سر گذراندند. احساس قدرت و نشستن در مقابل شش قدرت جهانی، دفاع از اهداف و تثبیت حضور و وجود خود به طرف‌های مقابل، از جمله نقاط قوت مذاکره‌کنندگان کشورمان در مذاکرات هسته‌ای بود. تدین، مهم‌ترین نقطه قوت آقای ظریف است و بنده مکرر برای شما عزیزان دعا می‌کنم». ‌رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان در سال 96 هم ظریف را فردی باوجدان، متدین و دارای احساس مسئولیت معرفی کرده بودند و حتی در دیدار با اعضای هیئت دولت ضمن سخنان خود گفته بودند که «آقای ظریف، دوست عزیز ما، هم اینجا تشریف دارند».‌
همه اینها نشان می‌دهند نگاه رادیکال‌ها درباره شخص ظریف و البته تیم مذاکره‌کننده قبلی با هیچ متر و معیاری با نگاه رهبر انقلاب همخوان نیست.‌ نکته دیگر آن است که رهبر انقلاب در 13 اردیبهشت سال جاری فرمودند سیاست خارجی در وزارت خارجه تعیین نمی‌شود. ایشان درباره این موضوع خاطرنشان کردند: «این را هم همه بدانند که سیاست خارجی در هیچ‌جای دنیا در وزارت خارجه تعیین نمی‌شود. سیاست خارجی در همه‌جای دنیا مربوط به مجامع بالادستی وزارت خارجه است؛ مجامع بالادستی و مسئولین عالی‌رتبه کشور هستند که سیاست خارجی را [تعیین می‌کنند]؛ البته وزارت خارجه هم در اینها مشارکت دارد، لکن این‌جور نیست که تصمیم‌گیری، تابع وزارت خارجه باشد؛ نه، وزارت خارجه مجری است؛ سیاست‌های خارجی را [اجرا می‌کند]؛ اینجا در کشور ما نیز همین‌جور است؛ در شورای عالی امنیت ملی که همه مسئولان در آنجا حضور دارند، تصمیم‌گیری می‌شود و وزارت خارجه با شیوه‌های خودش بایستی آنها را عملی بکند و پیش ببرد. به‌هر‌حال نباید ما جوری حرف بزنیم که معنایش این است که سیاست‌های کشور را باور نداریم و قبول نداریم. باید مراقب باشیم؛ مراقب دشمن‌شادکردن هم باشیم؛ واقعا جوری نباشد که دشمن را شاد کنیم». در این شرایط برخی نیروها همچنان می‌کوشند دولت قبل را مسئول بدعهدی آمریکا و خروج یک‌جانبه این کشور از برجام معرفی کنند؛ درحالی‌که چه آن زمان و چه حالا درباره موضوع مذاکرات و حتی محتوای آن تصمیم‌گیر نهایی دولت نبوده و نیست و به نظر می‌رسد ادامه حملات مکرر به ظریف صرفا برای تسویه‌حساب سیاسی و البته کنارزدن همیشگی رقیب سیاسی باشد.