روزنامه آفتاب یزد
1400/12/09
همه باید به «اصولگراها» کمک کنند
همانی که از «یکدست شدگی» قدرت گفت اولین کسی است که از «یکدست شدگی» قدرت رنج خواهد کشید!آفتاب یزد - رضا بردستانی: دوسال از عمر مجلس یازدهم باقی مانده است و سه سال و چندماه از عمر دولت سیزدهم و این یعنی در بهترین حالت؛ اصولگراهای بهارستاننشین ۲۴ ماه فرصت دارند برای این که ۸ سال تخریب دولت روحانی و سالها ادعای این که اگر آنها بودند اوضاع دیگرگونه بود را به مردم اثبات کنند اما داستان را باید از زوایهای دیگر دید.
> از دولت در سایه تا مخالفت با همه
اصلاً میخواهیم بگوییم حساسیت نشان دادن به این «یکدستشدگی» قدرت، افتادن در ورطهی ابهام است یا به تعبیری درستتر؛ اثبات این واقعیت: «همانی که از «یکدست شدگی» قدرت گفت اولین کسی است که از «یکدست شدگی» قدرت رنج خواهد کشید!» چرا؟! چون نه ایران را میشناسد و نه اخلاق و رویهی ایرانیها را که اگر قرار باشد همهی اسباب قدرت در یک سوی میدان جمع شود، مردم به خودیِ خود به سمتِ دیگرِ میدان تمایل پیدا میکنند، چرا؟ چون ذات شرقی بودگیِ ایرانیها حکم میکند به آن سویی میل پیدا کنند که تنهاتر است!
منهای این واقعیت، اصولگرایان از آن جهت روی «یکدست شدگی» قدرت تاکید دارند و روی «مسببان وضع موجود» از آن جهت مانور میدهند که کسی سابقهی اصولگرایان در حکمرانی و حاکمیت را به طرز دقیق بررسی نکند و این یعنی؛ اصولگرایان یا میترسند «مسببان واقعیِ وضعِ موجود» معرفی شوند یا ترجیح میدهند همچنان «اصلاحطلبان»، مسبب و مقصرِ همهی کمبودها و معضلات و مشکلات معرفی شوند.
اصلاً یکی از خوبیهای روی کار آمدنِ اصولگرایان این بود که دیگر و از این جا به بعد «دولت در سایه» نداشته باشیم، از دیگر خوبیهای روی کارآمدنِ اصولگرایان نیز این که؛ دیگر و از این جا به بعد «هیچ چاقویی دستهی خودش را نبرد» و این دو بدون هر تحلیل و توضیحی نه خوب که عالی است.
> اصولگرایان که روی کار بودند
این که اصولگرایان اصرار دارند از «یکدست شدگی» قدرت بگویند و روی کارآمدن مجلس و دولتِ اصولگرا از آن جهت حائز اهمیت است که میخواهند رد و نشانِ سالها بر اریکهی قدرت تکیه زدن را به فراموشی بسپارند و تاریخی جدید در فضای سیاسیِ کشور معرفی کنند؛ خرداد ۹۹؟! نه مرداد ۱۴۰۰، چرا؟
اصولگرایانی که این روزها با احتیاط و گروییهای لازم همچنان به دولت قبل و دولتهای قبلتر بد و بیراه میگویند برای آن که بخشی از انفعال و بیعملی مجلس را نادیده انگارند تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا آغاز روی صحنه آمدن و به قدرت رسیدنِ یک پارچهی اصولگرایان را از نیمهی دوم ۱۴۰۰ معرفی کنند و این یعنی دو سال مجلس را نیز میخواهند به پای دولتی بنویسند که اگرچه اصولگرا بود اما با آراء اصلاحطلبان صاحب قدرت و حکمرانی شد.
اصلا بیاییم با این مسئله نیز کنار بیاییم یعنی بپذیریم که اصولگرایان از نیمهی دوم ۱۴۰۰ با ناکامیِ اصلاحطلبان بالاخره موفق شدند هم دولت را و هم مجلس را ازآنِ خود کنند. یا بپذیریم که «قدرت» بالاخره «یکدست» شده است و از این جا به بعد، مسئولیتِ آن چه رخ میدهد با اصولگرایان است.
اصلا بیاییم و بپذیریم که اصلاحطلبها مسبب وضعیت موجود هستند یا به واقع بپذیریم که اصلاحطلبان نتوانستند مملکت را به سر منزل مقصود برسانند و اوضاع به قدری خراب است که این دولت اصولگرای یکدست، حداقل ده سال زمان نیاز دارد که بر تمامی ناملایمات و مشکلات و معضلات فائق آید و نیز بپذیریم که حالا که همهی سطوح قدرت در سیطرهی اصولگرایان است به طور طبیعی، چرخها درستتر خواهد چرخید و مسائل آسانتر حل خواهد شد، اما فقط پذیرفتن نیز نباشد یعنی هم بپذیریم هم کمک کنیم، چرا؟ از آن جهت که، قدرت از یک جایی به بعد از درون نیاز به جا به جایی پیدا میکند، قدرت از یک جایی به بعد اگر دست به دست نشود از درون خواهد پوسید و فروخواهد ریخت یعنی حتی اگر اصلاحطلبان داعیهی بر سر قدرت آمدن نیز نداشته باشند خودِ اصولگرایان دیگر توان ادامهی مسیر را نخواهند داشت یعنی همانهایی که از یکدستشدگیِ قدرت میگفتند به روزگاری گرفتار میشوند که از قدرت فراری و رویگردان خواهند بود، چرا؟ به این دلیل که مسیر باید برای پاسخ گفتن به افکار عمومی دچار تغییر شود!
> اگر کمک نکنیم!
حالا بیاییم و کمک نکنیم یعنی یا اجازه ندهیم اصولگرایان از بر مسندِ قدرت بودگیِ خود لذت ببرند یا با تنگ کردن فضای کار، بهانه دست اصولگرایان بدهیم که قرار بود هزاران کار انجام بشود اما منتقدان و برکنار ماندگان قدرت به گونهای رفتار کردند که مجال و فضای عملکردی ما را به سمت و سویی برد که در نهایت به نتایج و اهداف مطلوبی که داشتیم دست پیدا نکنیم!
در هر دو حالت؛ اصولگرایان برنده و جناح مقابل بازنده است، چرا؟ چون وضعیت دو - سه دههی اخیر تکرار خواهد شد یعنی با وجود این که تمامی اسباب و مظاهر قدرت در دست اصولگرایان قرار داشته اما بازهم مدعی و طلبکار هستند که: وضعیت خوب نیست چون ما بر سر کار نبودیم!
این روزها هم بحثهایی مطرح میشود در مورد غیرقانونی بودنِ شهردارِ تهران بودن «علیرضا زاکانی» و هم مباحثی که ثابت کند شوراهای شهر که عملاً به میدانی برای عرض اندام اصولگرایان تبدیل شده، دچار آن چنان انفعال و بیعملی است که برای تمامِ چهار سالِ پیش رو نباید امید حرکت و پیشرفت داشت.
بر اساس این امر مهم که: «بیایید به اصولگرایان کمک کنیم» بر این باوریم که هم شهردارِ تهران بودنِ علیرضا زاکانی را قانونی بدانیم و هم شوراهای اسلامی شهر و روستا را حمایت و همراهی کنیم که بتواند از انفعال و بیعملی خلاصی پیدا کند، چرا؟ چون ناکامی اصولگرایان اگرچه اعتبار یک حزب و تفکر سیاسی را دچار خدشه خواهد کرد اما روی دومی هم این سکه دارد و آن سنگینی بارِ معضلات و مشکلاتی است که اگر بر زمین بماند، دیگر برداشتنی نخواهد بود!
> بازگردیم به چند موضوع:
- نخست این که به حکم قانون، چه خوشایندمان باشد و چه ناخوشایندمان، شوراها و شهردارانِ به کارگمارده شده، در این میان مجلس نیز تا خرداد ۱۴۰۳ دچار تغییر نخواهد شد و این یعنی از منظر زمانی، حقی ایجاد شده که تا به انتها نرسد نمیتوان کاری کرد.
- دوم آن که از منظر زمانی، تا اتمام مهلتِ قانونی، چه این گروه یعنی اصولگرایان موفق باشند و چه ناموفق بازهم باید با موفقیت وعدم موفقیت آنها کنار آمد.
- سوم آن که اگر به اصولگرایان برای موفق شدن کمک نکنیم عملاً داریم زمین بازی را به یک زمین سوخته تبدیل میکنیم آن هم نه برای اصولگرایان که برای جناح مقابل آنها یعنی اصلاحطلبها، که در این میان حتی اگر قائل به جبهه و جناح سوم نیز باشیم یعنی تابعی از «شعارِ نه به اصولگرایان و نه به اصلاحطلب ها» بازهم داریم زمینی سوخته را برای همان جبهه و جناح سوم مهیا میکنیم و این خود بلایی وحشتناکتر است یعنی قدرت و مجال قدرت را تحویل آن دسته و گروهی بدهیم که میخواهد تحول ایجاد کند اما عملاً چیزی باقی نمانده است که آنها بتوانند بر آن تاثیر تحولی
بر جای گذارند.
> کشور از هر دو جناح لطمه دیده است!
این که اصلاحطلبها بر سر کار باشند و اصولگرایان نگذارند آب خوش از گلوی آنها پایین برود یا این که اصولگرایان روی کار باشند و اصلاحطلبها نگذارند دورانِ آنها به خوشی طی شود در اصل یعنی دو جناحی که برای موفق نشان دادن خود مجبور هستند با موانع ایجاد شده از سوی جناح مقابل درگیر باشند و این نتیجهای جز ناکامی در برنخواهد داشت همان موضوعی که هم اصلاحطلبها را آزار داد هم اصولگرایان را اما بازندهی اصلی، مردم بودند که در نهایت از هر دو جناح لطمه خوردند!
اصلاحطلبها که از بعدِ پایان دورانِ حسن روحانی سکوت اختیار کرده بودند با ادامهی معضلات و مشکلاتی که برخی ریشهای سهدههای دارد و به این آسانیها حل شدنی نیست چون ساختاری است، اندک اندک دارند وارد بازیهای رسانهای میشوند تا نتوانستن و ناکامی را جار بزنند و اصولگرایانی که در این وضعیت چارهای ندارند تا با یک بازگشت به گذشته و در پاسخ به اصلاحطلب ها، وضعیت را میراثی از دوران آنها نشان دهند؛ جدالی سخت و نابرابر که میدان عمل را به میدان کشمکش و بهانه جویی تبدیل خواهد کرد موضوعی که میتواند کم کم شعلهور شود و اول انتخابات مجلس را هدف قرار دهد و در نهایت انتخابات ریاست جمهوری را اما نتیجه به نفع هیچکدام نخواهد بود.
> کمک کنیم دولت در اتخاذ تصمیمات ثانویه عاقلانهتر رفتار کند
این که مردم به جناحهای سیاسی بیاعتنا شدهاند و از سیاسیها فراری هستند خیلی شامل این و آن جناح نمیشود، چرا؟ چون این دلزدگی شامل تمامی جناحهای سیاسی شده است زیرا مردم عملاً به این نتیجه رسیدهاند که وضعیت این روزها حاصل سالها کشمکش جناحی و سیاسی است و این بیاعتمادی اگر درز گرفته نشود و این مشکلات اگر حل نشود در نهایت آنچه باقی میماند زمینی خالی است که برای تبدیل به زمین سوخته شدن نیز دستش خالی است!
فارغ از به دور ماندگیهای از قدرت که موقتی است و به دور از حساسیت نشان دادن بر ماجرای عجیب و غریب و ابترِ «یکدستشدگی» قدرت، بیاییم به اصولگرایان بر اریکهی قدرت نشسته کمک کنیم، کمک کنیم نه برای این که آنها موفق شوند و اینها ناموفق؛ کمک کنیم که زمینِ قدرت برای بعدیها نه تبدیل به زمین سوخته شود نه به زمینی بیحاصل و پر از دستانداز که اگر کوتاه نیاییم و اگر کمک نکنیم، اوضاعی که این روزها میبینیم و فریادمان را به آسمان رسانیده است تبدیل به اوضاعی به مراتب بدتر خواهد شد آن قدر بد که حتی حاضر به پذیرش بر اریکهی قدرت قرار گرفتن نیز امری ناممکن و غیر عقلانی شود!
دولت، چه کمک کنیم و چه نکنیم؛ به زودی به نتایجی که باید خواهد رسید یعنی بعدِ نوروز - حتی اگر مجلس آستین بالا نزند - حتما در کابینه و چینش استانداران تغییراتی مهم ایجاد خواهد کرد نه از آن جهت که تحت فشار جناح مقابل قرار گرفته است حداقل کمک کنیم انتخابهای ثانویهی دولت بهتر از برخی شتابزدگیها و تحت فشارقرارگرفتنهای اولیه باشد که اگر کمک نکنیم هرکه از قطار دولت پیاده شود یا پیادهاش کنند یکی را سوار خواهند کرد که پناه بر خدا...
سایر اخبار این روزنامه
این بار کدام کشور در دقیقه 90 مذاکرات، ساز مخالف میزند؟
بازنشستگان امسال هم عید ندارند
همه باید به «اصولگراها» کمک کنند
پروژه مسکن ملی «خلف باغ یزد» موقتا تعطیل شد
هر سی دقیقه یک مرگ
شاباش پرواز در جیبهای لاجوردی!
رولت روسی به سبک پوتین!
آسیبهای روانی جنگ
روایت واگذاری ولوو به چینیها
عیدی که بوی عید ندارد
آیا مسئولان وزارت جهاد کشاورزی پاسخ میدهند؟
درس زلنسکی به سیاستمداران پرمدعا
تحریمها بیاثر شده؟