روزنامه آرمان ملی
1400/12/02
نه پای رفتن داریم؛ نه نای ماندن
آرمان ملی- منیره چگینی: بیاهمیت دانستن پژوهشها و دستاوردهای نخبگان جوان در کشور ما، پدیده جدیدی نیست و طی چند دهه اخیر آنقدر دستاوردهای ارزشمند علمی و کاربردی برای کشور، در راهروهای ادارات و روند بیخاصیت و طولانی مدت بروکراسی اداری گم شده که میتوانست هزاران گره از مشکلات روزمره مردم بردار، گم شده است که آمار دقیقی از آن در دست نیست، ولی بالغ بر 5 هزار طرح ارزشمند، حتی به مرحله باز بینی هم نرسیده است. دلیل اهمیت این امر برکسی پوشیده نیست و با توجه به تحریمها که مانع ورود تکنولوژیهای روز دنیا به ایران میشود، با بومی سازی تکنولوژیهای برتر دنیا می توانستیم از هزینههای بیمورد و خروج از ارز از کشور جلوگیری شود و بسیاری از فناوریهای روز دنیا، توسط نخبگان به تولید انبوه برسد. اگر به فرآیند این اتفاق نگاهی کلی داشته باشیم، در خواهیم یافت که این دستاوردها و اختراعات در طی سالها یا بهکل از یاد برده شد و فقط به یک نمونه آزمایشی طرح آن برروی پاورپوینت در انبارهای خانهها خاک میخورد، یا سر از کشورهای دیگر درآورده و حالا یکی از دستاوردهای موفق آنها به حساب میآید که اگر مسئولان ما بخواهند همان تکنولوژی که در کشور ایده بوده و حالا به تولید انبوه رسیده را از کشور مقصد وارد کنند باید چند صد برابر قیمت اولیه آن، ارز بپردازند تا شاید یکی از افتخارات ورود کالا به کشور ما بهحساب بیاد. از سوی دیگر کشورهای توسعه یافته جهان به دستاوردهای نخبگان کشورهای جهان سوم به همین حد اکتفا نکرده و آنها را با هزار وعدهای که منجر به سرانجام میشود (برخلاف کشور زادگاهشان) جذب کرده و انواع امکانات را در اختیارشان میگذارند که این امر در کشور ما به فرار مغزها شهرت دارد و یکی از عوامل خروج یا بهتر بگوییم فرار نخبگان از ایران، بهحساب میآید. مثلا اگر بخواهیم به یک نمونه از این جوانان و ایدهها را مثال بزنیم، میتوانیم به طرح سینا الهی منش اشاره داشته باشیم که وی پس از سالها وعده بی سرانجام شنیدن، حالا دیگر اختراعش را از یاد برده و دیگر تمایلی به توسعه آن ندارد. اختراع و ابداعی که میتوانست از آمار اولین دلیل مرگ و میر در کشور بکاهد، اما هیچگاه از سوی سازمانها و ادارات جدی گرفته نشد و آنچه که در این سالها نصیب او همکاران جوانش شد، فقط شنیدن وعده و «صد آفرین» بود، اما دریغ از یک اتاق برای محل کار یا توجه به طرح او. آنچه که الهی منش، ساخته میتواند به کاهش مرگ و میر و تصادفات در جادههای کشور منجر شود که به باور مسئولان، 96 درصد آن به دلیل خطای انسانی است و این اختراع میتواند 80 درصد دلیل بروز این خطاها را کاهش دهد. او که متولد سال 1380 است تا کنون مقامهایی نظیر رتبه اول مسابقات روبوکاپ ایران اپن 2018، رتبه دوم مسابقات جهانی روبوکاپ 2018 کانادا، مقام نخست مسابقات ایده ها و فرصت ها قــوه قـضائـیـه ۱۳۹۶، مقام دوم مسابقات رباتیک نصیرکاپ 2017، مقام دوم مسابقات رباتیک آسیا اقیانوسیه 2018، رتبه 78 کنکور سراسری سال ۱۳۹۸، دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف، عضو انجمن علمی دانشجویی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف و... را کسب کرده در گفتوگو با «آرمان ملی» از بیمهری مسئولان به نخبگان میگوید. برای شروع از طرح و اختراعی که داشتید، بگویید که چگونه میتواند برای کشور سودمند باشد؟ دوران دانشآموزیام را در دبیرستان انرژی اتمی پشت سر گذاشتم و آنجا در حوزههای هوش مصنوعی و کارآفرینی فعالیت میکردیم. هم عضو تیم رباتیک دبیرستان بودم و هم با دوستانم روی یک ایده کار میکردیم. ایده ما پس از شنیدن یک خبر تلخ به ذهنم خطور کرد. در کشور ما سالانه بیش از ۱۷ هزار نفر بر اثر تصادفات جادهای جانشان را از دست میدهند. حدود ۲۸۵ هزار و ۷۰۰ نفر نیز در سال مجروح روی دست کشور باقی میماند که یا معلول میشوند یا قطع عضو. در دوران دبیرستان، زمانیکه داشتیم در تیم پژوهش برروی پروژههای مختلف کار میکردیم، آماری توسط پلیس راهور شنیدم که تعداد کشتههای تصادفات رانندگی در یک دهه اخیر بیشتر از شهدای هشت سال دفاع مقدس است و این آمار یعنی اینکه ما در حال حاضر در وسط میدان جنگ قرار داریم! همین خبر، دغدغهای ذهنی برای من شد که چرا باید ما آنقدر کشته در سال بدهیم؟ چرا باید رتبه ما از بین ۱۹۰ کشور ۱۸۹ باشد؟ و اینکه چرا باید روزانه ۲۳۳ میلیارد تومان را خرج خسارتهای ناشی از تصادفات کنیم که معادل ۷ درصد تولید ناخالص ملی در سال است و چرا این رقم نباید برای توسعه و آبادانی کشور خرج شود؟ همین دغدغه ذهنــی سبــب شد تا با جستوجو در مــورد علت های مهم تصادفات و پیدا کردن ریشههای این مساله به طراحی «اپلیکیشن گاردین» روی بیاورم. با کمک دوستانم محمد ابول نژادیان، آراد فیروزکوهی و علی اخگری کار را شروع کردیم. اپلیکیشن گاردین در واقع یک همراه هوشمند است که می تواند از اول تا آخر سفر همراه راننده باشد تا بتواند سالم و سلامت به مقصد برسد و در عین حال از مسیر لذت ببرد. در حقیقت مانند یک کمک راننده در کنار شماست. این اپلیکیشن علاوه بر مسیریابی قابلیتهای دیگر هم دارد که می توان به پیدا کردن بهترین مسیر و نزدیک ترین جایگاههای رفاهی، سنجش وضعیت لحظهای راننده، مانند میزان خواب، ساعتی از شبانه روز که فرد در حال رانندگی است، میزان رانندگی بدون توقف، وضعیت آب و هوا، خستگی ناشی از ترافیک، نوع جاده، سرعت خودرو، شتاب خودرو، و در نظر گرفتن نواحی خطرناک جادهها مثل ناحیه ۶۰-۳۰ که طبق آمار پلیس راهور بیش از ۶۰ درصد تصادفات توی ناحیه ۳۰ کیلومتری شهرهای بزرگ اتفاق رخ میدهد. در هر لحظه بر اساس همه این فاکتورها که طبق تحقیقاتی که در R & D انجام گرفته و علت اصلی تصادفات جادهای است میتوانیم به سادگی آن را برطرف کرد. طبق یه الگوریتمی که طراحی کردیم و چند ساله آن را بهینه میکنیم، یه عددی به نام «درصد رانندگی سالم» را به فرد نشان میدهد که نشان از وضعیت فرد در لحظه رانندگی دارد که چقدر خوب است یا نیاز به استراحت دارد. در نتیجه بر اساس بازههای مختلفی که درصد رانندگی سالم فرد از صفر تا ۱۰۰ به ما میدهد تصمیمات مختلف هوشمند گرفته میشود. به عنوان نمونه در بازههای بالای ۸۰ یعنی وضعیت فرد برای رانندگی خیلی خوب است واحتمال تصادف بسیار کم است و فرد میتواند به رانندگی ادامه دهد. حالا اینجا چون فرد شرایط مناسبی دارد، میتواند کتابهای صوتی برای او پخش کند. اما وقتی این عدد به ۶۰ تا ۸۰ میرسد، یعنی وضعیت فرد مقداری خطرناکتر شده و این اپلیکیشن سعی میکند با پخش موسیقی، فرد را سرحال نگه دارد تا خوابش نبرد. در عین حال این عدد وقتی به بین ۴۰ تا ۶۰ میرسد پادکستهای صوتی مناسب برای راننده پخش میشود که عمدتا خندهدار هستند. در بازههای خیلی کمتر از این پیشنهادهای استراحت در نزدیکترین جایگاههای رفاهی به فرد داده میشود و این اپلیکیشن سعی دارد در اقامتگاههای رفاهی پیشرو که به همراه تخفیف هستند، کمی به فرد استراحت دهد. در صورت بیتوجهی راننده برنامه به حالت خطر میرود و سعی میکند به صورت صوتی با راننده ارتباط برقرار کند و او را سرحال نگه دارد. هر از گاهی از او سوال میپرسد و همچنین با صحبت کردن با راننده تلاش میکند که او را سرحال نگاه دارد و درصد هوشیاری او را بسنجد. در نهایت این همراه از ابتدا تا انتهای سفر سعی میکند در هر بازهای از زمان بر اساس درصد رانندگی سالم، نوع جاده و آب و هوا پیشنهادهای متنوعی به راننده بدهد. این پیشنهادها حتی فصلی هم طراحی شده که اگر بخاری در سرما زیاد روشن باشد ممکن است موجب خواب آلودگی فرد شود، به او پیشنهاد میدهد که فرد بخاری را کم کند. همچنین قابلیتهای جانبی گاردین شامل تخفیف به رانندههای با میانگین رانندگی بهتر در شرکتهای بیمه، فروشگاههای زنجیرهای و مجتمعهای بین راهی میشود که سبب میشود افراد در بلند مدت تشویق شوند بهتر رانندگی کنند تا بتوانند از تخفیفهای گاردین بهرهمند شوند. در عین حال قابلیتهای جانبی گاردین ائم از نگهداری محل پارک خودرو برای راننده در شهرهای بزرگ و یافتن نزدیکترین مسیر پیاده روی تا خودرو، بهترین برنامهریزی برای سفر و بحثهای تخفیفی جذاب میتواند برای رانندگان جذاب باشد و رابط کاربری زیبایی که برای گاردین در نظر داریم میتواند بسیار موثر واقع شود که افراد تشویق به نصب و استفاده از این برنامه و در نهایت تقویت فرهنگ رانندگی در سطح ملی شوند استقبالی هم از این اپلیکیشن کاربردی هم شد؟ ما در مسابقات ایدهها و فرصتها که از سوی قوه قضائیه برگزار میشد و هدف اصلیش پیشگیری از وقوع جرم بود، با این اپلیکیشن شرکت کردیم و از آنجا مسیر وعدهها شروع شد. با وجود همه بزرگان و اساتیدی که در این جشنواره حضور داشتند، بعد از چند روز رقابت سخت تیم ما موفق شد که در این مسابقات مقام اول را بدست بیاورد. یک جایزه نقدی گرفتیم و یک دنیا وعده وعید برای حمایت، ولی دریغ از اجرای یک وعده! چه کسانی به شما وعده دادند؟ پس از کنکور و ورود به دانشگاه من و هم تیمیهایم تصمیم گرفتیم که فعالیت خودمان را برروی پروژه مجدد شروع کنیم چون به این پروژه خیلی امیدوار بودیم. هدف اول ما قوه قضائیه بود که میخواستیم با آنها پروژه را استارت بزنیم، چون در آن جشنواره مسئولان دائم از طرح ما تعریف میکردند و بعد از آن نیز ما را همواره مثال میزدند. از طرفی مسئولان وقت قوه قضائیه در جاهای مختلف ما را دعوت میکردند که سخنرانی کنیم. مثلا برای افتتاحیه یکی از برنامههای معاونت اجتماعی قوه قضائیه دعوت شدیم و در صندوق نوآوری، کردم، ولی این سخنرانیها صرفا به جز جنبه تبلیغاتی هیچ عایدی برای ما نداشت. پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که پله میشویم که بقیه از ما بالا بروند و با هر بار سخرانی ما، کلی وعده وعید جدید میگرفتم پس از پایان سخنرانیهایم دیگر حتی جواب تلفنم را هم نمیدادند تا سخنرانی بعدی که دعوت میشدم. زمانیکه از آنها ناامید شدیم، چند پیشنهاد از شرکتهای خصوصی مانند شرکتهای تاکسیرانی فرودگاه امام خمینی (ره) داشتیم که این اپلیکیشن را برروی تاکسیهای آنها نصب کنیم، ولی متاسفانه چند ماه بعد که درگیر مذاکره بودیم، کرونا آمد و از آن به بعد دیگر هیچ وقت خبری از این شرکت نشد و حتی جواب تلفنمان را هم نمیدادند. بیمه البرز، بیمه ما، پلیس راهور، پارک علم و فناوری دانشگاه، اورژانس، تاکسیرانیهای بخش خصوصی، فناوری اطلاعات ناجا، ستادهای انتخاباتی مقاصد ما بود که پس از چند ماه مذاکره کردن و تعریف و تمجید از طرح ما، پس از مدتی حتی جواب تلفن ما را نمی دادند، در حالیکه در این اواخر به یک اتاق یا دفتر برای ادامه کارمان نیز راضی بودیم، ولی دریغ از یک ریال حمایت. مثلا در حوزه مذاکره و رفتار غیر حرفهای مسئولان بیمه این رفتارها و تصمیمات این شاعبه را برای ما بهوجود آورد که شاید دستهایی پشت پرده بوده که متوجه شدن قرار نیست منافع شخصیشان از این پروژه تامین شود چون برای ما فقط جان و سلامتی مردم اهمیت داشت. در طرحــی که شما داشتید، موضوع پیشگیری بود، ولی معمولا در کشور ما بحث بعد از بحران مطرح است. شما نیز در این فرآیند قطعا به این نتیجه رسیدهاید. بلــه، مــا نیز به دنبال کاهـــش خسارتهای بعد از بحران بودیم که هم یک فرهنگسازی کرده باشیــم و هم بتوانیم یک نفــر را از تصادفــات نجات دهیم، کار بزرگی انجام شده است. می خواستیم بتوانیم در راستای فرهنگسازی، رتبه کشورمان را در موضوع تصادفات جــادهای کاهش دهیم و آیندهنگری کنیم. وقتی یک تصادف منجر به فوت انجام میشود، یک فرد معلول یا زن بیسرپرست و چند بچه یتیم به کشور اضافه میشود و این برای دولت هزینههای بسیار زیادی را شامل میشود. مسئولان ما فقط طرح های کوتاه مدت را میبینند و اصلا به اقدامات بلند مدت توجهی ندارند و این امر برایشان تعریف نشده است. طرحتان هم به کشورها و شرکتهای خارجی ارائه دادهاید؟ قصد داشتیم که در یکی از نمایشگاههای دبی این طرح را ارائه دهیم و چندی پیش نیز، سرمایهگذار خارجی را در شبکههای اجتماعی پیدا کردیم که طرح را به آن ارائه دهیم، اما این دغدغه در کشور خودمان اینقدر برای ما جدی بود و میخواستیم از درد و غم هموطنانمان بکاهیم، هیچوقت این طرح را به جاهای دیگر ارائه ندادیم، اما ظاهرا ما اشتباه میکنیم و پس بدعهدی مسئولان بیمه ما، خیلی ناامید شدهایم و در ذهن خودم موضوع مهاجرت بسیار پررنگ شده است. من پس از دوران دبیرستان به مقوله کار آفرینی بسیار علاقمند بودم و دوست داشتم شرایطی را ایجاد کنم که دیگران با من کار کنند و مطمئن هستم افرادی مانند من نیز طرحهایی دارند که میخواهند آن را رشد دهند تا به محصول برسد، اما بروکراسی اداری و مسالهای که در نهادهای مختلف که سود برخی تامین نمیشود و قوانین عجیب و غریبی که وجود دارد، هر طرح و ایدهای را خنثی میکند و باعث میشود به مهاجرت بیشتر فکر کنیم. ولی داریم تلاشمان را میکنیم که تا جایی که امکان دارد، در کشور خودمان بمانیم. اینقدر که شعار برخی با شعورشان فاصله دارد و بدعهدی صورت میگیرد، سبب افزایش مهاجرت میشود. وضعیت بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به چه شکلی است و از طرف آنها حمایت شدهاید؟ زمانیکه دکتر ستاری معــاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، در دوران ریاستشان تمام تلاش خود را بهکار گرفتن تا بچهها را نگه دارند و انصافا هم خوب عمل کردند. شتاب دهندهها را ایجاد کردند، اکوسیستم استارت آپی راه انداختند و با تمام وجودشان از شرکتهای دانش بنیان حمایت کردند، کاراخانههای نوآوری ایجاد کرد و... سالانه 60 درصد از بچههای شریف مهاجرت میکردند، اما در زمان خدمت ایشان این عدد به 30 درصد کاهش پیدا کرد. فقط با حمایتها و تلاش،ولی ستاری فقط یک نفر بود و از قدیم گفتن با یک گل بهار نمیشود. دقیقا چیزی که کم داریم امثال دکترستاری است. فردی که خودش نخبه باشد و درد نخبهها را بفهمد، سرعت فکرش هم اندازه نخبهها باشد و با علم روز جلو برود. امروز، یک بنیاد بهنام بنیاد ملی نخبگان داریم، کار این بنیاد چیست؟ پاسخ حمایت از نخبهها است. بروید ببینید الان چه حمایتی از نخبهها میکنند، همش دنبال یک راهــی هستند که مقداری پول که بهعنــوان حقوق به نخبهها میدهند، را پرداخت نکنند. چه تسهیلاتی برای نخبــهها فراهم میکنند؟ یک پراید الان چقدر قیمت دارد و یک نخبه چقدر باید تلاش کند که بتواند یک پراید بخرد؟ چرا بنیاد ملی نخبگان نمیتواند حمایت کند؟ چون پول ندارد، چون نگاه ملی برایش مهم نیست. امثال ستاری فقط یک نفر هستند، کل مسئولان کشور باید حامی باشند تا بنیاد ملی نخبگان بتواند فعالیت کند.ای کاش مسئولین ازشون یاد بگیرند. صحبت پایانی شما؟ من یه نمونه خیلی کوچک هستم در این کشور که دریایی از استعداد در آن وجود دارد. من خستهام، مثل همه دوستانم، نه میتوانیم از مملکتمان دل بکنم و برویم، نه توان و انگیزهای مانده که بمانم. به قول معروف نه پای رفتن داریم نه نای ماندن. سالانه چیزی حدود 100 هزار نفر از جوانان با انگیزه از کشور فرار میکنند؟ چرا؟ دقیقا به خاطر همین رفتارها و بی توجهیها، دقیقا به خاطر همین دیده نشدنها. میدانید جوانها وقتی دارند مهاجرت میکنند چه چیزی باخودشان میبرند؟ یک چمدان لباس به وزن 23 کیلوگرم و یک مغز که وزن آن 1500 گرم است. مغزی که کسی در این کشور برایش ارزشی قائل نبود، مهاجرت میکند و با همان مغز برای خودش یک آیند بهتر میسازد. چیزی که در این کشور نگذاشتن بسازد، میرود آنطرف مرز که بسازد. چیزی که اینجا نتوانسته بهدست بیاورد، میرود که بهدست بیاورد. مگر میشود با یک چمدان در مملکت غریب زندگی کرد؟اگر شرایط برای ما فراهم باشد، چه کسی دوست دارد از کشور برود؟ چه کسی از غربت خوشش میآید؟ از جدایی از آغوش مادر و دستای گرم پدر خوشش میآید؟ چرا باید وطن را رها کنیم؟
سایر اخبار این روزنامه
ايران- قطر؛ از ميدان هاي گازي تا ميدان فوتبال
برويد سمت رابطه اقتصادی با آمريكا
اگر دختر هاشمي نبودم؛ متهم نميشدم
رویای رتبهبندی در انتظار تایید شورای نگهبان
یاسین، امین و صالحه را ببین، محمدعلی را نبین!
نه پای رفتن داریم؛ نه نای ماندن
بودجه 1401 به چار میخ کشیده شد
دلواپسان مجلس: براي توافق عجله نكنيد!
تنبيه واكسن گريزها؛ لغو پروانه٥ هزار راننده تاكسي
سفررئیسی به قطر؛ نشانه توافق قطعي
نزدیکتر از همیشه به توافق
«تضمین» در سیاست بینالملل
توافق «خیلی دور خیلی نزدیک»