روزنامه آفتاب یزد
1400/12/09
رولت روسی به سبک پوتین!
بابک قرائی مقدم- ولادیمیر پوتین پنجشنبه صبح پنجم اسفند، دستور حمله گسترده به اوکراین را صادر کرد. این تهاجم از قسمتهای شرق، شمال و جنوب اوکراین صورت گرفت و دولت بلاروس نیز در این تهاجم گسترده، با اجازه استفاده از خاک این کشور برای حمله به اوکراین شرکت کرد. در کمتر از ۲۴ ساعت شهر خارکییف (دومین شهر بزرگ اوکراین) در شرق کشور و نیروگاه هستهای و قدیمی چرنوبیل به تسلط نیروهای روسیه درآمد. همچنین در طول این مدت نیروهای روسیه به اطراف شهر کییف، پایتخت اوکراین رسیدند. بسیاری از مراکز نظامی اوکراین و اکثر فرودگاههای نظامی این کشور منهدم گردیدند یا به دست نیروهای روسی افتادند. صدها هزار نفر اقدام به خروج از شهرهای اصلی به خصوص کییف کردند و سیل آوارگان به سمت مرزهای غربی کشور روانه شد. بنا بر پیشبینیهای منابع غربی، کییف نیز به زودی سقوط خواهد کرد.جنگی نابرابر و کاملا یکطرفه!
مسئله این است که ولادیمیر پوتین با حمله به اوکراین به دنبال چیست؟ امپراطوری گذشته روسیه؟ تشکیل دیوار آهنی شوروی؟ یا حمایت از مردم روس زبان اوکراین و...؟
به نظر میرسد که دولت روسیه از گسترش ناتو به نزدیکی مرزهای غربی خود در طول سالهای گذشته به شدت ناراحت و نگران است. اخیرا پیشنهاد الحاق اوکراین به ناتو مطرح شده بود و اکنون تا برای روسیه دیرتر نشده، تانکهای روسی در شهرهای اوکراین مشغول گشت زنی بدون مزاحمتی قابل توجه هستند. اخیرا پنتاگون در بیانهای رسمی اعلام کرده بود که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نمیتواند درباره پیوستن اوکراین به ناتو تصمیمگیری کند و آن را وتو کند. ظاهرا پنتاگون قدرت ریسکپذیری روسیه و پوتین را تا حدودی دست کم گرفته بود!
آیا انجام این خطر ارزش چنین بدنامی، تنفر جامعه جهانی از جمله بخش قابل توجهی از مردم روسیه و تحریمهای فلجکننده برای اقتصاد و روابط سیاسی روسیه را خواهد داشت؟ این سوالی است که البته باید سردمداران روسی به خصوص شخص پوتین به آن پاسخ دهند. با این اقدام به نظر میرسد که اتحادیه اروپا، کشورهای شرق دور نزدیک به غرب به خصوص کره جنوبی و ژاپن احساس وابستگی بیشتری به ایالات متحده آمریکا خواهند کرد. اما آیا به چالش کشیدن قدرت ناتو درست در نزدیکی مرزهایش توسط روسیه بازی قدرت در صحنه جهانی را تغییر خواهد داد؟
چین با دقت مشغول تماشای این قدرت نمائی طرفین در شرق اروپاست. روسیه از یک طرف قدرت نظامی و دقت تجهیزات جنگیاش را به رخ رقبای غربیاش میکشد و غرب نیز با اعلام تحریمهای فلجکننده برای روسیه عرض اندام میکند. دولت تایوان اما نگران از وقوع اتفاقی شبیه اوکراین برای کشورش! کشوری که از ابتدا نیز توسط چین به رسمیت شناخته نشده است و آن را جزئی جدا نشدنی از آن کشور میداند.
اما در وین گفتگوهای نهائی برای حل بحران اتمی ایران میان دولت این کشور با گروه ۴+۱
در حال انجام است. ایران نیز با دقت تحولات اخیر در اوکراین را تحت نظر دارد. بدون شک غرب با توجه به اتفاقات اخیر در اوکراین، خواهان تسریع حل بحران اتمی ایران و تمرکز بیشتر بر روی وقایع اخیر در اروپا است.
از سایر نقاط جهان از جمله خاورمیانه و کشورهای عربی صدای چندانی نسبت به اقدامات اخیر روسیه شنیده نمیشود. به نظر نمیرسد بسیاری از کشورها قصد دخالت و اظهار نظر در مورد بحران اخیر را داشته باشند. شاید اقدامات ناامیدکننده ماههای گذشته کشورهای غربی در افغانستان اعتبار ایالات متحده و ناتو را در میان افکار عمومی مردم این کشورها و حتی سردمداران آن خدشه دار کرده است.
به نظر میرسد که پوتین و روسیه با علم به این عواقب برای کشورشان وارد چنین حملهای بزرگ شده اند. به نظر میرسد آنها حاضر به پذیرش عواقب حمله خود در قبال از دست دادن کامل این منطقه استراتژیک بوده اند. احتمالا در شرق اوکراین دولتهای مستقلی تشکیل خواهد شد و رئیس جمهور اوکراین، ولادیمیر زلنسکی مجبور به پذیرش شرایط مسکو در عدم الحاق این کشور به ناتو و اعلام بیطرفی در این جنگ قدرت میان غرب و مسکو خواهد گردید. کشورهای شرق اروپا که عضو ناتو هستند هم شاید زیاد اعتمادی به عضویت خود نکنند زیرا ممکن است کشورهای قدرتمند عضو این پیمان، در زمان لازم خیلی هم به بندهای این پیمان متعهد نباشند!
به نظر میرسد که در این بازی روسی، پوتین و یارانش به اکثر اهداف خود برسند. در این میان ظاهرا اهمیتی هم برای وجهه خود یا تحریمهای غرب برای کشور و مردمشان قائل نیستند. آنها حتی حمله آشکارشان به اوکراین را هم، عملیات نظامی برای حمایت از شهروندان روس زبان و جلوگیری از رشد نئونازیها و غرب نامیده اند. طنزی تلخ همچون طنزهایی که کمدین معروف سابق اوکراین و رئیس جمهور فعلی اوکراین در روزهای گذشته تکرار میکرد: آرام و متحد باشید!اولین پیشنهاد عبارت بود از پرداخت ۲۰ میلیون کرون سوئد به شرکت ولوو و پیشنهاد دوم واگذاری حق استخراج و فروش ۱۰ درصد از ذخایر - در آن زمان تنها ذخایر گاز وجود داشت اما بعدها ذخایر نفت نیز کشف شد - میدان نفتی اوزبرگ در دریای شمال به این شرکت. در ازای آن دولت نروژ کسب ۴۰٪ از سهام شرکت ولوو را تقاضا کرده بود. گسترش فعالیت از طریق انعقاد قراردادهای بینالمللی از سیاست کلی ولوو بوده است. قرارداد با اسکانیا، رنو و میتسوبیشی را میتوان از نمونههای همکاریهای عملیاتی و سرمایهگذاری برشمرد. شواهد نمایانگر اقدامات شرکت در دهه ۷۰ میلادی در ارزیابیهای طرحهای گسترش است. در سال ۱۹۷۷ مذاکرات شرکت با اسکانیا به نتیجه نمیرسد. در دهه ۷۰ ولو به همکاری با شرکت رنو مبادرت میورزد و دقیقاً در سالی که ولوو پیشنهادهای نروژ را رد میکند بخش کوچکی از سرمایه به شرکت رنو واگذار میشود. در دهههای بعدی همکاری با میتسوبیشی با تمرکز بر سرمایهگذاریهای مشترک مانند شرکت داف را میتوان از دیگر طرحهای گسترش فعالیت بر شمرد. ولوو در سال ۱۹۹۹ شرکت را به دو بخش گروه ولوو (Volvo Group) و خودروسازی ولوو (Volvo Cars) تجزیه شد. در همین سال، شرکت خودروسازی ولوو به شرکت آمریکایی فورد فروخته شد. فورد در سال ۲۰۱۰ شرکت خودروسازی ولوو را به شرکت چینی جیلی به فروش میرساند. یکی از دلایل فروش شرکت زیان ده بودن آن عنوان شده است. بر اساس گزارش سال ۲۰۲۰،
۱۵. ۹٪ از سهام خودوروسازی ولوو متعلق به جیلی و ۲۷.۵٪ متعلق به Industriväde- است. ۸۲٪ سهام شرکت گروه ولوو نیز به شرکت جیلی
تعلق دارد.
داستان قرارداد سال ۱۹۷۸ شرکت ولوو و دولت نروژ جایی توجهات را به خود جلب میکند که با قرارداد سال ۱۹۹۹ و ۲۰۱۰ این شرکت با فورد و جیلی مقایسه شود. قرارداد واگذاری کامل سهام ولوو به شرکت فورد و سپس جیلی باید ناشی از تغییری اساسی در رویکرد سهامداران ولوو بوده باشد. واگذاری تکنولوژی، نیروی انسانی و شهرت شرکت ولوو به عنوان یکی از بزرگترین صنایع مادر کشور سوئد با چه اهدافی صورت گرفته است؟ چرا شرکت ولوو قراردادی بسیار محدودتر را بیش از ۴ دهه قبل با کشور شریک و همسایه خود رد میکند اما تمام مالکیت شرکت را به فورد و سپس جیلی واگذار میکند؟
برای یافتن پاسخ به این پرسشها باید موضوع را از نگاه دو طرف معامله مورد بررسی قرار داد. علاقه شرکتهای چینی در تصاحب خودروسازیهای موفق جهان با سه هدف اصلی صورت میگیرد. بهرهبرداری از تفکرات نوآورانه که ماحصل آن تولید محصولات و فرایندهای تکنولوژی محور است یکی از اهداف بلند مدت سیاست تصاحب شرکتهای پیش رو تلقی میشود. شرکتهای چینی میتوانند جریان ورود نیروی انسانی مولد را از این طریق به کشور خود جهت داده و به سوی ایجاد مزیتهای رقابتی مستمر حرکت کنند. مقوله دوم مربوط به تشکیل انحصارهای چند جانبه برای مقابله با شرکتهای چند ملیتی عموماً غربی است. و نهایتاً، نقش آفرینی بیشتر در زنجیره تولید و توزیع محصولات به معنای گره خوردن موفقیتهای بازارهای جهانی خودروسازی به دستاوردهای شرکتهای بزرگی همچون گروه جیلی، شرکت دانگفنگ موتور، شرکت سهامی گروه فاو و... است.
شرکتهای چینی با کمک سیاستهای کلان اقتصادی کشور خود به درستی ابزار مورد نیاز برای تبدیل شدن به بزرگترین سرمایه گذاران خارجی را کشف کردند: «جریان پولی». این شرکتها با برخورداری از سرمایههای کلان پولی میتوانند برنده هر میدان سرمایه محور باشند. این مزیت رقابتی به همراه تشکیل انحصارهای چند جانبه و نفوذ در زنجیرههای تولید و تامین مواد اولیه، جریان مالکیت بخش خودروسازی - همچون بسیاری از صنایع مادر جهان - را به سوی شرکتهای چینی روانه کرده است. به طور کلی میتوان دو عامل را در فروش سهام خودروسازیهای بزرگی همچون ولوو به شرکتهای چینی دخیل دانست. چرخه خودروسازی جهان برای ادامه حیات به نقش آفرینی چین در زنجیره توزیع مواد اولیه وابسته است. این کشور بزرگترین صادرکننده مواد اولیه صنعت خودروسازی شامل: آلومینیوم، پلاستیک و فولاد شناخته میشود. ضمناً، حرکت به سوی استفاده از انرژی الکتریکی به عنوان یک تغییر عمده میان مدت و بلند مدت شرکتهای بزرگ جهان همچون فولکس واگن، تویوتا، تسلا و...، آنها را بیش از پیش به چین به عنوان یکی از تامینکنندگان عمده مواد اولیه مانند گرافیت و منگنز برای تولید باتری خودروهای الکتریکی وابسته میکند. همراهی این مزیتهای رقابتی با دسترسی به منابع مالی گسترده، موجب شده است تا شرکتهای خودروسازی چینی دست بالا را در قراردادهای بزرگی همچون انتقال سهام ولوو به شرکت جیلی داشته باشند.
سایر اخبار این روزنامه
این بار کدام کشور در دقیقه 90 مذاکرات، ساز مخالف میزند؟
بازنشستگان امسال هم عید ندارند
همه باید به «اصولگراها» کمک کنند
پروژه مسکن ملی «خلف باغ یزد» موقتا تعطیل شد
هر سی دقیقه یک مرگ
شاباش پرواز در جیبهای لاجوردی!
رولت روسی به سبک پوتین!
آسیبهای روانی جنگ
روایت واگذاری ولوو به چینیها
عیدی که بوی عید ندارد
آیا مسئولان وزارت جهاد کشاورزی پاسخ میدهند؟
درس زلنسکی به سیاستمداران پرمدعا
تحریمها بیاثر شده؟