جهان به الگوی کامل اخلاق نیاز داشت

واقعه بعثت رسول‌گرامی اسلام (ص) در ۲۷ رجب را باید بزرگ‌ترین حادثه الهى در تاریخ حیات بشریت دانست، چراکه آغاز رسالت آخرین پیامبر الهى و شروع دعوت به آخرین دین یعنى اسلام و آخرین کتاب و معجزه جاویدان یعنى قرآن در سلسله ارسال پیامبران از سوی پروردگار است. به‌همین‌دلیل این واقعه الهى که در تاریخ اسلام به دلیل عظمت آن به عنوان «عید مبعث» و از بزرگ‌ترین اعیاد مسلمین جهان شناخته می‌شود، از اهمیت و منزلت والایى برای هدایت بشر از منظر آموزه‌های دینی برخوردار است، از این منظر که خداوند با فرستادن رسول و نزول وحى و ابلاغ فرامین دینى، راه سعادت دنیوى و اخروى را براى بشر مشخص کرده تا از ضلالت و گمراهی نجات یابند و به سعادت ابدی نائل شوند. این منظر در آیات و روایاتی که در رابطه با موضوع بعثت پیامبران الهی در قرآن کریم نازل شده، از ابعاد گوناگون قابل ادراک بوده و قابلیت شرح و تبیین و تأمل عقلانی در تمامی اعصار حیات انسان را دارا می‌باشد و می‌تواند چراغ راه بازگشت انسان به فطرت الهی خود شود. در ادامه به تبیین این اهداف می‌پردازیم.

هدایت انسان با دعوت به توحید و انذار از گمراهی طاغوت
مهم‌ترین و جامع‌ترین هدف بعثت پیامبر اکرم (ص) و نیز تمامى انبیا الهى از آغاز تا خاتم، هدایت و تزکیه و بازداشتن از جهل و گمراهى همه انسان‌ها در تمامى ادوار تاریخ است. قرآن کریم، این هدف اصلى و مشترک از بعثت میان انبیا الهى را این‌گونه بیان مى‌فرماید: «کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لانفرق بین احد من رسله» (بقره/۲۸۵) همه بر محور ایمان به خدا و ملائکه و کتب آسمانى مبعوث شدند و هدفى جز هدایت جامعه بر اساس خاستگاه اجتماعى و مقتضیات زمان ندارند و در این مسیر فرقى میان آنان نیست، تا با این دعوت، بشر را از ضلالت و گمراهى و پیروى از طاغوت و شیطان با توحید و یکتاپرستى و ایمان و پیروى از فرامین الهى برهانند و به سعادت دنیوى و اخروى برسانند و به صراط مستقیم که همان دین الهى است هدایت شوند: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِى کلِّ أُمَّه رَسُولًا أَنْ اُعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیهِ الضَّلَالَه...؛ ما در هر امتى پیامبرى برانگیختیم تا به آنان بگویند خدا را بپرستید و از پرستش غیر خدا (طاغوت) خوددارى کنید گروهى هدایت یافتند و گروه دیگر (از طریق عناد و لجاج) شایسته گمراهى و ضلالت شدند...» (نحل: ۳۶)


حضرت امیرالمؤمنین على (ع) در تبیین این هدف می‌فرماید: «خداوند محمّد (ص) پیامبر خود را بر انگیخت، تا وعده خود را انجام دهد و پیامبرى را به‌وسیله او خاتمه بخشد و مردم روى زمین در آن روز مذهب‌هاى گوناگون و بدعت‌هاى زیاد و روش‌هاى مختلف داشتند. گروهى او را به مخلوق تشبیه مى‌کردند (براى او عضو و مکان قائل بودند) برخى در نام وى تصرف مى‌نمودند و گروهى به غیر خدا اشاره مى‌کردند (بت‌ها را مى‌پرستیدند) آنان را از گمراهى به شاهراه توحید هدایت کرد و از چنگال جهالت نجات داد.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۱) آن حضرت همچنین مى‌فرماید: «خدا پیامبر را برانگیخت تا بندگان او آنچه از خداشناسى نمى‌دانند فراگیرند و به پروردگارى او، پس از انکار و عناد، ایمان بیاورند.» (مجلسى، ۱۴۰۳: ج‌۴: ح‌۲۸۷: ۱۹) «خداوند پیامبران را برانگیخت تا آنچه را که بندگان خدا درباره توحید و صفات خدا نمى‌دانند فرا گیرند و به ربوبیت و پروردگارى و یگانگى وى پس از انکار ایمان آورند.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۴۳)
در حقیقت انسان بدون این هدایت الهى، راهى جز تباهى و گمراهى نمى‌پیماید چراکه انسان با عقل محدود خود توانایى یافتن راه سعادت را ندارد و نخواهد داشت و به‌معناى واقعى کلمه خداوند بر انسان منت گذاشت آنگاه که از جنس خودشان رسولى فرستاد تا بر آن‌ها آیات الهى را بخواند و آن‌ها را تزکیه و تعلیم و هدایت نماید: «و لقد منّ الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم» از همه مهم‌تر و بیشتر مورد تأکید خداوند منت رسالت و بعثت خاتم‌الانبیا محمد مصطفى (ص) بر مسلمانان و بلکه بر تمام عالم بشریت است که به‌عنوان آخرین پیامبر و مبشر رحمت و آورنده کامل‌ترین ادیان براى همه زمان و اعصار و سراسر گیتى مبعوث شده است تا انسان را انذار و تبشیر کند: «و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیراً و نذیراً» (آل عمران؛ ۱۶۴) با ارسال حضرت رسول (ص) حجت بر تمامى انسان‌ها تمام مى‌شود: «رسلاً مبشرین و منذرین لئلایکون للناس على‌الله حجه» تا این‌که هیچ فردى وجود نداشته باشد که در عدم پذیرش دین الهى و تبعیت از شیطان در گمراهى توجیهى داشته باشد و اگر از او تبعیت نکردند و آگاهانه به ضلالت و گمراهى کشیده شدند دلیل و حجتى بر عذاب نداشته باشند.
بنابراین به‌دلیل این‌که تنها راه هدایت، تبعیت از رسول و فرامین الهى است، خداوند همگان را به این موضوع، امر نماید چراکه در واقع تبعیت از پیامبر (ص) عامل تقرب به خدا مى‌گردد و در قدم اول اگر تبعیت از رسول اعظم (ص) نباشد هدایت‌یابى و تبعیت از سایر آثار و اهداف بعثت ممکن نمى‌گردد: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونى یحببکم الله» (آل عمران/۳۱) تعلیم و تربیت انسان‌ها و اکمال عقول بشر
از مهم‌ترین اهداف رسالت و بعثت انبیا‌الهى، تعلیم و تربیت و آموزش جامعه در راستاى هدایت به دین الهى بوده است چنان‌که قرآن مى‌فرماید: «یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین.» (جمعه؛ ۲) به‌همین‌دلیل تعلیم و تربیت و آموزش افراد جامعه در دین مبین اسلام اهمیت بسیار والایى دارد به اندازه‌اى که هدف از بعثت پیامبر گسترش علم و معرفت در کنار پرورش روحى و فکرى بشر عنوان شده است.
پیامبر گرامى اسلام (ص) در این راستا مى‌فرماید: «انه لم یکن شى قبله الاکان حقاً علیان یدک آمنه على خیر ما یعلمه لهم و ینذرهم مایعلمه لهم؛ این حق بر نبى است که بر امت خویش به آنچه از خیر که نمى‌دانند دلالت و راهنمایى و هدایت فرماید و از آنچه از شر که نمى‌دانند انذار فرماید.» این تعلیم و آموزش همان تعلیم مردم به علم‌الکتاب و علم اولین و آخرین و علم هدایت است که در قرآن بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. «یرفع الله الذین آمنوا و الذین اوتوالعلم درجات؛ خداوند کسانى از شما را که ایمان آوردند رفعت و مقام والایى عطا مى‌کند و کسانى‌که کسب علم کردند درجات والاترى در بر خواهند داشت.» (مجادله؛ ۱۱)
این آموزش و تعلیم و تربیت به اکمال عقول انسانى و یافتن راه هدایت و سعادت مى‌انجامد. از اینرو باید عقل و دانش هر پیامبرى، از عقل و دانش امّت وى بالاتر و برتر باشد. پیامبر اسلام (ص) مى‌فرماید: هدف از بعثت، تکمیل عقول بشر است: «وَ لا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً وَ لا رَسُولا حَتّى یسْتَکمِلَ الْعَقْلَ، وَ یکونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ عُقُولِ جَمِیعِ أُمَّتِه» (کلینى، اصول کافى، ۱۴۰۷: ج‌۱: ح‌۳۰: ۱۱) خداوند، هیچ پیامبر و رسولى را جز بر تکمیل خرد، مبعوث نفرمود، و خرد او بالاتر از عقول امّت وى است. همچنین طبق بیان امیرمؤمنان على (ع) پى‌درپى آمدن پیامبران، براى این بود که مردم را به عهد و میثاق فطرى که در آفرینش آنان نهاده شده است، فرا خوانند و خردهاى پنهان شده آنان را از زیر گردو غبار ضلالت بیرون آورند که در این صورت، نعمت توحید را باز خواهند یافت: «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلُه وَ واتَرَ اِلیهِمْ اَنْبِیاءَهُ، لِیسْتَادُوهُم مِیثاقَ فِطْرَتِه... وَ یثِیروا لَهُم دَفائِنَ العُقُول...» (نهج البلاغه، خطبه‌۱)
برپایى عدل و قسط و حل اختلافات و منازعات امت‌
در برخى از آیات و احادیث انگیزه بعثت پیامبران و فرو فرستادن کتاب‌هاى آسمانى، تحقق قسط و عدل در میان مردم بیان شده است؛ چنان‌که خداوند در این باره مى‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...» (حدید/ ۲۵) «کانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ.» (بقره، ۲۱۳) منظور از «بینات» و دلایل روشن، ادراکات عقلى و خردورزى‌هاى صحیح علمى و نیز معجزات و کرامات عملى است. همچنین مراد از «کتاب»، برخى از معارف و احکام و عقاید و اخلاق و سایر علوم است «میزان» و معیار صحیح نیز همراه معصوم است و هیچ میزانى، دقیق‌تر از سیره و روش و راه کارهاى معصومانه پیامبر (ص) و پیشوایان دین نیست. (جوادى آملى، وحى و نبوت در قرآن، ۱۳۸۱، ۱۷۴)
این آیات شریفه بیانگر آن هستند که مردم به‌صورت امتى یکپارچه زندگى مى‌کردند و در میان آنان اختلافات پیچیده‌اى که نیاز به شرایع آسمانى باشد، وجود نداشت، سپس اختلاف و نزاع در میان آنان پدید آمد، لذا خداوند براى حل اختلافات آنان پیامبران را که بشارت و بیم‌دهنده بودند، مبعوث کرد، و با آنان کتاب و شریعت آسمانى را به حق فرو فرستاد تا مبناى داورى در اختلافات آنان باشد. چنان‌که درباره حضرت داوود (ع) مى‌فرماید: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناک خَلِیفَهً فِى الْأَرْضِ فَاحْکمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ.» (ص، ۲۴) و درباره پیامبر اکرم (ص) مى‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْک الْکتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراک اللَّهُ.» (نساء/ ۲۰۵) اکمال مکارم اخلاق و معرفی الگوى اخلاقى برای بشریت‌
اخلاق و ارزش‌هاى اخلاقى در هر جامعه‌اى و رعایت آن از سوى افراد جامعه، از مهم‌ترین عوامل تعالى و رشد آن جامعه محسوب مى‌شود چرا که تنها در این بستر است که جامعه مى‌تواند اهداف خود را اجرا نماید و به سعادت همگانى دست یابد و در واقع با عمل به اصول اخلاقى، بشر، هدایت درونى مى‌یابد. به‌همین‌دلیل از اهداف مهم بعثت انبیا، اکمال اخلاق است و رسول اسوه اخلاق است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا؛ قطعاً براى شما در [اقتدا به]رسول خدا سرمشقى نیکوست براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى کند» (احزاب؛ ۲۱) بر همین مبناست که پیامبر اکرم (ص) به‌صراحت در بیان هدف بعثتش مى‌فرماید: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» طبق این بیان و این‌که شخص پیامبر نیز باید خود اسوه و الگوى اخلاقى جامعه خویش باشد، پیامبر در طول زندگى خود بهترین رفتار اخلاقى را عملى ساخته بود چنانچه از جانب خداوند چنین خطاب مى‌شود: «آنک لعلى خُلُق عظیم» چراکه «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ» (آل عمران؛ ۱۵۹) یعنى تو اى پیامبر آیة رحمت‌الهى بر بشر هستى و رسول رحمت عالمیانى که اگر تو شدید و عبوس و سخت بودى همه از تو مى‌گریختند و این همان تأثیر شگرف اخلاق پیغمبر (ص) بود که اعراب بادیه‌نشین عصر جاهلیت را به دور خود جمع مى‌کرد و به آن‌ها دین عرضه مى‌نمود و به بیدارى و هوشیارى آن‌ها مى‌پرداخته و آن‌ها را از چاه ضلالت بیرون مى‌کشید و به راه هدایت الهى رهنمون مى‌شد.
انبیا الهى؛ شاهدان اعمال امت‌
انبیا در ظاهر و باطن امر شاهد اعمال و کردار و رفتار امت‌اند «و یوم نبعث فى کل امه شهیداً علیهم من انفسهم و جئنا بک شهیداً على هؤلاء؛ و روزى که ما در میان هر امتى از جنس‌شان شاهدى مبعوث مى‌کنیم و اى پیامبر ما تو را نیز شاهد بر اعمال و کردار مردم فرستادیم.» (نحل؛ ۸۹) انبیا شهود مردم و مشرف بر آنهایند و دین به جهت قدرت علم درونى و اشراف آنهاست که خداوند از براى اصلاح امت به آن‌ها عطا کرده است. اشراف آن‌ها بر نیات و باطن افراد راه را براى هدایت و ارشاد خلق بر آن‌ها باز مى‌کند و بهترین طریق را براى سازندگى روحى و روانى و عملى افراد در پیش‌پاى آن‌ها مى‌گذارد و این لازمه هدایت و ارشاد مردم براى انبیاست. «کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء على الناس؛ و این چنین ما شما انبیا را امت میانه و متعادلى قرار دادیم تا بر مردم شاهد بر اعمال آن‌ها مشرف و آگاه باشید.» (بقره؛ ۱۴۳) تذکر دهنده و یادآورى کننده نعمت‌هاى الهى‌
خداى سبحان در آیات متعددى، یادآورى نعمت‌هاى الهى را جزو دستورهاى انبیا قرار داده است: «.. وَاذْکرُوا إِذْ جَعَلَکمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکمْ فِى الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْکرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُون؛ به یاد آورید زمانى را که خداوند، شما را بعد از قوم نوح، جانشینان آنان قرار داد و در خلقت، بر قوّت شما افزود. پس، نعمت‌هاى خداوند را به یادآورد؛ باشد که رستگار شوید.» (اعراف، ۶۹) رهایى و آزادى حقیقی انسان‌
با توجه به مجموع اهدافى که از بعثت انبیا و در نهایت رسالت پیامبر گرامى اسلام، بیان شد مى‌توان بهترین رهاورد بعثت را تحقق واقعى آزادى انسان از سرسپردگى و بندگى غیر خدا و هواى نفس و شیطان، که همانا آزادى حقیقى است، دانست. قرآن کریم درباره این هدف مى‌فرماید: «الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِى الْأُمِّى الَّذِى یجِدُونَهُ مَکتُوبًا عِنْدَهُمْ فِى التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَاهُمْ عَنْ الْمُنکرِ وَیحِلُّ لَهُمْ الطَّیبَاتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمْ الْخَبَائِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِى کانَتْ عَلَیهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِک هُمْ الْمُفْلِحُونَ؛ آنان که از این فرستاده مکتب ندیده که نام او را در تورات و انجیل نوشته مى‌یابند، پیروى مى‌کنند؛ همان پیامبرى که آنان را به کار پسندیده فرمان مى‌دهد و از کار ناپسند باز مى‌دارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را حرام مى‌کند و از دوش آنان قید و بندهایى را که برایشان بوده است، بر مى‌دارد. پس آنان که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یارى‌اش کردند و از نورى که با او نازل شده است، پیروى کردند، آنان همان رستگارانند.» (اعراف، ۱۵۷) مبعوث شدگان از سوى خداوند، بسان مدعیان دروغین نبوت و رسالت که هدف به زنجیر کشیدن توده‌هاى مردم و استعمار و استثمار آنهاست، نیستند آن‌ها نه تنها بندى بر آن‌ها نمى‌گذارند، بلکه بار‌ها را از دوش آنان بردارند، و غل و زنجیرهایى را که بر دست و پا و گردنشان سنگینى مى‌کرد، مى‌شکنند. (مکارم شیرازى، تفسیر نمونه تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴، ج‌۶، ۳۹۸)
در عصر حاضر به‌خوبى آشکار است که انسان با جدا شدن از دین و معنویت و عدم پیروی از دین الهی رسول خاتم (ص)، به آزادى در شهوت‌رانى و هواى نفس رسیده که رهاورد آزادى‌هاى مدرن و سکولار و دنیاى لیبرال غرب است. آنچه که انسان امروز به بهانه آزادى بدان دست یافته در حقیقت نه تنها آزادى نبوده، بلکه عین اسارت و بندگى است که تبعات بسیار ناگوارى نیز براى بشر داشته است و هر روز شاهد مشکلات بسیار بزرگى براى این انسان امروز هستیم، معضلاتى که تنها راه حل آن، بازگشت به صراط مستقیم الهى یعنى دین است.