احتمال توطئه قدرت‌های جهانی

محمدحسین فضلی‪-‬ بازی خطرناک مسکو و جناب پوتین ممکن است یک اقدام و توافق شده و نانوشته و پشت پرده برای اهداف شومی بزرگ‌تر باشد که احتمال آن را نباید از نظر دور داشت.
با فرض مذکور سه اتفاق را می‌توان در سناریو و گزینه پیش رو در مظان اتهام نشاند.
گزینه اول
حمله پوتین به اوکراین و سکوت غرب و اروپا و ناتو در مقابل آن؛ و البته ادامه این بازی توسط روسیه و جناب پوتین با دیگر کشورهای مزاحم در مسیر اهداف بلند پروازانه خویش در جهت نیل به امپراطوری بزرگ و بازگشت به دوران اوج و استیلای اتحاد جماهیر شوروی.


گزینه دوم
حمله و تهاجم چین به تایوان که سال هاست چین در صدد طراحی و عملیاتی نمودن آن است و بهترین زمان اجرایی شدن آن پس از حمله موفقیت‌آمیز و احتمالا سقوط اوکراین باشد.
گزینه سوم
این گزینه پیچیده‌تر و سنگین‌تر از دو گزینه فوق الذکر است و نیازمند کنکاش و حساسیت ویژه دارد
مواجهه آمریکا و غرب با ایران مقتدر و هسته‌ای می‌تواند یک بازی توافق شده میان قدرت‌های بزرگ جهان باشدصداقت آمریکا و اروپا و خوش بینی‌های آنان در به ثمر نشاندن برجام بازی فریب و به دنبال اهداف پلیدی و توافق شده دیگر هستند، آن‌ها با این ادبیات شیک و زیبا و البته مشکوک دنبال اهداف خاص و هماهنگ در یک سناریو تعریف شده در حرکت هستند.
قدرت‌های بزرگ در موضوع برجام با ۴ طیف بازیگر و تیم هماهنگ در حال بازی فریب با منافع نظام سیاسی و ملت بزرگ ایران و البته کشورها و ملت‌های جهان هستند که آن ۴دسته بازیگر مفروض عبارتند از:
الف: گروه اول
آمریکا و اروپای متحد
ب: گروه دوم
روسیه و چین
ج: گروه سوم
رژیم غاصب صهیونیستی
د: گروه چهارم
حکام مرتجع عرب به سرکردگی عربستان سعودی
با پیش فرض‌های مذکور، اولین لایه این سناریو خطرناک محقق گردید و روسیه به اوکراین حمله برق آسا نمود و همه کشورها و قدرت‌های جهان و منطقه تقریبا سکوتی مرگبار به علامت رضایت از این اقدام را وجهه عمل خویش قرار داده‌اند.
اگر چین از فرصت به دست آمده برای تامین هدف خود در حمله به تایوان بهره ببرد و به آن منطقه مورد مناقشه حمله نظامی کند بی‌تردید با مخالفت عملی قابل توجهی در جامعه جهانی مواجه نخواهد شد و این فرصت طلایی و مغتنمی برای چین خواهد بود.
در این صورت موضوع برجام قطعا با بن بست مواجه خواهد شد و تقابل با ایران در موضوع اتمی و دیگر مسائل فی مابین ایران و جامعه جهانی و در راس آن آمریکا به صورت جدی مطرح و در دستور کار قرار خواهد گرفت و اجماع جهانی و منطقه‌ای در خصوص خطر ایران هسته‌ای و اتمی جدی‌تر و به عنوان یک موضوع مهم جهانی مطرح و قابل توجه خواهد شد.
اگر سناریوی دوگانه مذکور با موفقیت عملیاتی شود تردید ندارم آمریکا و اروپای متحد در بازی و نقش آفرینی در خصوص رفتار و موضع چین و روسیه سکوت مطلق خواهند داشت که البته شواهد و نشانه‌های آن هم اینک هویدا و آشکار شده است.
اگر چنین شود نوبت اجرای سناریو سوم فرا خواهد رسید آن زمان است که همه ۶ قدرت جهانی که در بازی برجام به سان دواندن بازی موش و گربه با هم در حال رقابت برای بقاء و کنترل و مهار و مجاب ایران بودند بر سر تنبیه ایران در موضوع هسته‌ای و اتمی موضعی مشترک و هماهنگ خواهند داشت!
در صورت تحقق این مفروضات برای ایران دو راه بیشتر باقی نخواهد ماند؛
اول: تسلیم و تن دادن به خواست قدرت‌های هماهنگ جهانی و منطقه‌ای
دوم: مقاومت در مقابل جامعه جهانی که تکلیف و نتیجه آن هم آشکار و روشن است.
نتیجه گیری؛
موضع ایران در قبال بحران روسیه و اوکراین چه باید باشد؟
هیچ سیاستمدار باهوش و عاقل و دوراندیشی مصالح و منافع کشور و ملت خود را با ادبیات نارسا و غیر استاندارد و بدون مشورت با عالمان و سیاست‌مداران و صاحب‌منصبان سیاست خارجی و حاذقان عرصه دیپلماسی به خطر نمی‌اندازد.
رئیس جمهور یک کشور الزاما نباید سیاستمدار کارکشته و باتجربه باشد اما اگر باشد عالی است ولی حتما باید دارای مشاوران عاقل و دوراندیش و شایسته و وطن‌پرست و هوشیار باشد تا در بزنگاه حوادث و اتفاقات بتواند از منافع ملی و مصالح نظام سیاسی به خوبی دفاع نماید.
بهترین موضع ایران در خصوص حمله روسیه به اوکراین می‌تواند در سه جمله کوتاه بیان شود؛
اول: دفاع از روسیه در تهاجم به اوکراین نباید در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی داشته باشد.
دوم: اعلام نقش بی‌طرفی مثبت ایران در مواجهه با این اختلاف باید وجهه عمل باشد تا دو طرف را به خویشتنداری دعوت نماید.
سوم: توسعه طلبی ناتو و آمریکا در دامن زدن به اختلافات میان کشورهای عضو سازمان ملل متحد را باید نفی و رسما به چالش بکشد.
نکته‌ای که ذکر آن خالی از لطف نیست آن است که رعایت چارچوب‌های سیاست خارجی و همصدایی در اعلام مواضع ایران است نه آنکه دیپلماسی خارجی چیزی بگوید و رئیس جمهور چیز دیگری را بیان نماید.
فراموش نکنیم که فلسفه وجودی انقلاب و مبانی قانون اساسی ما دفاع از مظلومان و محرومان و ظلم دیدگان است و هیچ عاملی نباید ما را از این مواضع اصولی دور کند.