نباید از روایت حقیقی واقعه گلستان هفتم غفلت شود

اسفند سال ۹۶ با یک جنایت سازمان‌یافته در تهران آغاز می‌شود، خیابان گلستان هفتم در پاسداران در شبی سرد و تلخ شاهد شهادت سه مأمور نیروی انتظامی به دست گروهک دراویش گنابادی بود. در آن روز‌ها همزمان با ماجراجویی فرقه گنابادی در تهران، دسیسه‌ای دیگر در واشنگتن برنامه‌ریزی شده بود. دولت وقت امریکا به دنبال آن بود که با بالا بردن فشار تحریم‌ها شعله‌های آتش اغتشاش را روشن نگه دارد، برای اجرای این نقشه سیاه سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی غربی با استفاده از مشتی زنگی مست به شیوه لات‌های دوره قجری خیابان‌های بخشی از تهران را بستند تا برنامه آشوب‌سازی کلید بخورد.
زمستان سال ۹۶ را همیشه باید در خاطر سپرد، یک ماه قبل از این جنایت خیابانی به سبک فرقه اموی گنابادی در خیابان، در دی‌ماه پیاده‌نظام دشمن به خیابان آمد تا زمستان سخت برای نظام بسازد. آن زمان را به خاطر بیاورید که کشور در آشوب ضدانقلاب بود. اموال عمومی را آتش می‌زدند و به کلانتری‌ها حمله می‌کردند و شعار‌های ساختارشکنانِ کف خیابان شنیده می‌شد و امنیت جان و مال مردم مورد خدشه قرارگرفته بود. نمایندگان لیست امید آن روز‌ها با مردم نامیدن آشوبگران، مسئولان را به شنیدن صدای آن‌ها دعوت می‌کردند. یکی از آن‌ها از لزوم شنیدن صدای مردم می‌گفت و نظام را با حکومت پهلوی مقایسه می‌کرد و دیگری از ایجاد مسیری برای رساندن حرف خرابکاران به گوش حاکمیت خبر می‌داد! حسن روحانی رئیس‌جمهور وقت نیز در حرم امام (ره) گفت که حکومت‌ها باید صدای نصیحت، خواست، مطالبه، انتقاد و اعتراض مردم را
به‌خوبی بشنوند.
دی‌ماه سال ۹۶ روز‌هایی بسیار مهم است که باید در مراکز مطالعات سیاسی به‌خوبی موردبررسی قرار بگیرد. آن روز‌ها در پیچیدگی‌های داخلی و خارجی هم‌تراز با فتنه ۸۸ است. نورعلی تابنده نیز در یک بیانیه قابل‌تأمل نوشته بود که مخالف خشونت است، رهبر قطب انحرافی پس از شهادت سه نیروی ناجا در اطلاعیه‌اش تأکید کرد که کلاس‌های خود را تعطیل کرده و مخالف خشونت است. تابنده قدرت‌نمایی خیابانی شاگردانش را نشانه‌ای بر غلبه احساسات بر عقل خواند.


حال مواضع این لیدر انگلیسی را با میرحسین موسوی در روز عاشورای ۸۸ مقایسه کنیم. در آن روز موسوی با موضعی ساده‌لوحانه مشتی منافق، بهایی و سلطنت‌طلب را مردان «خداجو» نامیده و همه آن‌ها را زیر چتر خود آورد. موسوی گمان می‌کرد این اضافه‌وزن به‌دست‌آمده از اغتشاشگران و آشوب‌طلبان باعث می‌شود فضا به سود او تغییر کند. این قمار بزرگ باعث مرگ سیاسی او شد؛ اما تابنده مسیری دیگر در نظر گرفت، او در اوج آشوب‌ها از فرزندان معنوی‌اش اعلام برائت کرد. هدف آن بود که بتواند فرقه را در شرایط سخت حفظ کند! نیما زم، مدیر کانال تروریستی آمد نیوز در مصاحبه‌ای با یک شبکه ماهواره‌ای درباره حوادث روی‌داده در زمستان سال ۹۶ نکات مهمی بر زبان آورده و گفته است، ما بی‌جهت به حسن روحانی و لیست امید رأی ندادیم، ما تحلیل داشتیم، رأی دادن اصلاح‌طلبان از سر دلدادگی به آن‌ها نبود. ما به آن‌ها رأی دادیم، چون می‌دانستیم می‌توان نظام را با حمایت از اصلاح‌طلبان به نقطه‌جوش رساند، غش کردن آن‌ها به سمت خیابان (اوباش) اتفاقی نیست!
ماجرای چندساعته در گلستان هفتم نشان داد تحرکات ضد امنیتی را نباید در «کادر بسته» تفسیر و تحلیل کرد. از اسلحه‌کشی منافقین در سال ۱۳۶۰ تا فرقه شیرازی و سپس ماجرای دراویش گنابادی نشان داد که هرکجا اسلام ناب و انقلاب اسلامی درخشش دارد، رد دست‌های آلوده صهیونیسم مسیحی نیز قابل‌مشاهده است. هدف دشمن در ماجرای خونین گلستان هفتم آن بود که همه گسل‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی یک‌به‌یک فعال شود. طغیان دراویش داعشی بخشی از آن پروژه ضد امنیتی بود! هنگامی‌که ائتلاف داعش، حزب بعث و فرقه شبه عرفانی نقشبندیه، سلسله جنایت‌های تروریستی و اشغال شمال عراق را تدارک می‌کردند، امریکا و برخی دولت‌های غربی از این حرکت به‌عنوان جریان اجتماعی و مذهبی سرکوب‌شده و مشروع یاد می‌کردند و دولت عراق را تحت‌فشار می‌گذاشتند.
زمینه ملحق شدن فرقه صوفی مآب نقشبندیه، وابسته به عزت ابراهیم (معاون صدام و از سران حزب بعث) به داعش را بعثی‌ها فراهم کردند. ارتش نقشبندی از سال ۲۰۰۹ موردتوجه نیرو‌های امریکایی مستقر در عراق قرار گرفت. این گروه در میان تظاهرکنندگان استان‌های سنی نشین عراق در سال ۲۰۱۳ نفوذ کردند و به‌تدریج با پلیس و ارتش درگیر شدند. داعش با استفاده از نقشبندیه سعی کرد افراد بیشتری جذب کند.
هر بار که داعش در منطقه نبض می‌گیرد، فرقه‌های صوفی مسلک نیز از زیر خروار‌ها خاک بیرون آمده و عرض‌اندام می‌کنند. رصد این روز‌های داعش در سوریه و نیز برگزاری کلاس‌های آنلاین فرقه گنابادی در تهران نتایج قابل‌تأملی برای اهل نظر دارد! پس از ماجرای قداره کشی فرقه گنابادی در تهران، یکی از عوامل اصلی این گروهک اعدام و برخی دیگر به حبس محکوم شدند. برخورد قضایی با این گروهک دست‌ساز و انگلیسی تنها فاز اول برخورد با این غده سرطانی بود. پس‌ازآن ماجرا سایت وزارت امور خارجه فرانسه در تحلیلی قابل‌تأمل نوشت: اروپا علاقه دارد بداند که مشکل جمهوری اسلامی ایران با مجذوب علی شاه در چیست؟ پاسخ به این سؤال ریشه در همان جنگ ترکیبی دشمن دارد که رهبر انقلاب به تبیین
آن پرداخته‌اند.
در ماجرای فتنه گنابادی‌ها در تهران شهرداری و شورای شهر وقت تکلیفشان معلوم بود، جا دارد شهرداری تهران برحسب وظیفه نام خیابان گلستان هفتم را به یاد شهدای مظلوم امنیت تغییر داده و سردیس آن شهیدان را در پاسداران نصب کند. ماجرای آن جنایت، باید در تاریخ شفاهی کشور ثبت شود. اگر ما روایت نکنیم، دشمن چند سال بعد جای جلاد و شهید را عوض می‌کند!