روزنامه آفتاب یزد
1400/12/02
دشمنی با چین به نفع آمریکا نیست
نه آمریکا برای چین جایگزینی دارد نه چین جایگزینی به جز آمریکا در بازارهای چندصدمیلیاردی خود حتی فکر میکند
آفتاب یزد - رضا بردستانی: در دورانی که غرب و متحدان آمریکا در یک برنامهی هماهنگ و تقریباً بینالمللی، همزمان با کوچ دستهجمعی از خاورمیانه و غرب آسیا به خاور دور و آسیای جنوب شرقی، روسیه را رو در روی دوگانهی حمله و عدم حمله به اوکراین قرار داده اند، برخی خبرها نه عجیب که تامل برانگیز است.
سفر «ژائیر بولسونارو» رئیس جمهور راستگرای برزیل که محبوب «دونالد ترامپ» بود به مسکو آن هم در روزهایی که تنش بین کاخ سفید و کرملین به اوج خود رسیده است یا سفر «یوری بوریسوف»، معاون نخست وزیر روسیه به کوبا از آن دست سفرهایی است که قطعاً اگر در دوران جنگ سرد به انجام میرسید جنجالی بینالمللی به وجود میآورد اما و اگرچه غربیها سفر رئیس جمهوری برزیل به مسکو را تحت عنوان «سفر خطرناک» یاد کردند اما هیچ واکنشی به سفر یک مقام روسی به آمریکای لاتین نداشتند و این میتواند از دریچه و بُعدی خاص مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد
> مناطق نفوذ همچنان تاثیرگذار و تعیین کننده
پاسخ علی بیگدلی روزنامه نگار باسابقه و استاد تاریخ دانشگاه به این پرسش آفتاب یزد که همچنان «مناطق نفوذ» در عرصهی سیاست بینالملل کارایی دارد یا نه؟ صریح است: «بله وجود و تاثیر دارد.»
بیگدلی با نقبی به تاریخ و گذشته خاطرنشان میکند: از گذشتههای دور همه قدرتها تلاش میکردند برای حفظ قدرتشان مناطق نفوذ سیاسی - امنیتی به وجود آورند. منتها بعد از پیروزی شوروی در سال ۱۹۱۷ و دو قطبی شدن جهان مناطق نفوذ گستردگی زیادی پیدا کرد. کشورهای جهان سوم دچار سرگردانی و بیپناهی شده بودند و در این تقسیمبندی جهانی برخی به سمت کاپیتالیسم آمریکایی و برخی به طرف سوسیالیسم روسیه رفتند. این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: چیزی که این وسط اهمیت داشت موازنه قدرت بود و این موازنه بحث رقابتآمیزی بین دو کانون قدرت ایجاد کرد. روسها به دلیل ناتوانایی اقتصادی فروپاشیدند. جرج بوش پدر نظریه نظم نوین جهانی را مطرح کرد که در آمریکا هم ناموفق بود و بههمین دلیل جرج بوش پدر یک دوره فقط رئیس جمهور شد. طرحی دیگر موسوم به خاورمیانه بزرگ مطرح شد که تا حدودی در این قضیه موفق بودند. ترکیه، افغانستان، پاکستان و شمال آفریقا را میخواستند جزء خاورمیانه آورند که تا حدودی موفق بود اما رفته رفته
فروکش کرد.
> اقتصاد به مثابهی ابزار در اختیار سیاست
حوزهی نفوذ وجود دارد، حفظ این حوزه نیاز به ابزاری دارد که بیگدلی معتقد است، اقتصاد از مهمترین ابزار برای حفظ حوزهی نفوذ است. این استاد دانشگاه میگوید: اکنون کشوری که میخواهد صاحب مناطق نفوذ سیاسی - امنیتی شود احتیاج به ابزارهایی دارد که این ابزارها، ابزارهای قدرت است بنابراین هر کشوری نمیتواند این کار را کند مخصوصا کشورهایی که بار ایدئولوژیکی دارند حوزههای نفوذ امنیتیشان هر روز کاهش پیدا میکند چون با جریان اصولی جهان در تعارض قرار میگیرند و کشورها مجبور میشوند به سمتی بروند که منافعشان بیشتر است.
> ابزار لازم برای داشتن حوزههای نفوذ
علی بیگدلی، تحلیلگر مسائل سیاسی در بخش دیگری از گفتگوی خود به ابزار لازم برای داشتن حوزههای نفوذ اشاره کرده خاطرنشان میسازد: قبلا گفته میشد سیاست داخلی مقدم بر سیاست خارجی است اما امروز کاملا برعکس شده است و سیاست داخلی کاملا وابسته به سیاست خارجی است لذا کشورهایی که در حوزه داخلی ناتوانایی داشته باشند نمیتوانند در فضای بینالمللی و سیاست خارجهشان موفق باشند. الان با توجه به این که دنیا به سمت مسائل اقتصادیخیز برداشته، کشورهایی که توان اقتصادی بیشتری دارند میتوانند حوزههای نفوذ گسترهتری را به دست آورند و بقایشان هم بیشتر است. بنابراین بسیار مهم است که سیاست داخلی از نظم و انضباطی برخوردار باشد که آن دولت بتواند در سیاست خارجه اعمال قدرت کند.
> آیا حوزههای نفوذ، خود را بازتولید میکنند؟!
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش آفتاب یزد که: «آیا حوزههای نفوذ، خود را بازتولید میکنند؟!» میگوید: بله! مثلا روزگاری منطقه نفوذ سیاسی امنیتیمان افغانستان بود در زمان شاه به جای رفتن به دنبال مناطق نفوذ سیاسی - امنیتی، اولویت را بر مناطق نفوذ اقتصادی گذاشتیم که کار درستی هم بود. کشورهایی که تحت نفوذ کشورهای دیگر هستند تلاش میکنند به سمت جذابیتهای بیشتر روند و این طبیعی است. بنابراین اگر ما میتوانستیم در عراق سرمایهگذاریهای اقتصادی انجام دهیم شاید احتیاج نبود از حشدالشعبی دفاع کنیم میتوانستیم فرهنگ و زبانمان را به پشتوانه پیستونهای اقتصادی صادر کنیم. لذا دنیا دنیای اقتصادی است پشتوانه نظامی خوب است اما برندگی پشتوانه اقتصادی را ندارند. الان چین در همین مسیر گام برداشته است.
> روسیه به دلیل ضعفهای اقتصادی
دچار از دست دادن مناطق نفوذ شده است!
علی بیگدلی با تایید این موضوع که کشوری مثل روسیه به دلیل ضعفهای اقتصادی که دارد دچار از دست دادن حوزههای نفوذ خود در آمریکای لاتین، بخشهایی از آفریقا و حتی خاورمیانه شده است تاکید میکند: بله، قطعا این درست است که روسها روز به روز از میزان نفوذ جهانیشان کاسته شده و حوزههای نفوذ خود را از دست دادهاند چرا؟ این مسئله دو دلیل دارد یک دلیل اقتصادی است دوم اینکه تفکرات چپ دیگر آن توان قبل را ندارد. دوران چپ تندروی افراطی دیگر تمام شده است. مناطق نفوذ سیاسی امنیتی زمانهای گذشته با گرایشهای چپ و ایدئولوژیک شکل گرفت ولی
رفته رفته به سمت جذابیتهای اقتصادی رفت به همین دلیل ما هم نتوانستیم کار کنیم.
> فرضیهی «نیاز روسیه به راهاندازی جنگ» برای بقا مردود است
بیگدلی به سفر مقامات برزیلی به مسکو و نیز سفر مقامات روسی به آمریکای لاتین در بحبوحه تنش با غرب در مسئلهی اوکراین اشاره کرده میگوید: اگر میبینیمعدم حساسیت رسانهای شامل چنین برنامههایی میشود چون این آیند و روندها دیگر جنبهی ایدئولوژیکی ندارد و صرفاً به دلیل گرایشهای فکری است.
این تحلیلگر مسائل اروپا با رد فرضیهی «نیاز روسیه به راهاندازی جنگ» برای بقا تاکید میکند: موافق نیستم. اگر رئیس جمهوری برزیل به روسیه میرود چون آقای پوتین گرایشهای راست افراطی دارد. به همین دلیل توانست با ترامپ روابط نزدیکی برقرار کند این رفت و آمدها رفت و آمدهای یک ایدئولوژی نیست بلکه رفتوآمدهای گرایشی است و نشان از قدرت نمایی نیست.
بیگدلی ضمن آن که میپذیرد آمریکای لاتین دیگر حیاط خلوت روسها نیست یا حداقل به آن صورت قبل نمیتواند باشد تاکید میکند: در سال ۱۹۶۱ خروشچف زمان کندی در آنجا پایگاه هستهای میخواست بزند که مانع شدند و این طبیعی است که تفاوتهای ۱۹۶۱ با ۲۰۲۱ را در نظر بگیریم. این گونه سفرها دیگر مهم نیست چون بار ایدئولوژیک دیگر ندارد. اما در زمان خروشچف هم بار ایدئولوژیک داشت هم با پشتوانه و پیستونهای نظامی اقدام کرد. اما الان دیگر روسیه این کار را نمیکند یعنی دیگر پایگاه موشک بالستیک آنجاها نمیزند این تفاوتی است که ایجاد شده بنابراین بارهای ایدئولوژیک دیگر طرفدار ندارد. گرایشها وجود دارد اما دوران ایدئولوژیها به پایان رسیده است.
> تمایل به جنوب شرق برای مهار چین
بیگدلی در بخش پایانی این گفتگو با اشاره به تغییر ذائقهی غربیها و کوچ آنها از خاورمیانه به شرق آسیا میگوید: اولین بار آقای اوباما در استرالیا سخنرانی کرد و گفت خاورمیانه دیگر برای ما آن جذابیت را ندارد آمریکاییها مجموع نفتی که از خاورمیانه میبرند چیزی حدود ۶ درصد مصرف داخلیشان است بنابراین از جهت نفتی از روز اول هم خاورمیانه برای آمریکاییها جذابیت نداشته یکی از دلایلی که آنها به خاورمیانه توجه داشتند در حمایت از اسرائیل بوده است. الان اسرائیل در دنیای عرب ذوب شده و دیگر دشمنی ندارد. لذا اگر مسئله ایران حل شود اسرائیل دیگر مشکل امنیتی ندارد بنابراین خاورمیانه را رها میکنند نه به معنای قطع کردن همه رشتههای پیوند بلکه برخی پتانسیلها را کم میکنند و به اقیانوس آرام وصل میکنند که چین را مهار کنند.
این استاد دانشگاه به موضوع مهمی اشاره میکند و آن دلیل اصلی توجه آمریکاییها به جنوب شرق آسیا است. وی میگوید: بنابراین آمریکاییها در منطقه جنوب شرق آسیا دنبال منطقه نفوذ نمیگردنند آنها هنوز مناطق امن سنتی مانند تایلند و فیلیپین و حتی ویتنام را دارند. هدف اصلی آنها مهار چین است اما آمریکاییها برای مهار چین بهتر است با چینیها مماشات کنند نه اینکه زیاد با پکن سرشاخ شوند و به اصطلاح کشوری که اسلحه به کمر نبسته را تحریک نکنند.
بیگدلی تاکید میکند: حتی خود آمریکاییها نیز میدانند بیدار کردن اژدهای چینی نه به نفع آمریکا است و نه جهان، البته چینیها نیز میدانند سرشاخ شدن با آمریکاییها صرفا زیان اقتصادی به دنبال دارد حال میماند برقراری موازنه که آمریکاییها بلدند این موازنه را حتی با به راه انداختن غائلهی اوکراین برقرار کنند.
این روزنامه نگار باسابقه به این نکته نیز توجه نشان میدهد که: «نه آمریکا برای چین جایگزینی دارد نه چین به جایگزینی جز آمریکا در بازارهای چندصدمیلیاردی خود حتی فکر میکند پس این که فکر میکنیم آمریکا میخواهد چین را نابود کند یا چین میخواهد قدرتی به نام آمریکا در جهان وجود نداشته باشد قطعاً تصور غلطی است.»
سایر اخبار این روزنامه
با کودکان کار چه رفتاری داشته باشیم؟
میبد در خطر
رئیس قوه قضائیه در دیدار با اعضای شورای عالی سازمان نظام پزشکی:
وزیر خارجه در «مونیخ» درباره انجام گفتگو بین ایران و آمریکا چه گفت؟
قیمت دارو با دستور پایین نمیآید
پیمانکار یا سارق؟
تکدیگری مدرن
سفر رئیس جمهور به قطر؛ نقطه عطفی در روابط همسایگی
پدر خواندههای مافیای اقتصاد
یک بام و دو هوای تحصیل دانش آموزان
خصوصیسازی صوری یا جدی؟
دشمنی با چین به نفع آمریکا نیست
در مسیر فردوسیپور
داستان دلاوری و فردوسی پور