شهرستانی‌های مظلوم

یوسف خاکیان ‪-‬ چند روز پیش یکی از دوستانم که در یکی از شهرستانهای دورافتاده زندگی می‌کند خبر از فوت هنرمندی از شهرستان محل زندگی خودش داد که گویا بسیار صاحب ذوق و سلیقه هم بوده است. آن دوستم می‌گفت: «ایشان در نواختن چندین ساز محلی استاد بوده، اما زندگی بسیار سختی داشته و در سنین بالا برای امرار معاش مجبور بوده کارگری (بنایی) کند و یکبار هم از بالای داربست افتاده و دستش شکسته بوده و
پس از آن هم دیگر نتوانسته مانند سابق ساز به دست
بگیرد و بنوازد.» دوست من همچنین می‌گفت: «در دوران زندگی این هنرمند که حالا دیگر در این دنیا نیست هم هیچ مقام مسئولی جویای احوال او نشده و برای گذران زندگی وی کاری انجام نداده است.» او می‌گفت: «در اواخر عمر، این هنرمند برای مخارج دوا و درمان با مشکل مواجه و به خاطر نداری مجبور شده بود سازش را بفروشد چرا که از بیمه برخوردار نبوده و بالاجبار باید دارو و درمان خود را از جیب می‌داده.»
متاسفانه این چندمین باری ست که صفحه فرهنگی آفتاب یزد درباره وضعیت اسفناک زندگی و کار هنرمندان دور از پایتخت گزارش منتشر می‌کند اما دریغ و درد که تاکنون هیچ


عکس العملی از سوی مقامات مسئول فرهنگی و هنری صورت نگرفته و مشکلات اهالی هنر در مناطق
دور از پایتخت همچنان ادامه دارد. یکبار با خبر می‌شویم که نوازنده مشهور موسیقی فولکلوریک که در دنیا شناخته شده بوده بر اثر بیماری و نداری از دنیا رفته، بار دیگر مطلع می‌شویم که فلان خواننده موسیقی نواحی به دلیل فقر و نداری مجبور شده سازش را بفروشد، بار دیگر قاصد بد خبر می‌آید و در گوشمان می‌گوید فلان سوزن دوز دیگر توان کار کردن ندارد و دیگر کسی هم نیست که راهش را ادامه دهد و هنر سوزن دوزی را به نسل‌های بعدی انتقال دهد و... در میان تمام این خبردار شدن‌های ما رسانه‌ای ها، غم انگیزترین بخش آن است که مسئولان فرهنگی و هنری یا از این ماجراها هیچ اطلاعی پیدا نمی‌کنند یا اگر هم مطلع می‌شوند هیچ اقدامی انجام نمی‌دهند. راستش شاید خود ما رسانه‌ای‌ها هم در این امر مقصر باشیم، چرا که خبر‌رسانی و گزارش نویسی‌های ما اهالی رسانه در حوزه فرهنگ و هنر فقط شده سینما، تلویزیون، تئاتر، موسیقی، ادبیات و مجسمه‌سازی در پایتخت. اینکه فیلم فلان کارگردان چه زمانی کلید می‌خورد، آن بازیگر چقدر دستمزد گرفته، فلان کنسرت قرار است چه زمانی و در کدام سالن روی صحنه برود؟ فلان نمایش که گرفتار اپیدمی کرونا شده و اجرایش به تعویق افتاده حالا قرار است تمرینهایش ادامه پیدا کند یا نه و.... هیچکس نمی‌آید درباره موسیقی نواحی که در خطه شمال خراسان یا جنوب بوشهر اجرا می‌شود حتی یک خط بنویسد، خب چرا؟ مگر آنها هنرمند نیستند یا هنرشان هنر نیست؟ چون دور از پایتخت زندگی می‌کنند نباید به ایشان توجهی شود؟ نباید به مشکلاتشان رسیدگی شود؟ نباید اموراتشان مسئول دلسوزی داشته باشد؟ هنرمندان هنرهای مختلف در شهرستانها و روستاهای مختلف چون دور از پایتخت زندگی می‌کنند باید با هر سختی بسازند و صدایشان در نیاید؟ اگر ما رسانه‌ای‌ها هر از‌ گاهی در میان گزارش‌های سینمایی و تئاتری و موسیقایی که به پایتخت نشین‌ها اختصاص دارد یکی دو گزارش هم درباره هنرمندان سایر نقاط کشور بنویسیم و آن را به سمع و نظر مسئولان برسانیم حتی اگر کاری هم صورت نگیرد و گره‌ای از مشکلاتشان باز نشود حداقل وجدانمان راحت است که کاری که از دستمان برمی آمده برای این هنرمندان انجام
داده ایم. نباید از این نکته غافل باشیم که ما واقعا در برابر هنر و هنرمندان تمام سرزمینمان مسئولیم، باید در حوزه خبررسانی و مطلع کردن مسئولان کار کنیم و مطلب بنویسیم تا آنها دریابند و متوجه شوند که در فلان منطقه از کشور هنرمندانی هستند که شرایط سختی برای ادامه زندگی شان دارند. بی‌شک یکی از ارکان اصلی مطلع ساختن مسئولان، اهالی رسانه هستند همانها که می‌توانند با قلم‌های خود تحولی عظیم در زندگی و کار هنرمندان دور از پایتخت که واقعا بسیار مظلومانه زندگی می‌کنند، داشته باشند.