روزنامه آفتاب یزد
1400/12/11
جنگ سالاران، سربازان خردسال و دولت گانگستری
عبدالله کریمی- شعار «جنگ باید جنگ را تغذیه کند» که به ژنرال اسپانیایی، اسپینولا (spinola)، ارنست سو مانسفلد، فرمانده مزدوران ارتش اسپانیا و همچنین گوستاو آدولف پادشاه سوئد نسبت دادهاند که معتقد بودند تجاری شدن جنگ و مخدوش کردن مرزها هدفی برای منافع اقتصادی است. آنها همچنین معتقد بودند تغذیه جنگ صرفا برای کسب منافع اقتصادی است و لاغیر. در اغلب جنگهای بزرگ روزگار ما در چند دهه اخیر نکته حائز اهمیت وقوع تمامی جنگها در حاشیه و نواحی مرزی مناطق تحت سلطهی قدرتهای پیشین بوده است. بیشتر این منازعات در امپراتوریهای دانوب و عثمانی تا اواخر قرن بیستم رخ داد. این امر درباره جنگهای برپا شده در قلمرو شوروی سابق نیز قابل مشاهده است. این جنگها اساسا در مناطقی اتفاق افتاد که به گسترش امپراطوری تزار روسی و زوال امپراطوری عثمانی منجر شد و سرانجام روسهای با صرف نیروی بسیار زیاد موفق شدند اقوام کوهنشین ساکن در این منطقه را تحت سلطه خود درآورند. صرف نظر از معدود جنگهایی که بر اساس الگوی کلاسیک واقع شدهاند مانند جنگهایی میان چین و ویتنام، ایران و عراق، اتیوپی و اریتره، ترکیب مشابهی از ارزشها و منافع، نقشآفرینان دولتی و شبه دولتی به چشم میخورد. ویژگی این جنگها بیش از هر چیز دیگری حضور پرشمار گروههای ذی نفوذ است که وقفه طولانی مدت جنگ بیشتر به زیان آنهاست تا به نفعشان. جنگهای واقع در صحرای آفریقا، از جنوبیترین نقطه یعنی سودان و دریای بزرگ گرفته تا کنگو و آنگولا، جنگهای ناشی از تجزیه یوگسلاوی، منازعات مسلحانه منطقه قفقاز که معروفترین آنها جنگ چچن است. جنگهای افقانستان و عراق و سوریه و لبنان و یمن بیشتر برای کوشش برای قدرت و ثروت شخصی و همچنین توسعه طلبیسیاستمداران با هدف مداخله در امور سایر کشورها برای نجات یا دفاع از برخی از ارزشها بوده است، البته وجود انگیزههای مذهبی و اعتقادی طرف دیگر این منازعات است. اگر آنچنان که گفته میشود فقر و بدبختی علل وقوع جنگ است باید ایدئولوژیهای سوسیالیستی اهمیت بیشتری پیدا میکند. با این حال
به هیچ وجه چنین نیست که جنگ صرفا در مناطقی رخ میدهد که فقر مفرط بر انجا حکم فرماست در واقع بر این نکته میتوان صحه گذاشت که هرچه حضور سوداگران جنگ در منطقهای طولانیتر بوده احتمال وقوع جنگ و بروز استعمار بیشتر خواهد بود.
جنگ سالاران امروز و سوداگران فرامنطقهای جنگ به مثابه پیشگامان و صاحبان اصلی منافع حاصل از دولتزدایی محسوب میشوند. برخی از آنها به ویژه آنهایی که مناطق بزرگتری را تحت سلطهی خود درآوردهاند و قادر به غارت آن مناطق شدهاند خواهان کسب امتیازات بیشتری برای خود هستند، البته نه برای فرایند دشوار و پرزحمت ساختار دولتی بلکه، تولید ثروت از طریق زور و به رسمیت شناخته شدن و قدرت بیشتر در سطح بین المللی. دولتهای تحت اراده آنها دارای چند باند از قدرت با رویکرد نظامی خواهد بود که ترکیبی از نظام دفرمه سرمایهداری و اندک سالاری که در آن گروهایی از باندهای قدرت در آن عرض اندام میکنندیعنی به جای رقابت سالم و تنگاتنگ، تخریب و پشت پا زدن حاکم است کشورهایی که تا حد زدی به حوزه زمین و کشورگشایی اعتقاد دارند همواره بستر رشد گروههای گانگستری خواهد بود.
جنگ سالاران امروز با توسل به جنگ توانستهاند خرده فرهنگهای شهرنشینان را نیز دستخوش تغییر کنند و با استفاده از ظواهر فرهنگی صنعتی و نیز وعدههای کالایهای لوکس و ایجاد موقعیت مناسب در جوانان انگیزه ایجاد کنند و آنها را به خود جذب کنند در حالی که کلاشینکف در دست و عینک آفتابی در چشم برای قربانی کردن انسانها دو تضاد کاملا عیان است.
جنگ سالاران که غالبا به دو دسته روستاییان کلاسیک و شهریهای مدرن تقسیم میشوند علاوه بر سلطه و نفوذ بر کشورهای مختلف و با آواره کردن مردمان بیگناه چشمداشتی هم به کمکهای سازمانهای بین المللی بشر دوستانه هم دارند به عقیده کاپوچینسکی کمکهای بین المللی برای جمعیت فقر و آواره شده به منبعی پایان ناپذیر و مستمر در جهت برآوردن منافع جنگ سالاران تبدیل شده است آنها از هر محموله به هر میزان که نیاز داشته باشند، برمیدارند زیرا در آنجا فقط قانون زور حکمفرماست.
چه چیزی به بروز جنگ، خشونت، آدم کشی و زیر پا گذاشتن تمام مرزهای انسانیت منجر میشود؟
اول ممنوعیتها و محدودیتهای در قوانین و مقررات جنگ علیه یک کشور که در دادگاه لاهه و کنوانسیون ژنو و سازمان ملل متحد که تمام پروتکلهای الحاقی آن به سستی انجام میشود.
دوم ارتشها و سازمانهای نظامی بینالمللی به اصطلاح منظم که وظیفه دفاع از کشورها را برعهده دارند غالبا به جز باندهای فساد و غارتگر چیزی نیستند.
سوم تحریمهای پیش بینی شده بین المللی که برای جنگ افروزان تعیین شده است تاثیری در بازیگران و جنایتکاران جنگی ندارد به ویژه هیچ قدرتی پیدا نمیشود که حاضر به اجرای تحریم باشد زیرا خود متضرر تحریم میشود.
سخن آخر: روابط جهان سیاست در دهههای اخیر تغییر یافته وهم و خیال صاحبان قدرت افزایش یافته، تعداد جنگ افروزان رویه قارچ گونه گرفته، جنگهای نوین، تولید بیماریها دست ساز برای نسل کشی انسانها رو به افزایش است حقوق شهروندی و صلح دموکراتیک زیر مغزهای زنگ زده سیاستمداران دفن شده است، جنگ حصاریهای قانونی انسانیت را شکسته و به شیوهای جدید برای درآمد و کسب قدرت تبدیل شده، بدین ترتیب کشورهای مورد تهاجم تا آنجا که به استراتژی مقاومت ایمان داشته باشند و حامل برقراری گفتگو و صلح باشد ایستادگی میکنند زیرا عدم تقارن در استراتژی نظامی، اندیشههای سیاسی جنگ سالاران به بروز توهم امنیت و قدرت بیحد و حصر در طرف نیرومندتر منجر میکند، عدم تقارن در منازعات طرف ضعیفتر را به خلاقیت وا می دارد که برای تغییر مستمر و جلوگیری از اعمال خشونت به حوزهی دیپلماسی اتکا کند به دین ترتیب مهمترین عامل برای رهگذر از جنگ درس آموختن از گذشته است و همین امر موجب نابرابری توان عبرت اندوزی و انسداد مسیر گفتگوهای آینده میشود از این رو بیم آن میرود که به عصری بسیار ناآرام و ملتهب گام نهیم.
توضیحات فوق تصویری از اوضاع کنونی جهان ماست و انسان را به طرح این سوال وادار میکند که: چگونه به اینجا رسیدهایم؟
سایر اخبار این روزنامه
روشنایی پایان تونل و چند مسئله دیگر
حرکت رئیس عدلیه در مسیر انتفاع مردمی
طرفدار توقف جنگیم
اسکودا هیچ مجوزی از وزارت کشور اخذ نکرده است و فعالیتی غیرقانونی دارد
میخائیل گورباچف، آخرین دبیرکل
سه نکته درباره تعهد صادرات بنزین
جنگ سالاران، سربازان خردسال و دولت گانگستری
جنگ روسیه و اوکراین و نظم جدید جهانی
میزان تاب آوری اقتصاد روسیه در برابر تحریم ها
با حساب بانکی سرمایهگذاران چکار دارید؟!