جنگ آنگونه که هست

سینمای مستند و داستانی ایران، در هشت سال دفاع مقدس کنار مردم بود، فیلمسازانی مثل رسول ملاقلی‌پور از همان روزهای آغازین جنگ در دل مناطق جنگزده فیلم ساختند. به همین دلیل شاید جنگ تحمیلی، از معدود رخدادهای تاریخ معاصر ایران باشد که در ابعاد مختلف از آن فیلم و تصویر باقی است

محدثه واعظی‌پور
روزنامه‌نگار


این روزها که تصاویر جنگ در اوکراین، سریع و لحظه به لحظه علاوه بر شبکه‌های خبری در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود، جنگ بیش از هر زمان دیگر، همان گونه که هست، دیده می‌شود. برای ما که تجربه سال‌های جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم و آنچه از واقعیت آن می‌دانیم از راه تصاویر بوده؛ دیدن تصویر مقاومت در پنجشیر یا کی یف طعمی خاص دارد. در روزگاری که تصویرها، قهرمان‌ها را نزدیکتر می‌کنند و اندوه و رنج را در نمایی عینی به چشم مخاطب می‌رسانند، این ذهنیت پیش می‌آید که تماشای دفاع هشت ساله مردم ایران، دیدن تصویر زنانی که در روزهای نخستین جنگ در جنوب ایران همپای مردان مقاومت کردند یا تماشای فیلم‌ها و عکس‌هایی از زنان و مردانی که پای پیاده از شهرهای به آتش کشیده شده آواره شدند، چقدر می‌توانست همدلی کشورهای همسایه و جهانیان را نسبت به رویدادی که داخل مرزهای ایران اتفاق افتاد، برانگیزد؟!سینمای مستند و داستانی ایران، در هشت سال دفاع کنار مردم بود، فیلمسازانی مثل رسول ملاقلی‌پور از همان روزهای آغازین جنگ در دل مناطق جنگزده فیلم ساختند. به همین دلیل شاید جنگ تحمیلی، از معدود رخدادهای تاریخ معاصر ایران باشد که در ابعاد مختلف از آن فیلم و تصویر باقی است، اما طبیعی است که این تصاویر و حتی بهترین فیلم‌های سینمایی به‌دلیل اولویت‌های سیاسی مختلف به همه تریبون‌ها راه نیافتند و شبکه‌های خبری جهان، آنگونه که شایسته بود تلخی جنگ در دو کشور همسایه را به مخاطبانشان مخابره نکردند.
بخش مهمی از سینمای ایران، روایت حماسه‌‌ای است که ایرانیان در هشت سال خلق کردند. نسلی از سینماگرانی که پس از پیروزی انقلاب وارد سینما شدند با آثاری که در این باره ساختند به شهرت رسیدند و هنوز و همچنان فیلم‌هایی مانند «موقعیت مهدی» (هادی حجازی‌فر) یا «تنگه ابوقریب» (بهرام توکلی) تحسین شده و تماشاگر دارند. جنگ هشت ساله، واقعیتی است که ایرانیان با آن زندگی خواهند کرد، حتی اگر غبار زمان، فراموشی نسبت به آن به وجود بیاورد.
نیمه اسفندماه هر سال، یادآور سالروز درگذشت فیلمسازی است که بخشی از بهترین فیلم‌ها درباره جنگ را می‌شود در کارنامه او دید. رسول ملاقلی‌پور که ناگهان و بی‌موقع از میان ما رفت، سینماگری خودآموخته بود که تجربه‌هایش در روایت آنچه در جنگ دیده و زندگی کرده بود، ناب و اصیل است. او که تکنیسینی باهوش در خلق صحنه‌های درگیری و زد و خورد بود، هیچ گاه در این حد متوقف نشد. در فیلم‌های ملاقلی‌پور می‌توان رد پای عشق و زندگی را در جنگ یافت. (هیوا) می‌توان حماسه‌ای را باور کرد که با دست‌های خالی خلق می‌شود. (سفر به چزابه) و می‌توان عصیان انسان علیه جنگ را دید. (مزرعه پدری) سینمای به ظاهر مردانه جنگ، با فیلم‌های ملاقلی‌پور رنگ و بوی زنانه گرفت؛ زنانی که مظهر عشق، معصومیت و مهر به سرزمین هستند.
گویا جهان بدون جنگ، معنایی ندارد. جنگ خانه عوض می‌کند و از سرزمینی به سرزمینی دیگر می‌رود. سینمای داستانی و مستند، تصویرها و عکس‌ها، ثبت کننده رنج انسان درگیرِ جنگ هستند. تصویرها، تنهایی هولناک انسان در بحبوحه جنگ را همواره زنده نگه می‌دارند و سینما معمولاً راوی اندوهی است که در گذر زمان و در فوران اخبار و حوادث  به فراموشی سپرده می‌شود.