تجلی سراب اعتماد به غرب در بحران اوکراین

کشور اوکراین، پهناور‌ترین سرزمین را پس از قزاقستان در میان کشور‌های جداشده از روسیه، پس از فروپاشی شوروی سابق داشته و با برخورداری از بالا‌ترین سطح علمی، فناوری، صنعتی و همچنین داشتن ۱۷ کلاهک هسته‌ای، صد‌ها فروند موشک، ۲۸ فروند بمب‌افکن راهبردی و ۷۸۰ هزار نفر نیروی مسلح و جمعیتی نزدیک به ۴۵ میلیون نفر می‌توانست یک قدرت منطقه‌ای بعد از روسیه باشد.
اما تصور غلط ناشی از سپری شدن دوران جنگ‌ها و امکان تأمین امنیت در اتکا به غرب، در بین جریان غربگرا در اوکراین و فرصت‌طلبی غرب برای استفاده ابزاری از خاک اوکراین برای مهار روسیه و گسترش ناتو به شرق و حضور در مناطق پیرامونی روسیه و تغییرات ژئوپلتیکی برای سلطه و چیرگی بیشتر، موجب پدید آمدن نگرانی‌های امنیتی جدی مسکو و همچنین پدید آمدن شکاف در مردم اوکراین و جدایی بخش‌هایی از خاک اوکراین و جدایی دولت-ملت انجامید که با اصرار دولتمردان غربگرای اوکراین برای پیوستن به ناتو، بحران فعلی در این کشور را رقم زد. درواقع تصور غلط برخی دولتمردان غربگرای اوکراینی موجب شد که هم تسلیحات هسته‌ای از کشور خارج و فناوری‌های مربوط به آن نابود شود و هم سطح نیرو‌های نظامی و صنایع دفاعی کاهش یابد و هم شکاف و جدایی بین مردم تا حد جنگ داخلی و فرسایش توان داخلی کشور را از حمایت همه‌جانبه مردم و اتحاد داخلی محروم سازد.
بخش دیگر این تصور غلط هم این بود که این جریان که حمایت غرب و امریکا از خود را در انقلاب‌های رنگی داشت، با استقبال از نفوذ غرب به تحریک روسیه پرداخت و انتظار داشت در روز حادثه و جنگ احتمالی، حمایت همه‌جانبه غرب و حضور نظامی ناتو را برای دفاع از خود به پاس آن همه‌خوش‌خدمتی به غرب داشته باشد.
اما بحران اخیر اوکراین که زمینه اصلی آن به رقابت امریکا و روسیه برمی‌گردد، ولی تاوان آن را مردم اوکراین می‌پردازند، نشان داد اعتماد به غرب یک سراب بوده است که متأسفانه حتی پس از حمله روسیه هم همچنان ادامه داشته و تداوم آن به افزایش هزینه‌های بیشتر کشور اوکراین می‌انجامد.


مروری بر موارد زیر نشانگان بی‌اعتباری اعتماد به غرب و ماهیت سراب‌گونه این اعتماد است:
۱- بی‌اعتنایی غرب به درخواست اوکراین برای پیوستن به اتحادیه اروپا که پس از حدود دو دهه، حتی در شرایط بروز بحران جدید باز با وعده تحقق در آینده‌ای نامعلوم از سوی دولت‌های اروپایی مواجه شده است.
۲- نافرجام ماندن وعده پذیرش اوکراین در پیمان ناتو با توجه به پیامد‌های احتمالی و هزینه‌های آن تاکنون محقق نشده و تنها هزینه‌هایی در تراز عضویت یا بالاتر از آن به اوکراین تحمیل شده است.
۳- عدم ارسال به موقع جنگ‌افزار و تسلیحات مؤثر به اوکراین از سوی کشور‌های غربی و ارسال کمک‌های محدود و مدیریت شده برای ایجاد جنگی فرسایشی علیه روسیه با استفاده از میزبانی کشور اوکراین و سوءاستفاده از نظامیان و مردم اوکراین به عنوان قربانی جنگی فرسایشی که نه برای آزادی خاک اوکراین بلکه برای منافع جنگی بدون برنده قطعی و فقط ایجاد هراس برای فروش تسلیحات غربی طراحی شده است.
۴- عدم تلاش جدی برای پیشگیری از جنگ که با اقدامات رسانه‌ای و جنگ روانی و اعلام قطعی بودن حمله غرب فقط فضای تحریک برای جنگ را رقم زد و با قطعی بودن جنگ صریحاً اعلام داشت که فقط تحریم علیه روسیه را دنبال خواهد کرد و خبری از اعزام نیرو و کمک جنگی برای مقابله نخواهد بود.
مجموعه نشانگان مورد اشاره گویای اشتباه راهبردی دولتمردان اوکراینی در اعتماد به غرب برای حفظ امنیت کشور و مردم خود در شرایط بحران است که تداوم آن در شرایط پس از بحران و رفتن به دام جنگی فرسایشی گویا هزینه‌های سنگین دویدن به دنبال این سراب بیهوده است.
از این رو جمهوری اسلامی ایران با دلسوزی و واقع‌بینی خواستار توقف جنگ و حفظ زیرساخت‌ها و جان مردم اوکراین است.