روزنامه جوان
1400/12/03
سیدمجتبی با شجاعت شناسایی دشمن را به بهترین شکل انجام میداد
شهید سیدمجتبی حسینی در عملیات کربلای ۵ به عنوان سرپرست اطلاعات-عملیات لشکر ۲۷ عمل کرد و در جریان این عملیات در منطقه شلمچه به شهادت رسید و پیکرش همچنان مفقود است. شهید حسینی با وجود شجاعت و رشادتهای زیادی که در عملیاتهای شناسایی انجام داده، اما یکی از شهدای مظلوم و گمنام دفاع مقدس است. به تازگی کتاب «گلی زیر آوار» با موضوع زندگی شهید حسینی به قلم هما مهرآبادی و مریمالسادات زکریایی منتشر شده که فرصت خوبی را برای آشنایی عموم مردم با این شهید والامقام مهیا میکند. مهرآبادی در گفتگو با «جوان» از چگونگی آشنایی با شهید حسینی و ویژگیهای اخلاقی شهید میگوید.نقطه آشنایی شما با شهید سیدمجتبی حسینی کجا اتفاق افتاد که تصمیم گرفتید کتابی درباره ایشان بنویسید؟
تا به حال چندین بار تصمیم گرفته شده تا راجع به شهید حسینی کارهایی انجام شود، ولی هیچگاه به سرانجام نرسیده است. اگر بخواهیم معنوی نگاه کنیم شاید، چون شهید بارها گفته که نمیخواهم هیچ کس برایم کاری کند و میخواهم گمنام باشم، کارها اجرایی نشده است. شهید همواره چنین خواستهای داشته و هنوز پیکرش هم برنگشته است. در کنار مسائل معنوی، اطلاعات خیلی کمی از شهید وجود داشت و این کار را سخت میکرد. چون ایشان نیروی اطلاعات-عملیات بودند و بچههای اطلاعات-عملیات هم به پنهانکاری معروف هستند کمتر اطلاعاتی از سیدمجتبی موجود است. مثلاً چهار، پنج نفر در یک سنگر میخوابیدند که دو تن از آن نیروهای اطلاعاتی بودند. نیمه شب بلند میشدند، به منطقه میرفتند و چهار روز بعد برمیگشتند. هیچکس نمیدانست اینها کجا میروند و چه کار میکنند. خیلی از این نیروها داخل خاک عراق میشدند و ممکن بود در حین مأموریت به شهادت برسند و گمنام بمانند. سیدمجتبی هم جزو همین نیروها بود. به همین دلیل اطلاعات دقیقی که راجع به دیگر شهدا هست در رابطه با شهید حسینی وجود نداشت. این کار شما را برای نوشتن کتاب سخت میکرد؟
بله، کار فوقالعاده سختی بود. در جریان شناساییها چند همرزم در دورههایی که با هم داشتند و چند روزی که شناساییها را انجام میدادند همدیگر را میدیدند و در عملیاتها کنار هم نبودند و از هم خبر نداشتند. ضمن اینکه خیلی از همرزمان سیدمجتبی شهید شدهاند و ما این آدمها را نداشتیم. به همین دلیل اطلاعات از ایشان کم بود و به سختی توانستیم اطلاعاتی از سایر همرزمان شهید به دست بیاوریم. یقیناً در این کتاب حق شهید ادا نشده و فقط به خاطر رسالتی که روی دوشم احساس میکردم، کار را انجام دادم. تصمیم داشتم که حتی چند خط یا در حد یک کتاب کوچک نام از سیدمجتبی حسینی برده شود تا کمی این شهید از مظلومیت و گمنامی دربیاید. شما در کتاب از دوران کودکی شهید نوشتهاید. دوران کودکی و نوجوانی شهید در چه فضایی سپری شد؟
کتاب از دوران کودکی و حتی قبل از تولد شهید شروع میشود. سیدمجتبی مادری محکم و قوی و باروحیه داشته و میخواستم نسل امروز بداند این شهدا پیشینهای داشتهاند که به اینجا رسیدهاند. مادر خیلی در شکلگیری شخصیت ایشان تأثیرگذار بوده است. سیدمجتبی شب شهادت امام حسن مجتبی (ع) در ۲۹ مرداد ۱۳۴۲ به دنیا میآید. اسم اصلیشان سیدحسن بوده و بیماری شدیدی میگیرد. پس از بهبودی کودک سور میگیرند و نامش را مجتبی میگذارند. سیدمجتبی از محله سرآسیاب دولاب بود و هممحلهای شهید ابراهیم هادی بود و خیلی با هم صمیمی بودند. با هم زورخانه میرفتند و در کتاب اشاره مختصری به این موضوع شده است. البته ایشان مثل ابراهیم هادی وارد این ورزش نشد، ولی دوستی خوبی با هم داشتند. یکی از دلایلی که سیدمجتبی وارد جبهه میشود داییاش است. شهید یک دایی به نام محمدجواد داشته که مثل برادر با هم بودند و همین موضوع از دلایل اصلی رفتن سیدمجتبی به جبهه میشود. باید گفت این شهدا از همان نوجوانی و جوانی شاخصههای پهلوانی را داشتند؟
اگر این ویژگیها نبود جبهه از نظر من و شمایی که در این دوره زندگی میکنیم و جنگ را تجربه نکردهایم چه جذابیتی دارد؟ همین روحیه جوانمردی و غیرت باعث شده که این جوانان به جبهه بروند و با آن سختیها کار کنند. وقتی خاطرات همرزمان شهید را میخواندم واقعاً به حال خودم و گاهی بعضی جوانان افسوس خوردم. این شهدا در سختترین شرایط، روزها آب و غذا برای خوردن نداشتند و واقعاً چه چیزی آنها را روزها در منطقه نگه میداشته؟ وقتی هم که به مرخصی میآمدند سریع میخواستند دوباره به جبهه برگردند. سیدمجتبی یک بار دستش آسیب میبیند و عصبش قطع میشود. به زور او را در خانه نگه میدارند تا چهار روز استراحت کند. همین روحیه جوانمردی و پهلوانی باعث میشد تا این رزمندگان در دل این همه سختی احساس مسئولیت کنند و کارهای بزرگ انجام دهند. اولین بار چگونه متوجه استعداد شهید حسینی برای اطلاعات-عملیات میشوند؟
وقتی که سیدمجتبی به جبهه میرود و قرار میشود تقسیمبندیها و کلاسهای آموزشی انجام شود شهید حسن باقری متوجه استعدادهای شهیدحسینی میشود. میبیند یک جوان زیرک و زرنگ و شوخطبعی است که بسیار جدی کار میکند. شروع کار شهید در جبهه به این شکل رقم میخورد و بعد وارد کلاسهای آموزشی اطلاعات-عملیات میشود. در کلاسها هم خیلی دقیق بود و سؤالهای خیلی خوبی میپرسید. سیدمجتبی همینگونه در جبهه رشد میکند و شیفته شهید باقری میشود. به اذعان همرزمان شهید حسینی کار شناسایی را با شجاعت بسیار زیادی انجام میداد. شما این شهادت را در وجود ایشان چطور دیدید؟
یکی از شاخصههای رزمی ایشان همین شجاعت است. همچنین خیلی هوای نیروهایش را داشت. سیدمجتبی همیشه میگفت ما نیروهای شناسایی هستیم و اگر درست کار نکنیم ممکن است چندین گردان در زمان عملیات آسیب ببینند. به همین خاطر میگفتند اگر ما کوتاهی و کمکاری کنیم عملیات شکست میخورد. در نهایت شجاعت کار میکرد و گاهی همرزمانش خسته میشدند و کم میآوردند. گرسنگی، تشنگی و بیخوابی شرایط خیلی سختی را برای نیروها رقم میزد. سیدمجتبی آدم شجاع و مسئولیتپذیری بود و کار را باید به بهترین شکل انجام میداد. وقتی حسن باقری ایشان را انتخاب میکند و در بعضی شناساییهای خاص میفرستد یعنی شهید باقری دست روی نیروی خاصی گذاشته است. نکته جالب اینجاست که در کنار این کارهای سخت، روحیه شوخطبعیشان را حفظ کرده بودند.
بله، همرزمان سیدمجتبی میگفتند که ایشان در جبهه زیاد شوخی میکرد. همین الان هم اگر با همرزمان شهید صحبت کنید میبینید که همین روحیه شوخطبعی را دارند. گاهی به من گفته میشود که چرا از شیطنتهای شهید گفتهاید. اما من از این کار دفاع میکنم، چون نباید از شهدا قدیسسازی کنیم و میخواهیم شهدا دستیافتنی باشند تا بتوانیم به شهدا برسیم. بدانیم که آنها از آسمان نیامدهاند و در همین دنیا با تمام مشکلاتی که همه با آن دست و پنجه نرم میکنند زندگی کردند، اما یک جا خدا آنها را به خاطر پاکی و خلوصشان خرید و این اهمیت دارد. در نوشتن از سیدمجتبی با تمام وجود حس کردم که برخی نویسندگان فقط دنبال نوشتن از شهدای مطرح هستند. اگر سیدمجتبی و دوستانش نبودند حاجهمت هم نمیتوانست موفق شود. همه میخواهند از حاجهمت و حسین خرازی بنویسند و راجع به دیگر شهدا گاهی کوتاهی شده. امیدوارم از اینجا به بعد از شهدای مظلوم و غریب جنگ هم گفته شود. جوانانی مثل شهید حسینی سختترین کارها را در سختترین شرایط بدون گلایه انجام میدادند. چرا این نسل آنقدر خودساخته و قوی بودند؟
در زندگی شهدا این را دیدهام که همه کارشان برای خدا بود و به نور اصلی وصل بودند و هیچ چیز نمیتوانست زندگیشان را تاریک کند. شهدا تمام تلاششان این بود که فقط خدا از آنها راضی باشد و این روحیه معنوی و حضور معنوی اهل بیت در خانوادههایشان وجود داشت. شهدا از طریق سبک زندگی اسلامی و توسل به اهل بیت (ع) به مراحل بالایی در زندگیشان رسیدند و موفق شدند. وقتی به سیدمجتبی میگفتند تو در این کار موفق بودی چرا آن را به کسی نمیگویی؟ میگفت مگر کسی نماز میخواند از او تقدیر میشود؟ من هم وظیفه و تکلیفم را انجام دادهام و اصلاً نیازی به تعریف و تشویق و گفتن ندارم. سبک زندگی این شهدا به چه شکل بوده که این جوانان را به سمت سعادتمندی سوق داد؟
من درباره شهدای زیادی مطالعه کردهام و احساس میکنم بیشتر شهدا بسیار اهل خانواده بودهاند. چه در زندگی با پدر و مادر احترام زیادی برای والدینشان قائل بودند و کسانی هم ازدواج کرده بودند همین احترام و عشق را نثار به همسر و فرزندانشان میکردند. بعد هر کاری را که شروع میکردند بسیار مخلص بودند. کار را به بهترین شکل انجام میدادند و روحیه مسئولیتپذیری بالایی داشتند. از فضائل اخلاقی بهره برده بودند و در این میان یک فضیلت پررنگتر میشد. سیدمجتبی خانوادهاش را خیلی دوست داشت و خیلی مهربان و مردمدار بود. آدم خیلی مرتب و منظمی بود. مادر شهید میگفت سیدمجتبی خیلی اهل خریدن لباس نبود و همان لباسی که داشت را تمیز، خوشبو و اتوکشیده به تن میکرد. با اینکه پدر شهید کار دولتی داشت و دستش به دهانش میرسید و به پسرش میگفت این لباس را بک سال است که میپوشی و برو آن را عوض کن، سیدمجتبی میگفته لباسم هنوز نو و تمیز است و چرا باید لباس دیگری بپوشم. همان لباسی را که داشت خوب نگه میداشت. گاهی مادر برایش لباس میگذاشت و وقتی شهید به خانه برمیگشت مادر میدید ساک لباسهایش خالی است. میگفت فلانی زیرپوش نداشت، زیرپوشم را به او دادم و فلانی شلوار و شال نداشت و دیدم سردش است و لباسم را به آنها بخشیدم. از این کارها زیاد میکرد.
سایر اخبار این روزنامه
استمرار حرکت انقلاب در قرن پانزدهم
تشکر اژهای از رئیسی و تقاضای مبارزه مضاعف با فساد
توسعه شتابان با دیپلماسی گازی
بخشودگی مالیاتی یا باج سبیل به هنرمندان!
تاریخ شفاهی ورزش تاریخ افتخار و غرور
کاهش سرقتهای خرد با جمعآوری معتادان متجاهر
خطیبزاده: غرب به چیزی جز «توافق معنادار» فکر نکند
عملیات سیاسی ندارد، اما سخنرانی سیاسی چرا!
نقش مقاومت اسلامی در ارتقای وزن ژئوپلیتیکی ایران و منطقه
فدایی ملت مثل خلبانهای ارتش
سیدمجتبی با شجاعت شناسایی دشمن را به بهترین شکل انجام میداد