نقش فیک نیوز‌ها را در فضای مجازی نباید نادیده گرفت

علی قهرمانی پژوهشگر و نویسنده، آثاری از جمله: مادر یعنی فاطمه، بانوی بهشت، معلم فرشته‌ها، یک گام تا خدا، صدفی برای گوهر درباره هویت زنانه حجاب و عفاف، پیامبر کربلا درباره حضرت زینب و مسیح اسلام درباره حضرت علی را تألیف کرده است. وی علاوه بر تدریس در حوزه علمیه، مدیر مؤسسه ندای فطرت و از مؤسسان بهداشت معنوی درباره فرق و جریان‌های انحرافی است. مدتی هم عضو هیئت مدیره و مسئول واحد انجمن واحد معنویت و رسانه بوده است. در حال حاضر نیز در واحد پژوهش انجمن مطالعاتی فضای مجازی حوزه قم فعالیت دارد و مدیریت بخش مطالعاتی فضای مجازی حوزه علمیه به عهده اوست. «جوان» با وی گفتگو کرده است. چطور شد از مهندسی بیولوژی به نویسندگی و حوزه علمیه رسیدید؟
قبل از ورود به حوزه، کتاب‌های ادبی و شعر و قصه زیاد می‌خواندم. یادم است پدرم برای من کتاب به صورت تکی نمی‌خرید بلکه گونی گونی کتاب می‌خرید تا بخوانم. سال آخر دبیرستان با دو دوست طلبه آشنا شدم که مسیر زندگی مرا عوض کردند. آقای محمدی فعال فرهنگی و دبیرکل کانون سربازان صاحب الزمان و حاج آقا فتحی شخصیت من را در مسیر فرهنگی قرار دادند، به طوری که از دانشگاه و رشته مهندسی راهی حوزه شدم و فعالیت‌های فرهنگی و نویسندگی خود را با جدیت بیشتری ادامه دادم. چرا اصولاً طلبه‌ها کمتر وارد نویسندگی می‌شوند؟
جمعیت زیادی از طلاب در حوزه نوشتار عقب‌تر از گفتار و بیان هستند؛ شاید به این دلیل باشد که ساختار حوزه رویکرد تبلیغ و منبر است تا نوشتن، البته اخیراً اتفاقاتی افتاده که نشان دهنده تغییراتی است ولی عمومیت نداشته و تبدیل به رویکرد کلی در حوزه نشده است؛ بنابراین باید بیشتر کار شود تا کتاب‌ها در این زمینه به صورت دروس حوزوی باشد نه جنبی، چراکه وقتی ادبیات و هنر مسئله اصلی در حوزه نباشد خود به خود تنها طلاب علاقه‌مند به صورت شخصی وارد این موضوع می‌شوند.
گویا نوشتن کتاب برای طلاب امتیاز است، آیا تألیفات ادبی در این ردیف قرار دارد؟


چون ساختار و سیستم حوزه اینگونه نیست هنوز جدی نشده است. مثل اینکه در دانشکده پزشکی بگویند اگر کسی کتاب داستان بنویسد امتیازی برای آن‌ها محسوب می‌شود ولی دانشجویان پزشکی بگویند هیچ ارتباطی به ساختار ما ندارد که امتیاز تلقی شود ما پزشکی می‌خوانیم. در حوزه علمیه هم همین طور است، سیستم حوزه رویکرد اجتهادی دارد تا نوشتاری، درحالی که اگر زمینه آن ایجاد شود تأثیرگذاری بیشتری دارد. چرا این عمومیت در حوزه‌ها نیست؟
کل حوزه‌های علمیه کشور در مقایسه با فقط حجم دانشگاه تهران خیلی کم هستند شاید نصف هم نباشند. تعداد طلاب در مقابل دانشجویان خیلی کم است، بنابراین اگر یک طلبه کارایی لازم را نداشته باشد درست نیست، برای همین به نظرم ساختار حوزه باید مقداری رویکرد خود را عوض کند و تخصص‌های مختلفی که با علوم اسلامی و انسانی ارتباط بیشتری دارد استفاده شود که متأسفانه از اواخر دوران قاجار و پهلوی تا توانستند تلاش کردند حوزه را محدود به فقه و اصول کنند، درصورتی که اگر قرار باشد دین در جامعه کارآمدتر باشد باید بتواند در موضوع شناسی وسط معرکه باشد و سپس راهکار مناسبی از دین برای جامعه تجویز کند، چراکه وقتی حوزه به فقه و اصول آن هم به شکل گلخانه‌ای محدود شود بدون اینکه مسائل را درنظر بگیرد چگونه می‌تواند در اجتماع عمل کند. البته در نگاهی منصفانه دو دهه است که کار جدی آغاز شده است و تحول در حوزه که مقام معظم رهبری مطالبه کردند اتفاق خوبی است؛ مثلاً درباره ارز دیجیتال در حوزه قم سلسله بحث‌ها شد و این نشان می‌دهد حوزه درگیر مسائل اجتماعی شده است، اما از آنجا که در گذشته و اوایل انقلاب حوزه نتوانست جایگاهش را پیدا کند و جریان رسانه هم ارتباط مردم با حوزه‌ها را تخریب کرده است و دانش‌آموزان و نوجوانان از حوزه شناختی ندارند و این بخش به خود ما طلاب برمی‌گردد که چقدر دغدغه داریم تا بین مردم برویم و با جوان‌ها ارتباط داشته باشیم و به نظرم در این حوزه کم کاری شده است. شما به عنوان یک طلبه حوزوی خودتان را بیشتر محقق و پژوهشگر می‌دانید یا نویسنده؟
اول پژوهشگر و محقق هستم بعد نویسنده. حضور روحانیت را در فضای مجازی چطور می‌بینید؟
مسئله شهرت آسیب‌های جدی دارد. اصولاً هر چیزی که شخص محوری و تبرج داشته باشد آسیب‌زاست، البته اینکه انسان محبوب باشد ایرادی ندارد، اما اگر کاری کنیم شهرت بیشتر شود این غلط است. فردی که با این شیوه عمل کند، درست نیست، چون جاذبه همراه دافعه است. فرد کنار جذب دیگران به‌خاطر چارچوب‌هایش مقداری هم دفع می‌شود. به نظر می‌رسد امربه معروف و نهی از منکر بین طلاب نسبت به هم ضعیف است. چرا آن‌هایی که در حوزه هستند، روحانیون مسئولیت دار را امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنند؟
شاید کم باشد، اما اینکه اصلاً امر به معروف نکنند هم نیست و من این را قبول ندارم، چون خودمان بار‌ها برخی از روحانیونی را که مسئولیت داشتند امر به معروف کردیم. اغلب تصور می‌شود که باید این دستور دینی در ملأ عام باشد، درحالی که امر به معروف دارای مراتب است. خیلی از مباحث باید برای ما بازآموزی شود. من امر به معروف و نهی از منکر در خفا را زیاد دیدم، البته اصولاً هم لباسی‌ها، هم جناحی‌ها و هم طیفی‌ها کمتر خطا‌های همدیگر را می‌بینند و آن‌ها را کوچک تصور می‌کنند ولی برای غیر خودی اینگونه نیستند. این امر هم کلی در جامعه است و، چون آموزش ندیدیم در موارد زیادی روابط بر ضوابط ارجحیت پیدا می‌کند. بنابراین باید دید آن اشتباه مصداق چه رفتاری است سپس مراتب امر به معروف و نهی از منکر را به کار برد. قبول دارید که در فضای مجازی به دلیل ناآگاهی به جای اصلاح دنبال جدال هستیم؟
در مواردی درست است نقش فیک نیوز‌ها را نباید نادیده گرفت. چندی پیش در کارگاهی عمومی کلاس سواد رسانه‌ای داشتم و نگاه تفکر انتقادی را درس می‌دادم. یادم است موردی در توئیتر نشان دادم که اسم فرد کاملاً مذهبی و از اهل بیت بود. عکس پروفایلش روحانی بود که یکسری مطالب با ادبیاتی تند و زننده داشت. از این‌ها در فضای مجازی کم نداریم که به نام روحانی در فضای مجازی تخریبگری می‌کنند. آیا سامانه‌ای داریم تا بتوان صفحه طلبه واقعی را از فیک در فضای مجازی تشخیص داد؟
مرکز مدیریت حوزه است که اگر افراد نسبت به شخصی در فضای مجازی شک دارند می‌توانند با این مرکز ارتباط بگیرند و درباره او تحقیق کنند که آیا او در حوزه پرونده دارد یا نه؟ همچنین دو، سه سامانه است که نخبگان حوزوی را معرفی می‌کنند آنجا می‌توان اسم پروفایل فرد را داد و هویتش را پیدا کرد. شما به عنوان محقق کتابی درباره حضرت علی نوشتید ولی چرا آنقدر طول کشید؟
از سال ۸۴ شروع به نوشتن کردم. بیش از ۳۰۰ منبع در ارتباط با موضوع را دیدم، به طوری که از طریق آن توفیق پیدا کردم منابعی که درباره سبک زندگی حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) بود را هم پیدا کنم. خروجی کار شد «مسیح اسلام» که درباره حضرت علی است. به دلیل حساسیت موضوع بعضی داستان‌ها را بیش از ۷۰ بار ویرایش کردم، چون معتقدم کار برای اهل بیت مهم و حساس است. می‌خواستم واژه به واژه برای خودم قابل دفاع باشد و داشته‌های ذهنی‌ام را به حضرات نسبت ندهم، چون یک کلام می‌تواند معنا را زیر و رو کند. خاطره‌ای از تأثیرگذاری کتاب هم دارید؟
شاگردی داشتم که خانمی اروپایی بود و در بخش فرصت‌های مطالعاتی بودیم و ایشان اصرار داشت مطالب بیشتری برایش بگویم. گفتم داستان‌هایی دارم که می‌توان با الهام از آن‌ها به معنویت بیشتری دست یافت. به همین دلیل کتاب را به ایشان دادم. بعد از مدتی به کشورش رفت. آنقدر به محتوا و داستان‌ها علاقه پیدا کرده بود که می‌خواست همه را به زبان خودش ترجمه کند. این برایم جالب بود که خصایص و سبک زندگی امام علی چقدر روی این خانم اروپایی تأثیر مثبت گذاشته بود.