الان وقت «موازنه منفی» است؛ - تمايل روس‌ها به افزايش تنش غرب با ايران

آرمان ملی- احسان انصاری: شکاف بین غرب و روسیه روزبه‌روز در حال عمیق‌تر شده است. در چنین شرایطی روسیه به دنبال متحدان بیشتری برای خود است و چه‌بسا به دنبال این باشد که در بین کشورهای خاورمیانه نفوذ خود را بیشتر کند. این در حالی است که سرنوشت بحران اوکراین هنوز مشخص نیست و هنوز نمی‌توان به‌صورت دقیق درباره هزینه‌های سیاسی و نظامی که روسیه در این جنگ پرداخت خواهد کرد اظهارنظر کرد. آنچه مشخص است این است که معادلات جهانی و منطقه‌ای پس از حمله روسیه به اوکراین دستخوش دگرگونی است. اینکه ایران در این وضعیت چگونه منافع ملی خود را محقق خواهد کرد موضوعی است که«آرمان ملی» با پیرمحمد ملازهی تحلیلگر روابط بین‌الملل مورد بحث و بررسی قرار داده که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.  با حمله پوتیـــن به اوکراین بسیاری از معادلات بین‌المللی و منطقه‌ای تغییر کرده است. این در حالــی است که روسیـــه در به نتیجه رسیدن برجام نیــز کارشکنی‌هایی می‌کند. با توجه به تغییر معـــادلات بین‌المللی پیرامون روسیه رابطه ایران و روسیــه در آینده با چه چشم‌اندازی مواجه خواهد بود؟ واقعیت این است که نوع نگاه ایران و روسیه نسبت به یکدیگر متفاوت است و به شکلی که ایران به روسیه نگاه می‌کند روسیه به ایران نگاه نمی‌کند. نگاه حاکمیت در ایران یا حداقل بخشی از حاکمیت در ایران به روسیه به این صورت است که این کشور را متحد استراتژیک ایران می‌دانند. مهم‌ترین دلیل این عده نیز این است که ایران با غرب در وضعیت تخاصم است و به همین دلیل روسیه می‌تواند به‌عنوان متحد استراتژیک ایران به شمار برود. این در حالی است که روسیـــه در مناسبــات بین‌المللی خــود تلاش می‌کند با کارت ایران بازی کند. نمونه بارز این رویکرد نیز موضع‌گیری اخیر وزیر امور خارجه روسیه درباره برجام بود. به نظر می‌رسد روس‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که اگر برجام به نتیجه برسد مناسبات ایران و غرب اصلاح شود و این موضوع ممکن است مناسبات ایران و روسیــه را تحت‌الشعاع قرار دهد. روس‌ها از این نیز هراس دارند که جریانی که در ایران به دنبال ایجاد توازن بین شرق و غرب است حاکم شود و تلاش کند در وضعیت کنونی تعادل ایجاد کند. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که حمله روسیه به اوکراین یک فرصت تاریخی برای ایران ایجاد کرده که خود را جایگزین روسیه در انتقال گاز به غرب کند. با حمله پوتین به اوکراین و منزوی شدن روسیه در عرصه جهانی و در بین کشورهای اروپایی این احتمال قوت گرفته است که کشورهای اروپایی به فکر جایگزینی برای روسیه در انتقال گاز باشند. بهترین گزینه‌ها نیز ایران و قطر خواهند بود. به همین دلیل ایران می‌تواند از این فرصت تاریخی استفاده کند و به کشورهای اروپایی گاز صادر کند که پیامدهای مثبت زیادی برای ایران خواهد داشت. ایران باید قبل از اینکه شرکت‌های آمریکایی وارد عمل شوند بخشی از بازار انرژی اروپا را در اختیار بگیرد. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که حمل‌ونقل گاز از آمریکا به اروپا به دلیل مسافت بیشتر است و باید با کشتی این حمل‌ونقل صورت بگیرد. این در حالی است که این وضعیت برای ایران وجود ندارد و انتقال گاز از ایران به اروپا برای کشورهای اروپایی مقرون‌به‌صرفه‌تر است. در شرایط کنونی روس‌ها با این نگرانی مواجه هستند که برجام به نتیجه برسد و ایران دیگر مانند یک کارت بازی در اختیار روسیه قرار نداشته باشد. حداقل این است که به سمت ایجاد توازن در بین قدرت‌های جهانی حرکت کند.   آیا شکاف بین روسیه و غرب شدیدتر خواهد شد؟ در چنین شرایطی ایران چگونه می‌تواند از این فرصت به سود خود استفاده کند؟ شکاف بین روسیه و غرب در آینده به‌صورت قطعی افزایش پیدا خواهد کرد. پوتین در حمله به اوکراین دچار یک اشتباه استراتژیک شد. برنامه آمریکا این بود که روسیه را در اوکراین به دام بیاندازند و پوتین نیز با دستور حمله نظامی به اوکراین در این دام افتاد. در شرایط کنونی که روسیه به اوکراین حمله کرده آمریکا تلاش می‌کند مقاومت مردمی در اوکراین را قوی کند و با کمک‌هایی که به این مقاومت می‌کند روسیه را در یک جنگ طولانی‌مدت گرفتار کند. آمریکا به اوکراین سلاح ارسال کرده و زمزمه‌هایی مبنی بر ارسال هواپیماهای جنگنده بــه اوکراین وجود دارد. در چنیـــن شرایطی روسیه با یک جنـــگ طولانی مدت مواجه خواهد بــود و شرایط مانند دورانی می‌شود که شوروی سابق به افغانستان حمله کرد. من معتقدم استراتژی اصلی آمریکا تجزیه ارضی دوم در خاک روسیــه است. اگر روس‌ها در اوکراین زمین‌گیر شوند و درنهایت شکست بخورند هدف آمریکا این خواهد بود که با تحریک قومیت‌هایی که در فــــدراسیــون روسیه قرار دارند و روس نیستند مرحله دوم تجزیه ارضی روسیه را به اجرا بگذارد. در مرحله نخست اتحاد جماهیر شوروی به پانزده کشور کوچک مستقل تقسیم‌بندی شد. روسیه یک کشور بزرگ و یک قدرت بزرگ جهانی است و به همین دلیل آمریکا تلاش خواهد کرد این کشور را به کشورهای کوچک‌تری تجزیه کند. این پروژه روی میز آمریکا است و آمریکا از هر فرصتی استفاده می‌کند تا این پروژه را عملیاتی کند. با این‌وجود روس‌ها متوجه این موضوع شده‌اند.   واکنش روسیه به این موضوع چه بوده است؟ مطرح‌شدن موضوع استفاده روسیه از سلاح هسته‌ای به همین دلیل بوده است. این سخن به معنای این است که اگر روسیه در اوکراین شکست بخورد این احتمال وجود دارد که از سلاح هسته‌ای استفاده کند. اگر این اتفاق رخ بدهد روسیه شرایط را به سود خود تغییر خواهد داد. با این‌وجود حتی اگر روسیه موفق شود همه اوکراین را اشغال کند و یک دولت دست‌نشانده در این کشور سرکار بیاورد بازهم نمی‌توانند اوکراین را حفظ کنند. در شرایط کنونی یک ناسیونالیسم قوی ملی در اوکراین شکل‌گرفته نشان می‌دهد روس‌ها در این کشور آینده‌ای نخواهند داشت. در چنین شرایط احتمال طولانی شدن جنگ در اوکراین وجود خواهد داشت. اتفاقی که به سود هیچ‌کدام از این کشورها نیست.   با عمیق‌تر شدن شکاف روسیه و غرب روسیه در عرصه جهانی منزوی خواهد شد. منزوی شدن روسیه چه تبعات منطقه‌ای خواهد داشت و به چه میزان بر معادلات خاورمیانه تأثیر خواهد داشت؟ خاورمیانه همواره یکی از مناطقی بوده که همواره محل مناقشه شرق و غرب بوده و در شرایط کنونی نیز این وضعیت وجود دارد. با اقدامی که روسیه در سوریه انجام داد به نظر می‌رسد هدف روسیه این است که کشورهایی که درگذشته جز متحدان اتحاد جماهیر شوروی بودند را دوباره تحت نفوذ خود قرار بدهد. از جمله این کشورها سوریه، یمن، لیبی و عراق است که درگذشته جزو متحدان شوروی بودند. روسیه موفق شده سوریه را از چنگ آمریکا خارج کند. هرچند آمریکا حاضر نیست سوریه را ترک کند و در شرایط کنونی نیز بخش‌هایی از نیروهای خود را در سوریه مستقر کرده و به‌صورت کامل سوریه را به روسیه واگذار نکرده است. روسیه در یمن از طریق حوثی‌ها امیدوار هستند که در ساختار قدرت این کشور که در شرایط کنونی طرفدار غرب است تغییر به وجود بیاورند که البته کار ساده‌ای نخواهد بود. روسیه در لیبی نیز تـــلاش می‌کند که به این هدف خود برسد. روسیه تلاش خواهد کرد کشورهای خاورمیانه که درگذشته در اردوگاه شوروی قرار داشتند را دوباره تحت حوزه نفوذ خود قرار بدهد. با این‌وجود آمریکا به‌راحتی منطقه خاورمیانه را به روسیه واگذار نخواهد کرد. در شرایط کنونی آمریکا هدف اصلی خود را شرق آسیا قرار داده و نیروهای نظامی خود را به این سمت حرکت داده است. این در حالی است که خاورمیانه را ترک نکرده و نیروهای نیابتی خود را در این منطقه باقی گذاشته است. آمریکا در پروژه ابراهیم تلاش کرد بین کشورهای عربی و اسرائیل به‌عنوان متحدان خود یک اتحاد استراتژی ایجاد کند. این اتحاد به‌صورت نیابتی بدون حضور آمریکا در منطقه اهداف آمریکا را دنبال خواهد کرد. آمریکا مجبور خواهد بود در اغلب مناطق جهان یارگیری کند که خاورمیانه یکی از این مناطق خواهد بود. شرایط به شکلی است که هم روس‌ها و آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند برخی کشورهای خاورمیانه را به‌سوی خود بکشانند و نفوذ بیشتری در این منطقه داشته باشند.   با توجه به این شرایط ایــران چگونه می‌تواند معادلات منطقه‌ای را به سود خود تمام کند؟ در ایران دو جریان فکری وجود دارد که در این زمینه تعیین‌کننده است. جریان فکری نخست براین باور است که به دلیل ضدیتی که ایران با غرب دارد هیچ راهی به‌جز اتحاد با روسیه و چین وجود ندارد. اصولگرایان و نیروهای نظامی در این چارچوب فکری قرار می‌گیرند. جریان فکری دیگری که در ایران وجود دارد معتقد است منافع ملی ایران در بلندمدت به هیچ‌کدام از بلوک‌بندی‌های جهانی تعلق ندارد و بهتر است رویکرد مستقلی در عرصه بین‌المللی اتخاذ شود. شعار این جریان فکری نیز همان شعار ابتدای انقلاب یعنی نه شرقی نه غربی است که همچنان بر سردر وزارت امور خارجه حک‌شده است. ایران باید یک توازن قدرت را با همه قدرت‌های جهانی برای خود در نظر بگیرد و با همه قدرت‌های جهانی ارتباط داشته باشیم. این جریان فکری بر این باور است که اینکه ایران تنها به روسیه و چین اتحاد داشته باشد پاسخ نمی‌دهد. بهترین سیاستی که ایران می‌تواند اتخاذ کند سیاست موازنه منفی است که مورد نظر دکتر مصدق بود و ایشان قصد داشت این دیدگاه را اعمال کند. ایران به همراه پاکستان و افغانستان در منطقه خاورمیانه از اهمیت زیادی برای شرق و غرب برخوردار است. به همین دلیل در شرایط کنونی دعوای اصلی روی نفوذ روی این سه کشور است. راه درست برای ایران همان است که هند در پیش‌گرفته است؛ نوعی سیاست متوازن با غرب و شرق. این سیاست با شعار مبنایی انقلاب اسلامی یعنی نه شرقی، نه غربی هم سازگار است. ایران باید ابتکار عمل را همچنان خودش دست داشته باشد و نباید شرایط به‌گونه‌ای پیش برود که دیگر کشورها در مذاکراتی که ایران به دلیل ضدیت با آمریکا در آنها حاضر نیست، ایران را محل معامله خود قرار دهند. در مذاکرات برجام یک ذهنیت اشتباه در نیروهایی که در ایران قدرت را هم به دست دارند، وجود دارد که باید برجام را در شرایطی به نتیجه برسانیم که ایران تحت هیچ شرایطی با آمریکا وارد مذاکره نشود و این مذاکره به‌صورت نیابتی از سوی روسیه، چین و سه کشور اروپایی انجام شود اما منافع ملی ما ایجاب می‌کند که به‌صورت مستقیم با آمریکا مذاکره کنیم. در زمان روحانی، عمان نقش میانجی‌گری‌اش را به‌خوبی ایفا کرد و دولت ایران هم نگاه منفی‌ای نسبت به مذاکره مستقیم با آمریکا نداشت اما اکنون آن فضا وجود ندارد و اصولگرایانی که قدرت را در دست دارند، شعارشان و چه‌بسا هویتشان ضدیت با آمریکاست. از طرفی اگر دولت به‌عنوان دولتِ برگزیده اصولگرایان بخواهد با آمریکا وارد مذاکره شود، حامیانش در داخل را از دست می‌دهد؛ وگرنه همه می‌دانند از این حالت که ایران و آمریکا به‌صورت مستقیم با یکدیگر مذاکره نکنند فقط روسیه و چین سود می‌برند و ممکن است ایران محل معامله این دو کشور با آمریکا شود.