حضور مردم رمز پویایی انقلاب اسلامی

در کالبدشکافی انقلاب‌های بزرگ در سده‌های اخیر به این نظریه بر می‌خوریم که مهم‌ترین ویژگی انقلاب پویایی آن است و حالت تحرک و پویایی انقلاب تا زمانی است که در عرصه مبارزه پیروز شده است، اما وقتی که پیروز شد، با سرعت محافظه کار می‌شود. در عمل نیز سرنوشت انقلاب‌های بزرگ معاصر چنین بوده است، ولی ماهیت انقلاب اسلامی به گونه‌ای پی‌ریزی شده که نه تنها به نظام سیاسی محافظه‌کار تبدیل نشده، بلکه با همان شعارها، اهداف، آرمان‌ها و رویکرد انقلابی تداوم یافته و برخلاف تبلیغات سوء امپراتوری تبلیغاتی غرب و فرومایگان داخلی متشکل از مرعوبان و مجذوبان و مخدومان غرب و برخی افراد و احزاب سست اراده، جمهوری اسلامی نظامی پویا بوده و با همان تحرک انقلابی وارد چله دوم شده و مسیر حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی را می‌پیماید.
ایمان (اسلام) و مشارکت عمومی (مردم) از اجزای قدرت انقلاب اسلامی به شمار می‌روند؛ به‌گونه‌ای که در تعبیر معمار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره)، آمده است: «بی‌تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می‌داند و نسل‌های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد [است].»
بر اساس دیدگاه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی و قانون اساسی و تجربه چهار دهه گذشته، تردیدی نیست که رمزجاودانگی، بقا و استمرار رویکرد انقلابی جمهوری اسلامی، تعامل منطقی دو بعد جمهوریت و اسلامیت نظام است و در حالی‌که ماندگاری، پویایی، تحرک و استمرار حرکت انقلابی نظام مرهون تعامل همه‌جانبه و متقابل مردم با نظام اسلامی است، دشمنان و بدخواهان جمهوری اسلامی با کمک عوامل داخلی در تمام عمر ٤۳ ساله نظام همواره با عوام‌فریبی، مغالطه آفرینی و سفسطه تلاش کرده‌اند این بزرگ‌ترین رمز پویایی و استمرار نظام را به‌عنوان بزرگ‌ترین مانع پویایی جمهوری اسلامی معرفی کنند و برای جلوگیری از تناقض آشکار به کارشکنی و تلاش همه‌جانبه برای کم‌رنگ کردن حضور و نقش مردم در اداره کشور پرداخته‌اند.
رابطه نظام اسلامی با مردم یک رابطه طرفینی و متقابل است. در ابتدا این مردم سرزمین پهناور ایران بودند که یکپارچه و متحد پشت سر معمار کبیر انقلاب اسلامی و امام و پیشوای خود به میدان آمده و بساط طاغوت و دیکتاتوری پهلوی را برچیده و مقدمات استقرار نظام اسلامی را مهیا ساختند. نظام اسلامی نیز برای استمرار حضور اثربخش مردم در عرصه نظام، مردم‌سالاری دینی را مبتنی بر فرهنگ غنی ایرانی اسلامی و آموزه‌های دینی احیا نمود. آن طور که در بیانیه گام دوم انقلاب آمده اقدام اساسی و اولیه انقلاب اسلامی عبارت بود از:


۱. تبدیل رژیم ننگین سلطنت استبدادی به حکومت مردمی و مردم‌سالاری دینی.
۲. میدان دار کردن اصلی جوانان در حوادث و عرصه مدیریت کشور.
۳. انتقال روحیه و باور «ما می‌توانیم» به مردم به‌عنوان صاحبان اصلی کشور و انقلاب اسلامی.
اقدام اساسی و اولیه نظام، پیامد‌های بزرگ و شگرفی در کشور در پی داشته و جمهوری اسلامی ایران با تلاش مجاهدانه و غیرتمندانه و فراگیر همین مردم مصمم و شجاع به پیروزی‌ها و دستاورد‌های بزرگی دست یافته و ضمن تثبیت ثبات و امنیت کشور و تمامیت ارضی و حفاظت از مرز‌ها که آماج تهدید جدی دشمنان قرار گرفته بود، جهش در عرصه علم و فناوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی را که تا کنون ثمرات بالنده آن روز به روز فراگیرتر می‌شود رقم بزند.
در واقع جمهوری اسلامی مشارکت مردم در تمامی عرصه‌های حاکمیت و در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنه داخلی، حضور در صحنه‌های ملی و استکبارستیزی و در موضوعات اجتماعی مانند کمک‌رسانی را تضمین کرده و به اوج رسانده است. رفتار مردم در حاکمیت حاصل دو رویکرد نظام اسلامی مشتمل بر «ارتقای بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی، تحلیل سیاسی و فهم مسائل بین‌المللی و خارج کردن فهم سیاسی از انحصار طبقه محدود و عزلت گزیده‌ای به نام روشنفکر» و «احیای مفهوم و کارکرد عدالت در ایران در همه سطوح؛ مفهومی که تا قبل از انقلاب و در رژیم طاغوت مشمول حال طبقه محدودی از جامعه می‌شد» است.
به تجربه ثابت شده که مسئولیت‌پذیری و حضور آگاهانه و مؤمنانه مردم رمز ماندگاری و پویایی انقلاب اسلامی بوده و جمهوری اسلامی در سایه تدبیر و راهبری ولایت فقیه و با کمک مردم موفق به «احیای گفتمان دینی در جهان»، «احیای گفتمان شیعی»، «تجدید حیات اسلامی در جوامع مختلف بشری»، «ارائه مدل سیاسی اداره حکومت مبتنی بر مردم سالاری دینی»، «پایان دادن به سلطه غرب بر ایران»، «ممانعت از قلدری و دست اندازی امریکا بر منابع عظیم کشور»، «احیای معنویت و اخلاق در ایران، منطقه و در دنیای مروج اباحه گری و بی بند و باری و هرزگی‌های شیطانی»، «ارائه الگوی عملی ایجاد جامعه آرمانی بر اساس آموزه‌های دینی»، «احیا و صدور گفتمان آزادی‌خواهی، استقلال طلبی، ظلم‌ستیزی به دیگر جوامع بشری»، «بر هم زدن مهندسی ٤۰۰ ساله نظام سلطه و ایجاد محور مقاومت در برابر محور شرارت و ناامنی عبری، غربی، وهابی»، «شکستن هژمون و ابهت غرب و امریکا و مبارزه با زیاده خواهی و افزون طلبی آنان»، «برافراشتن پرچم مخالفت با موجودیت نامشروع رژیم منحوس و تروریستی صهیونیستی»، «برهم زدن نظام دوقطبی و ظهور انقلاب اسلامی به‌عنوان قطب جدید سیاسی در جهان» و «رفع موانع و حرکت به سمت تمدن نوین و بزرگ اسلامی» شده است.
در یک جمع بندی کلی می‌توان گفت اگر انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی مؤثر و کارآمد همواره توانسته در تمامی ابعاد و سطوح به صورت همه‌جانبه نقش آفرینی کند، به دلیل حضور مؤثر، فراگیر، مؤمنانه، آگاهانه و شجاعانه مردم و تبعیت عاشقانه و مرید و مرادی آنان از ولایت فقیه بوده است و این دقیقاً همان چیزی است که نظام سلطه نشانه گرفته و در یک جنگ نابرابر شناختی همواره در صدد بوده که مردم (به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه نظام و رمز پویایی و استمرار انقلاب اسلامی) را «به نظام بی اعتماد کند»، «از نظام و اهداف مأیوس کند»، «باور‌های مردم را تخریب کرده و تغییر دهد»، «نسبت به آینده ناامید و مأیوس کند»، «حس بدبینی به نظام را ایجاد و تقویت کند»، «نسبت به نظام و ارکان نظام متنفر کند»، «با برجسته‌سازی مشکلات به تقابل با نظام و نافرمانی مدنی بکشاند»، «در جنگ روایتگری و خط تحریف، حقایق را وارونه جلوه دهد» و نهایتاً رمز پیروزی، بقا، پویایی و استمرار نظام را به نقطه مقابل و عکس آن تبدیل ساخته و نظام را به زانو درآورد. مقابله با این توطئه مهندسی شده دشمن، امروز در جهاد عظیم تبیین و روشنگری وظیفه همگانی به‌ویژه نخبگان و صاحبان قلم و اندیشه و رسانه بوده و تکلیف رسانه ملی در این خصوص از بقیه به مراتب مهم‌تر و سنگین‌تر است.