والدگری غیر سالم


آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعراء:اختلالات روانی این روزها طیف گسترده‌ای از مردم جهان را درگیر خود ساخته است. مردم ایران نیز با این اختلالات در سطوح مختلف دست و پنجه نرم می‌کنند. کودکان و نوجوانان نیز از اختلالات روانی مصون نیستند و طبق آمار اعلام شده اختلالات روانپزشکی در بین کودکان و نوجوانان ایرانی شیوع 23 درصدی دارد.اختلال روانی مانند هر بیماری دیگری آسیب‌های گسترده‌ای را به افراد وارد می‌سازد. از سوی دیگر همچنان سلامت
روان و بیماری‌های روانی در سیستم بیمه کشور ما جایگاهی ندارد و این می‌تواند مشکل را سخت‌تر سازد؛ زیرا با توجه به شرایط اقتصادی جامعه ما بسیاری از والدین قادر نیستند فرزندان خود را که درگیر مشکلات روانی هستند نزد روانشناسان و روانپزشکان ببرند.همچنین کرونا
به شیوع گسترده اختلالات روانی در جامعه ما دامن زده است اما آینده کشور در دست کودکان و نوجوانانی ساخته خواهد شد که امروزه طیف تقریبا بزرگی از آن‌ها درگیر اختلالات روانپزشکی هستند. لذا درمان کودکان و نوجوانان درگیر با بیماری‌های روانی باید در اولویت قرار بگیرد.
>شیوع۲۳ درصدی اختلالات روانپزشکی


در بین کودکان و نوجوانان ایرانی
در این راستا متخصص بهداشت کودک و مادر با اشاره به اینکه یکی از هر پنج تا هفت کودک در دنیا مبتلا به نوعی از مشکلات سلامت روان است، گفت: بر اساس گزارش وزارت بهداشت، شیوع اختلالات روانپزشکی در بین کودکان و نوجوانان ایرانی۲۲ تا ۲۳ درصد گزارش شده است.با اشاره به اهمیت، ضرورت و موانع سلامت روان مدارس، اظهار کرد: کودکان و نوجوانان مهارت‌های شناختی و عاطفی– اجتماعی که شکل‌دهنده وضعیت سلامت روان آتی است و نقشی را که به‌عنوان بزرگسال در جامعه ایفا خواهند کرد، طی این دوره کسب می‌کنند. تجاربی که کودک در کودکی بدست آورد، همان شخصیت آینده وی می‌شود.وقتی از سلامت روان صحبت می‌کنیم،یعنی‌یک شخص بتواند کارکرد مغزی و ذهنی‌اش را به شکل موفقیت‌آمیزی در محیط زندگی‌اش حفظ و اجرا کند.مجموعه شاخص‌های عینی برای ارزیابی وجود دارند؛ از جمله انجام ثمربخش فعالیت‌های روزمره، برقراری ارتباط مطلوب با دیگران (سازگاری خوب)، توانایی تغییر برای تطابق و یا رویارویی با استرس و شکوفایی و به منصه ظهور رساندن استعدادها.کودکی و نوجوانی،یعنی دوره‌ای که رشد و تکامل مغز بسیار سریع است، مراحل حیاتی زندگی برای سلامت روان هستند.کودکان و نوجوانان مهارت‌های شناختی و عاطفی–اجتماعی که شکل‌دهنده وضعیت سلامت روان آتی است و نقشی را که به‌عنوان بزرگسال در جامعه ایفا خواهند کرد، طی دوره کودکی و نوجوانی کسب می‌کنند. تجاربی که کودک در کودکی بدست آورد، همان شخصیت آینده وی می‌شود.وی با تاکید بر اینکه وقتی از سلامت روان صحبت می‌کنیم صرفاً منظور اختلالات روانپزشکی نیست، گفت: بسیاری از عواملی که سلامت روان دانش‌آموزان را تهدید می‌کنند در قالب یک اختلالات روانپزشکی قرار نمی‌گیرند،یعنی روانپزشک آن را یک اختلال تشخیص نمی‌دهد، در حالی که در حیطه آسیب‌های روان است.گرمارودی با اشاره به شروع اختلالات روانی و نیز خودکشی گفت: بازه سنی سنی۱۵ تا ۲۵ سال یک دوره بسیار آسیب‌پذیر است که عمده اختلالات روان در این دوره سنی قرار دارند، در عین حال که این بازه سنی بهترین زمان انجام مداخلات، آموزش و... است.این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با توجه به ارتباط مستقیم سلامت روان دانش‌آموز با عملکرد تحصیلی وی و مشکلات آن، گفت: اختلالات یادگیری، مشکلات رفتاری، افت تحصیلی، غیبت‌های مکرر از مدرسه، ترک تحصیل و در نهایت گرفتاری در گروه‌های بزه‌کاری، جرم و جنایت از جمله این عواقب است.وی بار دیگریادآور شد: در مقایسه با تبعات درازمدت و ماندگار مشکلات سلامت روان و در صورت عدم تشخیص و رسیدگی لازم، ارائه خدمات سلامت روان در مدارس به طور شگفت‌انگیزی هزینه ناچیزی دارد.وی افزود: ناتوانی تامین معیشت حداقلی اکثریت جامعه که بدون تردید مقولات مهمی نظیر «سلامت روان» را در انظار عمومی از اولویت و اهمیت ساقط خواهد کرد. ما نمی‌توانیم از سلامت روان صحبت کنیم وقتی افراد در تامین نیازهای اولیه خود درمانده‌اند.
>این آمار نسبت به نرم جهانی بالاتر است
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و روانشناس اجتماعی در این باره به آفتاب یزد گفت:« این آمار نسبت به نرم جهانی اندکی بالاتر است.این آمار در دنیا بین 14 تا 16 درصد است و در کشور ما یک مقداری بالا‌تر است. به دلیل اینکه کلا آمار اختلالات روانی نسبت به خیلی از کشور‌ها خیلی بیشتر شده است؛ مخصوصا بعد از مشکلات اقتصادی سال‌های اخیر و کرونا طی دو سال گذشته به طور عموم در بین جامعه ایران شیوع اختلالات روانی بیشتر شد. دلیل اول آن می‌تواند بحث خانواده‌های آشفته باشد؛ یعنی وقتی که پدر و مادرها و اطرافیان کودکان و نوجوانان به لحاظ روحی و روانی مشکلات خاص خودشان را دارند،طبیعتا انتظار این که فرزندان آن‌ها از منظر روانی سالم باشند دور از واقعیت است. بخش کوچکی از این مسئله به مسائل ژنتیکی بر می‌گردد و بخشی از آن مربوط به دوره زیست نه ماهه رحم مادری است. اما بخش بزرگی از آن به مقوله محیط بازمیگردد. در نتیجه بخش زیادی از اختلالات روان شناختی کودکان نشات گرفته از مشکلاتی است که در درون خانواده وجود دارد. به هر حال وقتی در خانواده‌ای خشونت، ترس، کنترل و تنبیه است طبیعتا فرزندان را به سمت اختلالات روانی سوق می‌دهد.»
>والدین آموزش ندیده‌اند
وی ادامه داد:« مسئله کرونا طی دو سال اخیر می‌تواند عامل دیگر باشد. در طول این مدت چون ما بچه‌ها را ایزوله کردیم و ارتباطات اجتماعی شان را با گروه همسال به شدت کاهش پیدا کرده و مجازی شده است به این مشکل دامن زده است. از سوی دیگر والدین والدگری سالم و درست را بلد نیستند و هیچ مهارتی به آن‌ها آموزش داده نمی‌شود در نتیجه بر اساس تجربیاتشان و توصیه اطرافیان کارهایی را انجام می‌دهند تا بچه‌ها حال بهتری داشته باشند اما خیلی از اوقات همین کار‌ها مشکل ایجاد می‌کند. باید یادمان باشد مطالعات می‌گویند از هر 5 انسانی که به لحاظ روحی و روانی مشکل دارد، 3 نفر از آن‌ها پدر و مادرانی بیش از حد مسئول داشته اند. مسئولیت زیاد به کنترل گری، خشم، پرخاش و محیط نامساعد تبدیل می‌شود. طبیعتا کودکان و فرزندان در این فضا‌ها به لحاظ روحی و روانی دچار بیماری
خواهد کرد.» وی در آخر تصریح کرد:« مسئله بیمه نیز مسئله مهم و اثرگذاری است. اما از بیمه مهمتر بحث شرایط فرهنگی جامعه است. یعنی چون مسائل روانشناسی و روانپزشکی به طور کامل تحت پوشش بیمه قرار نمی‌گیرد، بسیاری از افراد با توجه به شرایط اقتصادی از مراجعه به روانشناس و روانپزشک دوری می‌کنند.اما دلیل اصلی آن در واقعیت صرفا این مسئله نیست و مهم‌ترین دلیل آن فرهنگ غلطی است که در جامعه جا افتاده است که اگر کسی به روانشناس و روانپزشک مراجعه کند به لحاظ روحی و روانی مشکلات عمیقی دارد یا به عبارتی دیوانه محسوب می‌شود و این باعث شده است که افراد از مراجعه به روانپزشکان و روانشناسان دوری کنند و درمان نشوند لذا در مرحله انکار باقی می‌مانند.»
>شناسایی اختلالات روانی پدیده نویی است
سعید معدنی جامعه شناس و استاد دانشگاه در خصوص این آمار به خبرنگار اجتماعی روزنامه آفتاب یزد گفت:«اگر قبلا بیماری‌های روانی وجود داشت، شناسایی نمی‌شد و بسیاری از افراد از این بیماری‌ها رنج می‌بردند. الان چون علم پیشرفت کرده است ما راحت‌تر می‌توانیم اختلالات و بیماری‌های روانی را تشخیص دهیم. قبلا به این مسئله توجه نمی‌شد به همین خاطر درمانی هم برای آن وجود نداشت. شناسایی اختلالات روانی پدیده نویی است و امروزه مطرح می‌شود. به همین دلیل ما خبر نداریم چه تعداد از مردمان قدیم دچار اختلالات روانی بوده اند.حتی در برخی از مناطق بومی سعی می‌کردند با مراسم مختلف افراد مشکل دار را درمان یا به اصطلاح اجنه را در از آن‌ها دور کنند. اما اخیرا علم پیشرفت کرده و بیماری‌های روانی شناسایی شده است. از سوی دیگر چون تعداد فرزندان کم شده است خانواده‌ها به روانشناسان مراجعه می‌کنند و به همین خاطر بیماری‌ها شناسایی می‌شوند. از سوی دیگر زندگی شهری مشکلات روحی و روانی متعددی را ایجاد می‌کند.خود زیست شهری با توجه به مسائلی که دارد به نحوی ایجاد‌کننده مشکلات روانی است. به نوعی مدرنیته باعث گسترش آسیب‌های روانی است. روان درمانی از آن شاخه‌هایی است که بسیار پر هزینه است و از سوی دیگر نمی‌توان کودک را به هر متخصصی سپرد. به همین خاطر بسیاری از افراد وجود دارند که عنوان متخصص را با خود حمل می‌کنند اما دانش کافی برای درمان این نوع از بیماری‌ها ندارند. به همین خاطر ما با مشکلات متعددی در این زمینه مواجه هستیم.»