روزنامه آفتاب یزد
1400/12/08
چین، روسیه نیست - تایوان هم اوکراین
همه از انفعال آمریکا و متحدانش دربرابر حملهی روسیه به اوکراین میگویند اما کسی از احتمال یک معاملهی پشت پرده بین کاخ سفید و کرملین بر سر سرنوشت
«زلنسکی» و «کی یف» حرفی نمیزند و این یعنی معاملهای چندلایه و پیچیده شکل گرفته که نه دربارهی آن میگویند و نه دربارهی آن مینویسند!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: تهاجمِ حالا دیگر همه جانبهی روسیه علیه اوکراین احتمال هولناک اشغال تایوان توسط حکومت چین را واقعی تر، ملموستر و امکان پذیرتر از هر زمان دیگری ساخته است. براساس یادداشتی در نشریه آتلانتیک؛ همزمان با حرکت تانکهای ارتش روسیه در خاک اوکراین بحران ایجاد شده در آن کشور توسط «ولادیمیر پوتین» در سراسر جهان طنینانداز میشود و ممکن است مشابه آن تکرار شود این بار احتمالا در خطرناکترین شکل آن در تنگه تایوان رخ خواهد داد.
بر اساس گزارشی که در نشریهی آتلانتیک منتشر شده؛ تلاش پکن برای اعمال کنترل بر تایوان به تازگی محتملتر شده است. این لزوما به این دلیل نیست که ارتباط مستقیمی بین حمله پوتین به اوکراین و تهدید پکن برای حمله به تایوان وجود دارد بلکه به این دلیل است که جنگ برای اوکراین تاسف بارترین نشانهای است که حاکی از مسیر تازهای در ژئوپلیتیک جهانی است.
> «خودکامگان در حال حمله هستند»!
آن چه ایالات متحده و متحداناش در دهه ۱۹۹۰ میلادی به دست آوردند پیروزی نهایی بر اقتدارگرایی نبود بلکه تنها یک مهلت و فرجه صرف بود. برای سالیان متمادی اجماع لیبرال دموکراتیک تحت رهبری آمریکا در حال فروپاشی بوده است: دموکراسی غیرلیبرال «ویکتور اوربان» در مجارستان، کاهش آزادیها در ترکیه توسط «رجب طیب اردوغان» یا حمله «نارندرا مودی» به سنتهای سکولار هند را در نظر بگیرید. در میانمار، ژنرالها کنترل قدرت را بازپسگرفتهاند. «بولسونارو» از لفاظیهای ضد دموکراتیک در برزیل حمایت میکند. «دوترته» با افتخار جنگ خشونتآمیز و غیرقانونی
علیه مواد مخدر را در فیلیپین راه اندازی کرده است. با این وجود، تهاجم پوتین مرحله جدیدی را نشان میدهد و پیامآور آغاز دورهای تازه است: دورهای از تهاجم اقتدارگرایی. با این وجود، هیچ کشوری به اندازه چین تهدیدی جدی برای نظم جهانی لیبرال نیست. روسیه از بسیاری جهات یک قدرت رو به زوال است و فاقد پویایی اقتصادی برای حفظ ضربات سیاسیای است که بر حریف وارد میکند. داستان در مورد چین متفاوت است؛ چین قدرتی با توان اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی فزاینده است. احساسات ملی گرایانه «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین، تعهد به احیای قدرت آن کشور و رویکرد تهاجمیتر در مقایسه با پیشینیاناش در مورد مناقشات ارضی و دریایی، روابط با ایالات متحده و متحدانش و همچنین نظام بینالملل از مدتها پیش در حال تقویت بوده است. تایوان در مرکز این
خط مقدم باریک قرار دارد. همان طور که پوتین نمیتواند حاکمیت مستقل اوکراین را تحمل کند حزب کمونیست چین نیز هرگز جدایی تایوان را که پکن آن را بخشی از سرزمین اصلی چین میداند و بر این باور است که توسط یک دولت غیرقانونی (و اتفاقا دموکراتیک) اشغال شده را نمیپذیرد. اعمال کنترل بر تایوان یا همانطور که حزب کمونیست ترجیح میدهد آن را «اتحاد مجدد» بنامد هدف اصلی سیاست خارجی چین است. در نظم جهانیای که در آن دولتهای اقتدارگرا قاطعتر هستند و متحدان دموکراتیک در عقبتر حرکت میکنند احتمال جنگ بر سر تایوان افزایش مییابد. شی پیش از این با فرستادن جنگندههای خود با هدف مرعوب کردن دولت تایوان اقدام کرده است. همزمان چین جنبش دموکراسی خواهانه در هنگکنگ را سرکوب کرده است. هرگونه امیدی به حفظ آزادی فعلی
تایوان در صورت ادغام با کمونیستها تضعیف میشود. این بدان معنا نیست که حمله چین به تایوان قریب الوقوع است. نمیتوان با قطعیت پیش بینی کرد که شی ممکن است در مورد تایوان پس از جنگ پوتین در اوکراین فکر کند. با این وجود، برخلاف پوتین در مورد اوکراین، «شی جین پینگ» در تنگهای که تایوان را از سرزمین اصلی چین جدا میکند نیروی مهاجم مستقر نساخته است. شی دارای ویژگیهای بد بسیاری است، اما حماقت یکی از آن ویژگیها نیست! از نظر او صعود چین اجتناب ناپذیر است. زمان به نفع شی است و او نیازی به پیروی از نسخه پوتین و قرار گرفتن در مسیر جنگ ندارد.
> آیا «شی جین پینگ» فرمان حمله به تایوان را صادر میکند؟
پیرمحمدملازهی استاد روابط بین الملل و کارشناس ارشد شبه قاره در گفت و گویی تحلیلی و در پاسخ به این پرسش میگوید: شرایط تایوان با شرایط اوکراین متفاوت است. دیدگاههای چین هم با روسیه یکسان نیست بنابراین، این تصور که ممکن است چینیها از این فرصت استفاده کنند آن هم با توجه به بیعملی که آمریکا و اروپا در اوکراین از خود نشان دادند به نظر بنده این شرایط در شرق آسیا فراهم نیست.
این کارشناس مسائل بین المللی خاطر نشان میکند: چین دو مسئله دارد که سبب متفاوت شدن دیدگاهش نسبت به دیدگاه
روسیه میشود:
- شی جین پینگ یک انسان عملگرا است که حساب و کتاب میفهمد و مانند پوتین نیست به این معنا که محاسبات دقیقتری میکند. به نظرم در محاسبات او این وجود ندارد که تایوان را از طریق زور به تصرف درآورد مگر اینکه تایوان اعلام استقلال کند. تایوان هم حاضر نیست ریسک کند و اعلام استقلال کند که با حمله نظامی
مواجه شود.
> رای ممتنع چینیها معنادار و صریح بود!
- چین استراتژی برای صعود به قدرت بیهمتای اقتصادی و جهانی طراحی کرده است که مهمترین آن پروژه یک کمربند یک جاده است برای عملیاتی کردن این پروژه مهم نیاز به صلح و ثبات کافی دارد به همین دلیل در ارتباط با اوکراین ضمن اینکه با روسها یک نوع همدردی دارد اما در جلسه شورای امنیت رای ممتنع داد و این خلافنظر آقای پوتین بود. بنابراین فکر میکنم چنین ریسکی را آقای شیجین پینگ نخواهد کرد که در این شرایط به تایوان حمله کند مضاف بر اینکه واکنش آمریکا و ژاپن و استرالیا و کشورهای دیگر منطقه که یا از متحدان آمریکا هستند یا به نوعی با آمریکاییها کار میکنند مانند اروپا منفعل نیستند و ممکن است آنها احساس خطر کنند و در کنار تایوان قرار گیرند و خطر جنگ گستردهای در شرق آسیا است که با منافع چین در تضاد است لذا من فکر میکنم نگاه چین متفاوت است هر چند خیلیها معتقدند که شرایط اوکراین و بیعملی آمریکا و اروپا شاید انگیزهای به چینیها دهد که آنها هم مسئله نظامی را از طریق نظامی حل و فصل کنند اما با توجه به مجموعه شرایطی که در شرق آسیا است گمان نمیکنم این اتفاق افتد. اما به هر حال عالم سیاست است و ممکن است محاسبات تغییر کند و چنین اتفاقی هم بیفتد.
> دربارهی اوکراین انجام یک معاملهی بزرگ و پیچیده منتفی نیست
ملازهی در پاسخ به این پرسش آفتاب یزد که: «در مورد اوکراین غالب تحلیلها و محاسبات اینطور بود که روسیه ریسک جنگ را نمیپذیرد. اما جنگ حاصل سوء محاسبه است تا محاسبه. آیا اسباب زمانی و فضایی که الان در جامعه بین الملل شکل گرفته فرصت مناسبی به چین برای حمله به تایوان نمیدهد؟» اظهار میدارد: در مورد اوکراین یک تحلیل دیگری هم وجود دارد و ممکن است معاملهای بین بایدن و پوتین صورت گرفته باشد که اروپاییها ناچارند از آمریکاییها تبعیت کنند. به نظرم چنین جریاناتی است و دور از ذهن است که هیچ نوع معاملهای در پشت پرده بین روسیه و آمریکا نباشد. دو برداشت وجود دارد یک برداشت این است که یک خط فکری در آمریکا وجود دارد که خط فکری دو حزبی است و آن این است که روسیه پوتین و دیدگاههایی که او برای بازسازی قدرت تزارها دارد و از طرق مختلف آن کشورهایی که الان مستقل هستند اما قبلا بخشی از اتحاد شوروی سابق بودند به حیطه قدرت خودشان برگرداند این خط فکری به دنبال آن است که چطور میشود جلو پوتین را با آن ارتش قدرتمندش سد کرد.
> آمریکا به تجزیهی مجدد روسیه میاندیشد!
ملازهی ادامه میدهد: یک برداشت دیگر نیز وجود دارد و آن برداشت این است که هر دو حزب دارند تلاش میکنند بحرانهایی را برای روسیه به وجود آورند که در سایه آن بحرانها شرایطی به وجود آید که نگذارد وارد چنین فضایی شود. مثلا در جایی درگیری نظامی پیدا کنند و در آن درگیری اقتصادشان لطمه بخورد تحریمهای شدیدی اعمال کنند تا اقتصادش از هم بپاشد و بعد تجزیه قومی را در آنجا اجرا کنند و روسیه را کوچکتر کنند. اوکراین میتواند در چنین چارچوبی مطرح شود. الان درست است که اروپا و آمریکا بیعملی کردند ولی آن طرف دارند تحریمهای گستردهای را علیه روسیه
به وجود میآورند که اقتصادش را به فروپاشی کشند و قضیه دوم را به او تحمیل کنند. برداشت دیگر این است که اجازه دهند روسها آنجا را اشغال کنند و بعد گروههای مقاومت را در آنجا سازماندهی کنند و جنگ چریکی مخربی را به او تحمیل کنند و شکست نظامی را تحمل کند مانند نمونه افغانستان. به نظرم چینیها هوشیارتر از آقای پوتین هستند و محاسبات دقیقتری دارند و به تایوان حمله نخواهند کرد. روسها هم به طور کامل در اوکراین پیروز نخواهند بود.
> معاملهای اگر انجام شده باشد بر سر خاورمیانه معامله شده نه اوکراین!
این استاد روابط بین الملل با اشاره به این موضوع که: اگر این جنگ شروع دوران جدید باشد با یک پرسش مواجه میشود: آیا نقاط بحرانی در دیگر نقاط جهان هم ممکن است گفتگو را با جنگ جابهجا کنند؟»، این گونه پاسخ میدهد: این احتمال وجود دارد. خیلی از نقاط در دنیا شرایط به گونهای است که ممکن است جنگ رخ دهد ولی در اروپا بعید است. به نظرم برنامه روسها این است که تعهدی از اوکراینیها بگیرند که عضو ناتو نشوند و اروپا و آمریکا هم بپذیرند. احتمال این بیشتر است تا وقوع جنگ در جاهای دیگر اروپا و جهان. گسلهایی وجود دارد مانند هند، سودان و عراق و سوریه و یمن. اگر فرض را بر معامله بگیریم بعید نیست که آمریکا و روسیه سر اوکراین و خاورمیانه معامله کرده باشند. باید منتظر باشیم ببینیم بعد اوکراین در جاهای دیگر چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد به خصوص در منطقه خاورمیانه.
ملازهی تاکید میکند: آمریکا و روسیه نمیتوانند چین را از معادلات حذف کنند. آمریکاییها به ساحت چین نزدیک شدند با غائله اوکراین پا پس کشیدند. قطعا پشت پرده خبرهای بسیار بزرگی است.
وی ادامه میدهد: چین تایوان را بخش جدایی ناپذیر از خاک اصلی خود میداند و تایوان هم خودش را جزء جدایی ناپذیر چین میداند. تفاوت در نگاه دو جریان است یک جریان ملی گرای چینی است که در تایوان حکومت میکند و دیدگاه سوسیالیستی که در پکن قدرت را در دست دارد. شعار اصلی چین یک کشور یک نظام است و معتقد است تایوان میتواند مثل هنگ کنگ توافق کند که حکومت خود را نگه دارند ولی پیوند با چین هم داشته باشند. هدف چین نظامی نیست هدف اصلیاش این است که به جریانی از داخل تایوان کمک کند که آنها معتقدند چین واحد است و از طریق سیاسی و پیوندهای گسترده اقتصادی خود تایوانیها به این نتیجه برسند که نفعشان در این است که با چین متحد شوند و یک چین به وجود آید و آن جریانی را که استقلال طلب است و وابسته به غرب و آمریکا است از طریق انتخابات بتوانند برکنار کنند. این دو خط فکری در تایوان با یکدیگر رقابت میکنند ضمن اینکه اکنون تایوان بیشترین سرمایهگذاری را در داخل چین کرده و تجار و صاحبان سرمایه و تکنولوژی در توسعه اقتصادی چین ذینفع شدهاند و این در بلند مدت تعیین کننده است. این استراتژی است که چینیها طراحی کردند و همان یک کشور دو نظام است لذا به تایوان حمله نمیکنند.
ملازهی در نقطهی پایانی این مصاحبه به نکتهی قابل تاملی اشاره میکند و آن این که: «با بلایی که بر سر اوکراین آمد تایوانیها از این به بعد دست به عصاتر راه میروند.»
سایر اخبار این روزنامه
وقتی نظارت و حساسیت نیست چنین اتفاقات بدی رخ میدهد
چرا نباید دنباله رو آمریکا بود؟
فرار رو به جلو با تخریب و اتهام
تبعات فرسودگی حمل و نقل عمومی سنگین است
تحقیر غول فتوشاپی!
چرا باید با آسیبهای اجتماعی مبارزه کرد؟
سازمان هایمردم نهاد حلقه مفقوده توسعه کشور
مراجعه به آرای عمومی
دهان طبلها را ببندید لطفا!
درباره روز وکیل
چین، روسیه نیست - تایوان هم اوکراین
فساد سیستمی کشور را تهدید میکند
تجاوز و وطن پرستی