‌دیپلماسی و میدان، توسعه و تحریم

در نشست «رفع تحریم‌ها و سیاست خارجی توسعه‌محور» بررسی شد ‌دیپلماسی و میدان، توسعه و تحریم شرق: آخر هفته گذشته، نخستین نشست از سلسله‌ نشست‌های جبهه اصلاحات ایران در کلاب‌هاوس با عنوان «رفع تحریم‌ها و سیاست خارجی توسعه‌محور» برگزار شد. این نشست با حضور سه نفر از مقامات دولت سیدمحمد خاتمی برگزار شد، محسن امین‌زاده، معاون وزیر امور خارجه، سید مصطفی تاج‌زاده، معاون سیاسی وزارت کشور و قاسم محبعلی، مدیر کل اداره خاورمیانه وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات بودند که در این نشست به تبیین نگاه خود در این زمینه پرداختند.
‌ امین‌زاده: با دیپلماسی غلط، پرونده ایران تحویل آمریکا شد
امین‌زاده در ابتدای صحبت‌های خود سابقه ماجرای برنامه هسته‌ای و تحریم ایران را مرور کرد. او در این زمینه تأکید کرد با رفتن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل «عملا... پرونده هسته‌ای ایران به آمریکا تحویل داده شد». او اشاره کرد که خطر چنین اتفاقی آن زمان هشدار داده شد اما شنیده نشد: «نظر بسیاری از صاحب‌نظران در کشور بر این بود که ایران باید با تداوم مذاکرات با کشورهای اروپایی به اعتمادسازی درباره برنامه هسته‌ای خود و کاهش بحران اقدام کند». او تصورات درباره عملکرد بالقوه روسیه و چین را در مقابل واقعیت نگاه این دو کشور، از مسائل تأثیرگذار در این زمینه دانست و توضیح داد: «با ایجاد فضایی تند و با ادبیات و شعارهای انقلابی و دیپلماسی غلط پرونده به شورای امنیت ارجاع شد و عملا پرونده ما تحویل آمریکا شد. چرا تحویل آمریکا شد؟ چون حتی روسیه و چین هم گفتند که در شورای امنیت نمی‌توانند در مقابل آمریکا بایستند. بقیه اعضای شورای امنیت تلاش کردند که ایران را قانع کنند که به مذاکرات ادامه دهد تا پرونده به شورای امنیت ارجاع داده نشود. آنها گفتند که آمریکا در شورای امنیت قدرت تعیین‌کننده خواهد بود اما ایران به این تذکرات توجهی نکرد. تصورات و تخیلاتی وجود داشت که پرونده به شورای امنیت ارجاع نمی‌شود و می‌توان به چین و روسیه اتکا کرد در حالی که آنها گفته بودند که نمی‌توانند در مقابل آمریکا بایستند و خود ایران باید این موضوع را مدیریت کند». امین‌زاده ادامه داد: «با رفتن پرونده به شورای امنیت، خروج پرونده از شورای امنیت مستلزم رأی همه اعضای دائمی بود و آمریکا به تنهایی می‌توانست مانع از خروج پرونده ایران از شورای امنیت شود». او با اشاره به رویکرد نادرست مقامات وقت اشاره کرد: «شرایط سنگینی که ایجاد شده بود وضعیتی را ایجاد کرد که بازسازی آن در این سال‌ها با فرازونشیب‌های زیادی روبه‌رو بوده است».
‌ سیاست منطقه‌ای ایران از وزارت خارجه  خارج شد


معاون سابق وزیر خارجه در ادامه به اتفاق مهم دیگری پرداخت که از نگاه او، در کنار ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت رخ داد: «مهم‌ترین اتفاق در عرصه تصمیم‌گیری سیاست خارجی این بود که سیاست خارجی منطقه‌ای ایران از کنترل وزارت خارج شد. بر این اساس دیپلماسی ایران برخلاف تمام کشورهای جهان به شکل یک مأموریت دست دوم تبدیل شد و کارایی خود را برای بهره‌گیری از فرصت‌های جهانی و کنترل بحران‌های جهانی از دست داد و در نتیجه آن‌طور که معروف شده است «میدان» غالب شد». وی ادامه داد: «در نتیجه روابط اقتصادی و روابط تجاری بین‌المللی و همکاری‌های بین‌المللی ایران در اثر تحریم‌های کمرشکن مختل شد و به طور کامل متوقف شد. با اعمال این تحریم‌ها هویت روابط اقتصاد خارجی ایران تغییر کرد و اقتصاد خارجی ایران به نوعی اقتصاد زیرزمینی بدل شد. ایران برای پیشبرد امور خود نیازمند قاچاق و فعالیت‌های زیرزمینی شد. صرف‌نظر از هزینه‌های بالای این وضعیت، به دلیل عدم دسترسی به سیستم بانکی و تکنولوژی‌های جدید، پروژه‌های اقتصادی ایران هم متوقف شد. با وجود قیمت بالای نفت ایران فرصت‌های اقتصادی از دست رفت. ایران به تدریج از بازار نفت حذف شد. نفت وجه استراتژیک اقتصاد ایران بود و حضور ایران در بازار نفت همواره ضامن ثبات اقتصاد ایران بود که با تحریم نفت ایران این اقتصاد با بحران مواجه شد. با خروج نفت ایران از بازار نفت کشورهایی مثل عراق و روسیه سهم نفت ایران را پر کردند».
‌ ایران بیش از بازدارندگی نظامی به بازدارندگی اقتصادی نیاز دارد
دیپلمات سابق ایران در ادامه به مسئله بازدارندگی اقتصادی پرداخت: «ایران بیش از آنکه نیازمند بازدارندگی نظامی باشد نیازمند بازدارندگی اقتصادی است». وی تصریح کرد: «نبرد تحریم‌ها صحنه یک نبرد واقعی است و نیازمند بازدارندگی است و ایران برای تغییر شرایط بیش از آنکه نیازمند بازدارندگی نظامی باشد نیازمند بازدارندگی اقتصادی است که در این زمینه جدا دچار مشکل است». امین‌زاده در تشریح این موضوع گفت: «چرا بازدارندگی؟‌ بازدارندگی به معنی داشتن قدرت مؤثر برای اقدام عمل متقابل، برای منصرف‌کردن دشمن برای اقدام خصمانه است. متعارف این است که بازدارندگی یک مفهوم نظامی است. تأمین توان نظامی و تهاجمی مؤثر برای منصرف‌کردن حریف از تهاجم نظامی. داشتن سلاح هسته‌ای برای منصرف‌کردن دشمن از استفاده از سلاح هسته‌ای. اما این مفهوم در فضای اقتصادی معنادار شده است چراکه در منازعات بین‌المللی سهم مناقشات اقتصادی زیاد شده است. از سوی دیگر اهمیت بازدارندگی نظامی نسبت به گذشته کاهش یافته است. فراموش نکنیم که سه دهه پیش اتحاد جماهیر شوروی در اوج قدرت نظامی به دلیل فقدان بازدارندگی اقتصادی و ناتوانی اقتصادی که ناشی از مسابقه تسلیحات بود فرو پاشید. این قدرت نظامی هیچ کمکی به پیشگیری از فروپاشی این ابرقدرت نکرد». او به معنادارشدن مفهوم تحریم در مناقشات روز جهان از جمله بین آمریکا و اروپا در مقابل چین و روسیه اشاره کرد و بعد از مثال شوروی سابق، مثال چین را نیز در این زمینه قابل توجه دانست: «چینی‌ها در موج تحولی که از دهه 70 میلادی شروع کردند دو شعار اصلی داشتند. باورهای دنگ شیائوپینگ و دیگران بر این اساس بود که قدرت نظامی اگر متکی به قدرت اقتصادی نباشد قدرت ماندگاری نیست. البته این پیش از تجربه فروپاشی شوروی بود که فروپاشی شوروی این تصویر و این ادعا را کاملا واقعی کرد. دوم اینکه اساس قدرت ملی، اقتصادی است و تمام موانع رسیدن به قدرت اقتصادی را باید به اشکال مختلف برطرف کرد». وی تصریح کرد: «اگر این وضعیت را با وضعیت ایران مقایسه کنیم درمی‌یابیم که ما با چه مشکلات و نابسامانی‌هایی روبه‌رو هستیم و تا چه اندازه اقتصاد ایران در مقابل فشارها آسیب‌پذیر است».
‌ حذف تقاضای نفت ایران در دوران تحریم
امین‌زاده در ادامه صحبت‌های خود اشاره کرد: «ایران برای مدت‌ها در دوران جنگ سرد از فرصت موازنه جنگ سرد بهره‌مند شد و به خاطر نفتی‌بودن حداقلی از ظرفیت داشت که در مواجهه با جامعه جهانی می‌توانست از آن استفاده کند». او با اشاره به تأثیرگذاری نفت ایران و «بازدارندگی طبیعی» حاصل از آن گفت: «یکی از مهم‌ترین اتفاقات در سال‌های اخیر در دوران تحریم نفت ایران حذف تقاضای نفت ایران از بازار جهانی بود». او در عین حال بخش‌های دیگر اقتصاد ایران را نیز در این زمینه قابل توجه دید و با اشاره به اهمیت «متنوع‌کردن مناسبات اقتصادی» در «موازنه روابط کشورها» در کاهش ظرفیت تهاجم و تخاصم و افزایش ظرفیت مصالحه و همکاری و در نتیجه افزایش ظرفیت بازدارندگی مثال زد: «فرض کنید که ایران موفق شده بود که صادرکننده فعال گاز به اروپا می‌شد. ایران در زمانی این ظرفیت را داشت، البته مخالف بسیار جدی داشت و آن‌هم روسیه بود. ایران اگر حتی 10 تا 15 درصد ظرفیت انرژی اروپا را تأمین می‌کرد، بی‌تردید این ظرفیت تحریم‌پذیر نبود کما‌اینکه صادرات گاز ایران به ترکیه تحریم نشد». او سپس تبیین کرد: «اگر ایران پروژه‌های بزرگی داشت که شرکای فعالی از جامعه جهانی در آن فعال بود، این عوامل و روابط مانع تحریم ایران می‌شد؛ حتی اگر مناقشه جدی بر سر تحریم ایران بود». او بهره‌برداری از منابع گازی پارس جنوبی بر اثر تعامل با شرکت‌های بزرگ جهان و در نتیجه تعویق 11‌ساله تحریم‌های آمریکا در این حوزه تا سال ۸۶ را از نمونه‌های این موضوع دانست و گفت: «اما علاوه بر این کشورهای شریک ایران ضامن حفظ ظرفیت‌های اقتصادی ایران هم بودند. حذف مناسبات اقتصادی ایران با جامعه جهانی بازدارندگی ایران را بسیار کاهش داد و آسیب‌پذیری اقتصاد ایران را افزایش داد. هیچ‌کس با ما نماند. ابتدا اروپایی‌ها رفتند، بعد آسیایی‌ها رفتند و حتی چینی‌ها هم از این پروژه‌ها خارج شدند. این طبیعت آسیب‌پذیری در مقابل فشارهای اقتصادی بیرونی است».
‌ ظرفیت‌هایی که از دست رفته‌اند
او سپس به تبعات این اتفاقات پرداخت: «دانش و تکنولوژی ایران که در حوزه‌های زیادی از پروژه‌های ایران روزآمد شده بود، برای مدتی تعطیل شد. حیرت‌انگیز است که ایران ظرفیت توسعه میادین گازی خود را از دست داده و حتی برای مصارف داخلی هم کمبود گاز دارد. ایران ظرفیتی برای صادرات گاز به اروپا یا تبدیل آن به ال‌ان‌جی ندارد. دانش بهره‌برداری از ذخایر نفتی ایران روزآمد نیست. برای بازسازی و روزآمد‌کردن تکنولوژی آنها نیاز به همکاری با شرکت‌های جهانی است». امین‌زاده تأکید کرد: «در چنین شرایطی اقتصاد هر کشوری نیاز به روابط فعال بین‌المللی دارد. هر کشوری نیاز به بازار دارد. صنعتی که غیر از بازار داخلی خودش بازاری نداشته باشد، در آن بازار خفه می‌شود. بسیاری از تولیدات صنعتی ایران چنین حالتی دارد و بدون بازار جهانی نمی‌تواند به تولید ادامه دهد. بدون دانش روز،‌ بدون مبادله فعال شرکت‌هایی که دانش نو را تولید می‌کنند و بدون ارتقا و روزآمدی، صنایع ایران به سمت آسیب‌پذیری هرچه بیشتر می‌رود. هر کشوری برای توسعه نیاز به بازار صنایع و تکنولوژی دارد. اقتصاد درون‌زا و درون‌گرا که خودکفایی را دنبال کند در توسعه جهانی معنای خود را از دست داده است. توسعه هر کشوری مستلزم مناسبات فعال جهانی است». اما از نگاه او وضعیت فعلی به گونه دیگری است: «در این وضعیت اقتصاد ایران در روندی پیش می‌رود که هر ‌روز از کشورهای بیشتری عقب می‌رود. اقتصاد ایران جزء 20 اقتصاد بزرگ جهان بوده و مدتی است از این وضعیت خارج شده است. آخرین جمع‌بندی بانک جهانی که البته قابل مناقشه است، رتبه ۵۱ را به ایران داده است».
‌ سیاست خارجی باید ديگران را مدیریت کند نه تحت ‌تأثیر باشد
او در پایان تصریح کرد: «اینها همه ناشی از پدیده‌ای است که در اقتصاد ایران رخ داده و شرایطی که در وضعیت تحریم و مناقشه با جامعه جهانی با آن روبه‌رو شده است. آنچه پیش‌روی ایران است راه‌حل اقتصاد ایران، سیاست خارجی موفق و پویایی است که روابط اقتصادی را جهانی کند و ایران بتواند از روابط جهانی بهره‌مند شود و فرصت‌های توسعه و روزآمدی را به دست بیاورد. گره کور ۱۶ساله اقتصاد ایران، به حاشیه ‌رفتن سیاست خارجی است. ایران برای عبور از این مرحله و بازگشت به جایگاه شایسته خود و توسعه اقتصادی نیازمند سیاست خارجی خردمندانه، قدرتمندانه، پویا و حرفه‌ای است که تمام کنش‌های خارجی ایران را مدیریت کند، نه اینکه تحت‌ تأثیر آنها باشد».
‌ تاج‌زاده: می‌شد از تنش‌های امروز جلوگیری کرد
مصطفی تاج‌زاده در سخنان خود با اشاره به تأکید برخی بر عبارت «تنهایی استراتژیک ایران» تصریح کرد: «این از زمان قبل از انقلاب مطرح می‌شد که می‌خواستند نوعی همکاری استراتژیک با غرب را توجیه کنند». وی افزود: «درحالی‌که اساسا می‌شد از تنش‌هایی که امروز با همسایگان داریم، جلوگیری کرد. به‌راحتی می‌شد با استفاده از یک دیپلماسی خوب از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت و تحریم‌های سنگین علیه کشورمان جلوگیری کنیم. ما می‌توانستیم با دیپلماسی صحیح جلوی مشکلات با همسایگان را بگیریم». او دوره اصلاحات را مثالی برای استفاده از این رویکرد دانست که ضمن امنیت در روابط بین‌المللی صنایع نظامی نیز پیشرفت کردند و در مقابل ایجاد اجماع علیه ایران بین کشورهای دارای اختلاف را نمونه ناکامی رویکرد مقابل دانست. وی عنوان کرد: «امروز، کمتر ایرانی‌ای را می‌توان سراغ داشت که ارتباط بین تحریم و اقتصاد را درک نکند. بر همین اساس هم شاهد آن هستیم که به ‌رغم اینکه برخی دولتی‌ها با برجام مخالف‌اند، مجبورند همین برجام را احیا کنند تا چرخ اقتصاد کشور به حرکت دربیاید». معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات، همچنین تصریح کرد: «اینکه سیاست خارجی ما نباید متکی به دسته‌ای از کشورهای جهان باشد، اساسا ارتباطی با تنهایی استراتژیک ندارد. امروز، هر امتیازی که از طرف خود می‌خواهید، باید روابط خوبی با رقیب او برای ایجاد توازن و معامله بهتر داشته باشید. این شدنی است. خیلی از کشورها انجام داده‌اند. اگرچه با همسایگان یا قدرت‌های بزرگ تنش‌هایی داشته‌اند. در عین حال بازی برد برد را دنبال کرده‌اند».
‌ محبعلی: سیاست خارجی باید در خدمت توسعه باشد
قاسم محبعلی نیز در صحبت‌های خود تأکید کرد: «تجربه پنجاه سال اخیر بعد از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد کشورهایی که به سمت توسعه به‌خصوص توسعه اقتصادی حرکت کرده‌اند، سیاست خارجی داشته‌اند که در خدمت توسعه کشور بوده است». وی با اشاره به مثال موفق سنگاپور گفت: «کشورهایی که به دنبال توسعه ملی بدون مناسبات جهانی بودند همگی شکست خوردند. این سیاست سرلوحه مالزی و چین و هند قرار گرفت. این تجربه نشان داد کشورهایی که سیاست خارجی هم‌افزا با سیاست بین‌المللی نداشتند، کشورهایی بودند که از نظر اقتصادی شکست خوردند. تجربه ما در خاورمیانه هم همین موضوع را نشان می‌دهد».
‌ بازماندگی از رشد مهم‌ترین مشکل ماست
مدیر کل سابق وزارت خارجه تشریح کرد: «خاورمیانه با بحران‌های زیادی روبه‌روست که یکی از مهم‌ترین ریشه‌های آن توسعه‌نیافتگی است. اگر به نقشه بحران‌ها نگاه کنید، مناقشات و رشد افراط‌‌گری در مناطقی رخ داده که از توسعه بی‌بهره بودند. در عوض کشورهایی که از توسعه برخوردار بودند کمتر بحران داشتند. مشکل این حکومت‌هایی که در بهار عربی فرو ریختند همین موضوع بود. ریشه اصلی بحران در لبنان هم به ضعف اقتصادی برمی‌گردد. جریانات افراطی رشد بیشتری داشته‌اند و مداخله خارجی بیشتر اتفاق افتاده است». وی ادامه داد: «بازماندگی از رشد مهم‌ترین مشکل ماست. این مشکل بدون یک سیاست خارجی در خدمت توسعه ملی حل‌شدنی نیست. در دوران جهانی‌شدن بدون رشد اقتصادی توسعه امکان‌پذیر نیست. توسعه نیز بدون رابطه متعامل با جهان امکان‌پذیر نیست».
‌ آمارهای تأثیر سیاست خارجی بر اقتصاد
محبعلی سپس با مرور آمارهایی به اثرگذاری مستقیم سیاست خارجی بر اقتصاد ایران پرداخت: «از اوایل دهه ۸۰ علی‌رغم نوسانات روند تولید ناخالص داخلی روبه‌افزایش بوده است. تولید ناخالص داخلی به ۱۵۰ میلیارد دلار رسیده بود با اختلاف اندکی با عربستان و ترکیه. اما در سال ۲۰۱۰ که تحریم‌های شورای امنیت شروع شد در فاصله کمتر از دو سال ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی ما کاهش یافت. مدیریت داخلی هم مؤثر بود ولی این موضوع قبلا هم وجود داشت». وی ادامه داد: «وقتی برجام انجام شد از ۳۵۰ به ۴۵۰ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد و دوباره بعد از تحریم به ۳۰۰ یا ۲۵۰ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده است. این مرتبط با سیاست خارجی ناکارآمد است که تناسبی با زندگی مردم نداشته است. این آمار نشان می‌دهد که چگونه سیاست خارجی رابطه مستقیم با مشکلات ما دارد. ایران در دهه ۷۰ سومین یا چهارمین اقتصاد آسیا بود ولی الان سیزدهم است. در آن زمان هم‌تراز چین و هند بودیم. هند، اندونزی، ترکیه، کره جنوبی و حتی ویتنام به همین‌گونه، در آن زمان اقتصادشان از ما عقب‌تر بود [اما الان] با سرعت زیاد جلوتر از ما هستند. این نشان می‌دهد که آنچه ما در این دوره تجربه کردیم سیاست خارجی و ناکارآمدی ما بوده است».
‌ امروز اقتصاد اولین شاخص قدرت بین‌المللی است
این دیپلمات سابق درباره جایگاه اقتصاد در قدرت گفت: «در دنیای کلاسیک قدرت سرزمینی، جمعیتی و نظامی بود. امروز قدرت بین‌المللی هفت شاخص دارد که اولین آنها اقتصاد است. اقتصاد بیش از ۲۵ درصد قدرت ملی و زیربنای قدرت‌های دیگر است، از جمله سرزمینی، انسانی، نظامی، بین‌المللی، سیاسی، علمی و فرهنگی». او به‌عنوان مثال اشاره کرد: «قطر از نظر سرزمینی کوچک است ولی به دلیل اقتصاد بازیگر بزرگی در منطقه شده است. در مناسبات یمن و افغانستان و ایران نقش بازی می‌کند. این به مناسبات بین‌المللی‌اش باز‌می‌گردد. کویت اگر مناسبات بین‌المللی نداشت توسط صدام بلعیده شده بود». او مشکلات ایران در نقش‌آفرینی در مسئله افغانستان و نیز جمهوری آذربایجان و ارمنستان را نشان‌دهنده وضعیت ایران دانست.
محبعلی تصریح کرد: «حتی اگر بر فرض به قدرت نظامی شوروی سابق دست پیدا کنیم که با توجه به شرایط فعلی ما امر ناممکنی است، نیازمند شش مؤلفه دیگر هستیم». او البته اشاره کرد: «ما در منطقه‌ای هستیم که اکثر کشورها مشکل دارند. امنیت بسیار مهم است اما نه‌فقط نگاه به امنیت از دریچه نظامی. ما به این دلیل به امنیت نیاز داریم که با ظرفیت بالایی که در مسیر توسعه اقتصادی باشیم. اصولا برای بازدارندگی نظامی هم نیاز به توسعه اقتصادی داریم». وی توضیح داد: «ما مشکلی که پیدا کردیم فهم مسئله در مناسبات است. اختلاف بر ضرورت تأمین امنیت نیست. من مثالی بزنم. شما تاکنون اسم فرمانده نظامی روسیه را شنیده‌اید؟ آیا تا به حال کسی غیر از وزیر خارجه را دیده‌اید؟ مگر اقدامات نظامی نکردند؟». این دیپلمات سابق تصریح کرد: «جنس استفاده از فرصت‌های جهانی جنسی از مدیریت دیپلماتیک است و این خلئی است که وجود دارد».