انعطاف براي توافق

علي بيگدلي
1) به‌‌رغم همه تفاوت‌ها و تضادهايي كه ميان ايران و كشورهاي غربي به رهبري امريكا وجود دارد، واقعيت آن است كه هم ايران و هم امريكا به توافق هسته‌اي نياز دارند. ايران براي حل مشكلات اقتصادي خود و سر و سامان دادن به معيشت و رفاه عمومي مردمش نيازمند پايان دادن به تحريم‌هاست و در نقطه مقابل بايدن نيز به توافق هسته‌اي نياز دارد تا حداقل يك برگ برنده در حوزه سياست خارجي روبه‌روي كنگره ايالات متحده به زمين بزند. اما در عين حال هم ايران و هم ايالات متحده با موانعي در مسير تفاهم مواجه هستند كه بايد بر اين موانع فائق آيند. يكي از مهم‌ترين پرانتزهاي بازي كه در برابر توافق هسته‌اي ايران با 1+4 و امريكا وجود دارد، مساله تحريم‌هاي اقتصادي است. ايران خواستار پايان دادن كامل به تحريم‌هاي اقتصادي است، موضوعي كه به نظر مي‌رسد، غرب حاضر نيست مطالبات ايران را بپذيرد. امريكا بيشتر خواستار تعليق تحريم‌هاست تا ايران را مجاب به تداوم گفت‌وگوها و پيگيري برجام 2و 3 سازد. ايران نيز با توجه به تجربه‌اي كه از تفاهم قبلي كسب كرده، خواستار تضامين عيني در خصوص لغو تحريم‌هاي اقتصادي و بهره‌مندي از منافع هرگونه تفاهم احتمالي است.
2) امريكايي‌ها 4نوع تحريم، عليه ايران اعمال كرده‌اند كه به صورت لايه‌لايه طي سال‌هاي متمادي رسوب كرده است. نخست، تحريم‌هاي غيربرجامي است، تحريم بعدي، حقوق بشري است، نوع سوم از تحريم‌ها، تحريم‌هاي موشكي است و نهايتا نيز تحريم‌هايي است كه به‌زعم امريكايي‌ها به دليل دخالت‌هاي ايران در منطقه اعمال شده است. ايران خواستار برداشته شدن مجموعه اين تحريم‌هاست. ايران به اين فكر مي‌كند كه با بستن كامل پرونده تحريم‌هاي اقتصادي، اجازه ندهد، امريكا برجام 2 در موضوعات منطقه‌اي يا موشكي را دنبال كند. در اين ميان به نظر مي‌رسد، دو طرف پذيرفته‌اند كه به صورت پلكاني و مرحله به مرحله، مشكلات و موانع پيش‌رو را پشت سر بگذارند. در گام نخست، بحث بر سر اين است كه زندانيان دو طرف مبادله شوند و در عين حال ايران بتواند، بخشي از مطالبات مالي خود از كشورهايي چون كره جنوبي، عراق و... را دريافت كند. 
3) پرونده بعدي مرتبط با بحث غني‌سازي است. غرب به دنبال آن است كه سطح غني‌سازي ايران را به محدوده 5درصدي برساند. اين درخواست، مشكلاتي را براي ايران در حوزه غني‌سازي ايجاد مي‌كند، چراكه ايران دستاوردهاي فراواني در غني‌سازي 20درصدي و 60درصدي كسب كرده است و مسكوت گذاشتن اين دستاوردها مشكلاتي را براي توان فني و مهندسي ايران ايجاد مي‌كند. اما بايد توجه داشت، براي دستيابي به توافق چاره‌اي جز انعطاف بيشتر و رسيدن به يك درك مشترك وجود ندارد. همان‌طور كه اشاره شد هم ايران و هم امريكا خواستار دستيابي به توافق هستند. بايدن شرايط مناسبي در امريكا ندارد و دستيابي به توافق با ايران مي‌تواند به رييس‌جمهوري امريكا كمك كند. ايران هم براي حل مشكلات اقتصادي خود نيازمند توافق و لغو تحريم‌هاست.
4) آزادسازي فروش نفت و مبادلات بانكي، چالش ديگري است كه ايران خواستار بهبود وضعيت آن از دل توافق است. در شرايط فعلي شبكه بانكي ايران به دليل مشكلاتي كه طي سال‌هاي اخير با آن دست به گريبان بوده، دچار ركود فراواني شده است و توافق هسته‌اي مي‌تواند فرصتي را براي احياي وضعيت بانكي ايران ايجاد كند. FATF هم هنوز تصويب نشده و اين روند بر حجم مشكلات ايران در حوزه‌هاي اقتصادي و راهبردي مي‌افزايد. بنابراين برخلاف برخي خوش‌بيني‌ها، هنوز تا رسيدن به يك درك مشترك راه زيادي باقي مانده است، اما با توجه به اراده‌اي كه دو طرف براي دستيابي به توافق دارند، مي‌توان به آينده خوشبين بود. البته رسيدن به اين توافق نيازمند، اعمال انعطاف از سوي طرفين گفت‌وگوهاست. 
5) بارها تاكيد كرده‌ام كه با توجه به ديوار بلند بي‌اعتمادي كه طي دهه‌هاي متمادي ميان ايران و امريكا شكل گرفته است، بايد از طريق نوع خاصي از ديپلماسي چند مرحله‌اي، زمينه را براي رسيدن به درك مشترك مبتني بر منافع ملي دو طرف فراهم كرد. البته در اين ميان برخي تحركات افراطي كه در داخل وجود دارد، مانع اصلي در اين مسير است. برخي مطالبات حداكثري در اين خصوص كه همه تحريم‌هاي اقتصادي بايد رفع شوند، در غير اين صورت توافقي در كار نخواهد بود، در مسير حل مشكلات سنگ‌اندازي مي‌كند. تحركاتي كه نسبتي با منافع ملي نيز ندارند.