روزنامه ایران
1400/12/16
بهار در قاب شیشهای
مازیار معاونیمنتقد
از اواخر دهه 40 خورشیدی که اولین گیرندههای تلویزیونی به درون منازل ایرانیان پا گذاشتند تا امروز که بیش از نیم قرن از آن سالها میگذرد مناسبت «نوروز» به عنوان مهمترین مناسبت ملی کشور همیشه جایگاهی ویژه و قابل اعتنا را در میان برنامههای تلویزیونی به خود اختصاص داده است. تولید ویژه برنامههای سال تحویل که در سالهای دور از واژه «شب عید» برای نامیدن آنها استفاده میشده در کنار برنامههای ترکیبی مختص ایام نوروز و از همه اینها مهمتر سریالهای نمایشی نوروزی، دغدغه همیشگی برنامهسازان تلویزیون برای بازه زمانی دو هفتهای بوده است که آنها را از ماهها پیش به برنامهریزی و تکاپو وا میداشت.
محبوبیت بیشتر مدیوم سریال در مقایسه با دیگر برنامههای تلویزیونی و موقعیت خاص نوروز از نظر حجم مخاطب مشتاق و پیگیر سریالهای نوروزی، در طول دهههای گذشته رقابت سختی را میان مجموعهسازان تلویزیونی برقرار میکرد، رقابتی که اگرچه در طول 12-10 سال اخیر به دشواری و حساسیت برانگیزی سالهای دور نیست و رقبایی همچون شبکههای فارسی زبان آن سوی آبی، شبکه نمایش خانگی و شبکههای اجتماعی آن انحصار تلویزیون و ویژه برنامههایش را کاملاً تحتالشعاع قرار دادهاند اما هنوز هم در اندازهای هست که کنجکاوی برانگیز و در صدر اخبار مورد توجه علاقهمندانش باشد.
اولویت با سریال طنز
تلویزیون از همان سالهای دور متناسب با حال و هوای بهار و فرارسیدن نوروز، سریالهای نمایشی خود را تماماً یا با اولویت قابل ملاحظه به مجموعههای طنز (کمدی) اختصاص میداد، حتی در مقطع زمانی پیش از انقلاب که هنوز تولید سریال به عنوان یکی از مهمترین اولویتهای برنامههای ویژه عید تثبیت نشده بود، تلویزیون با ساخت نسخه نوروزی مجموعههای روتین خود به استقبال عید میرفت و در همان سالهای ابتدایی وقوع انقلاب که تغییر و تحولات ناشی از التهابات آن زمان هنوز مجالی برای ثبات در برنامهسازی نداده بود، آثار نمایشی جمع و جوری به مناسبت نوروز تهیه میشدند که از آن میان میتوان به دو برنامه «نوروز پیروز» و «شاد باشید» هر دو مربوط به اولین نوروز پس از انقلاب یعنی عید سال 58 اشاره کرد. «نوروز پیروز» در قالب آیتمهای نمایشی کوتاه تلویزیونی ساخته شده بود که هنرمند و برنامهساز پیشکسوت تلویزیون یعنی «مهتاج نجومی» کارگردانی تلویزیونی آن را برعهده داشت و «شاد باشید» هم برنامهای ترکیبی بوده که افزون بر بخشهای متفاوت ویژه عید، آیتمهای نمایشی موسوم به «سیاه بازی» را هم در ترکیب خود داشته است.
ساخت سریالهای طنز ویژه نوروز به سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب محدود نماند و تلویزیون برای متجاوز از ربع قرن حاضر نشد برای کنداکتور نوروزی خود گونه نمایشی دیگری را بیازماید. در این بازه زمانی طولانی سریالهایی نظیر «مخمصه» به کارگردانی فرهاد مجدآبادی (نوروز 1362)، مجموعه طنز سیاسی «صدام در دام»، «اُغر به خیر» ساخته مجید بهشتی، سریال «گالشهای مادر بزرگ» ساخته زنده یاد بهمن زرینپور (1368) و «ازدواج پرماجرا» به کارگردانی زنده یاد منوچهر پوراحمد (1369) از جمله شناختهشدهترین مجموعههای طنز نوروزی دهه 60 هستند که غالباً مایههایی ملودرام و اجتماعی داشتند. دو مجموعه آخر یعنی «گالشهای مادربزرگ» و «ازدواج پرماجرا» که در نخستین نوروزهای پس از اتمام جنگ و تغییر شرایط ملتهب کشور ساخته شدند و بی تردید در پس روند ساخت آنها هم روحیه بهتر و پرنشاطتر و هم امکانات فنی و بودجه بیشتری در اختیار بوده سر و شکلی حرفهایتر داشتند و در حافظه نمایشی بینندگان سالهای دور تلویزیون ماندگاری بیشتری دارند.
همان گونه که اشاره شد تلویزیون تا نیمه دهه 80 از رویکرد ساخت سریال نوروزی خارج از گونه طنز عدول نکرد، اصولاً در آن مقاطع زمانی که پیشرفتهای رسانهای و میزان ارتباط با دنیای نمایش خارج از مرزهای جغرافیایی چندان زیاد نبود، نوعی قانون نانوشته غیرقابل انعطاف درخصوص ساخت برنامههای مناسبتی در نگاه کلی و سریالهای نمایشی در رویکردی جزئیتر حاکم بود که تخطی از حدود و ثغور آن به آسانی امکانپذیر نبود، منطبق بر چنین نگاه محدود و تنگ نظرانهای که برای ماه مبارک رمضان، تنها به آثاری در اتمسفر سوگواری و پندآموز مجوز میداد و کنداکتور نوروزی را صرفاً برای مجموعههای طنزآمیز مناسب میدید بینندگان تلویزیون ایران برای یک دوره زمانی طولانی از امکان لذت بردن از گونههای نمایشی دیگر در مناسبت نوروز بیبهره بودند. البته سویه دیگر قضیه که تا اندازهای قصور تلویزیون در این زمینه را توجیه میکند، این بود که تا پیش از پاییز 77 که مهران مدیری با ساخت جُنگ طنز شبانه «77» سببساز تولید انبوه آثار طنز تلویزیونی شد در بازه 12 ماهه سال تعداد سریالهای طنز بسیار محدود بود و همین کمبود، اشتیاق بینندگان تلویزیونی برای مجموعههای طنز نوروزی را تشدید میکرد. در طول دهه 70 سریالهای طنز نوروزی بسیاری روی شبکههای مختلف سیما رفتند که از شاخصترینشان میتوان به آثاری همچون «میهمان» (1370) و «تعطیلات نوروزی» (1371) هر دو به کارگردانی خسرو ملکان، «نوروز 72» ساخته مشترک داریوش کاردان، علی عمرانی و مهرداد خسروی (1372)، نسخه نوروزی «جُنگ 77» و «ورثه آقای نیکبخت» ساخته مرضیه برومند (1379) اشاره کرد.
ساختار شکنی در سریال سازی
در نوروز سال 81 که ایام نوروز با ماه محرم مقارن شده بود، تلویزیون برای اولین بار و البته به اجبار رعایت فضای سوگواری محرم، سریال «شب دهم» را از طریق شبکه اول سیما روی آنتن فرستاد، سریالی خوش ساخت که در ارتقای جایگاه حسن فتحی به عنوان یک مجموعهساز حرفهای و خوش ذوق تأثیر به سزایی گذاشت و هم از سوی عامه مخاطبین و هم از منظر اهل فن بسیار قدر دید، با این همه چنین تجربه متفاوتی باز هم آنچنان که باید و شاید روی تصمیمگیران ارشد نمایشی تلویزیون مؤثر نبود و درب سریالهای نوروزی تا چهار سال بعد یعنی نوروز سال 85 همچنان بر همان پاشنه طنز میچرخید. در این فاصله سریالهای طنز دیگری همچون خوشرکاب (1382)، خوشغیرت و جایزه بزرگ (هر دو نوروز 1384) در جدول نوروزی تلویزیون روی آنتن رفتند.
در نوروز 1385 احتمالاً بر اثر آماده نبودن یک کار طنز دیگر و نه بر اساس برنامهریزی و سیاستگذاری طولانی مدت، مجموعه «وفا» در شبهای عید پخش شد و طرفداران بسیاری برای خود دست و پا کرد. مجموعهای به کارگردانی محمدحسین لطیفی که در آن سالها یکی از برگهای برنده سریالسازی تلویزیونی بود و تلویزیون برای ساخت یک مجموعه پرخرج که بخش مهمی از داستانش در فضای لبنان اتفاق میافتاد، به او اعتماد کرده بود، مجموعهای در مایههای سیاسی/ جنایی و در بستر مضمونی درگیریهای امنیتی ایران و رژیم صهیونیستی که به لحاظ کیفی مجموعهای حرفهای و قابل دفاع بود و بار دیگر ثابت کرد که برای سرگرم کردن مخاطبین تلویزیون در شبهای عید تنها نباید از نردبان طنز بالا رفت و میتوان گزینههای متنوع دیگری را هم آزمود هر چند که این تجربه متفاوت هم نتوانست به تغییر رویکرد مدیران تلویزیون نسبت به مقوله مهم سریالهای نوروزی بینجامد و تا پایان دهه 80 سریالهای طنز ریز و درشت دیگری که چندان هم خاطرهساز نبودند، در ایام نوروز روی آنتن رفتند.
ساخت سریالهای طنز دنبالهدار
دهه 90 اما دهه تولید سریالهای طنز دنبالهدار نوروزی بود، اتفاقی که از نوروز سال 90 و با پخش فصل اول مجموعه موفق «پایتخت» کلید خورد و تا به امروز هم ادامه داشته است. سیروس مقدم که از مجموعههای نازل و کارتونی نیمه دوم دهه 70 نظیر «به سوی افتخار» و«روزهای زندگی» و... یواش یواش از منظر کیفی پیشرفت کرده بود، در این سال بر اساس متن درخشانی از محسن تنابنده و با بازی خود او در یکی از نقشهای اصلی کار، داستانی را در فضای بکرتر استان مازندران و دور از فضاهای تکراری تهران و مناسبات کلیشهشدهاش روایت کرد که به مذاق درصد قابل توجهی از بینندگان تلویزیون خوش آمد و در طول دههای که سپری شد با اُفت و خیزهایی قابل قبول و قابل اغماض ادامه یافت. «پایتخت» و پرسوناژهای دوستداشتنیاش به چهرههای محبوب بسیاری تبدیل شده و تکهکلامهایشان در دل مناسبات کلامی مردم کوچه و بازار تکرار شد. اتفاقی که هر چند اتفاق خوب و خجستهای بود و بینندگان تلویزیونی را برای تماشای دستکم یک مجموعه طنز مقبول امیدوار نگاهمی داشت اما از سوی دیگر باز هم همان باور نادرست دستاندرکاران ارشد نمایشی سیما را تشدید کرد، اینکه برای کنداکتور عید باید و باید به دنبال ساخت آثار طنز بود و آثار متعلق به گونههای دیگر تنها زمانی مجال ابراز وجود پیدا میکنند که نوروز با مناسبتهای دیگری همچون ماه محرم و یا ماه رمضان مقارن شده باشد.این فرضیه غلط و مخاطبزدایی بود که سریالهایی همچون «پایتخت» و بعدها «نون خ» ناخواسته بر طبل آن کوبیدند.
اما ساخت این دو سریال دنبالهدار که تاکنون به تولید شش فصل از سریال «پایتخت» و سه فصل از مجموعه «نون خ» انجامیده است، یک مزیت غیرقابل انکار هم داشت و به حکومت یک باور نادرست در اذهان بسیاری از اقوام ایرانی پایان داد، امتیازی که البته بیشتر باید به حساب سازندگان سریال چند فصلی «پایتخت» و مدیران وقت شبکه اول سیما و در جایگاهی بالاتر مدیران ارشد سیما نوشته شود چرا که مقاومت منطقمدارانه و مبتنی بر دیالوگ آنها در هجمه برخی از اعتراضات استانی و محلی به پخش سریال «پایتخت» بود که سبب شد یکی از پیشفرضهای نادرست فرهنگی کشور تا اندازههای زیادی حساسیتزدایی شود. مطمئناً خوانندگانی که اخبار هنری را پیگیری میکنند به خاطر دارند که با آغاز پخش سریال «پایتخت» در نوروز 90 دوباره عدهای در این بینش متعصبانه دمیدند که عدهای در مرکز در حال توهین به فرهنگ محلی و به سخره گرفتن آن هستند اما با پاسخهای مصلحت جویانه سیما و البته آبی که توسط مصلحتاندیشان محلی بر آن آتش ریخته شد، تقریباً برای همیشه این تصور غلط از بین رفت که گذاشتن لهجه و گویش محلی در دهان بازیگران و استفاده آنها از ضربالمثلهای محلی را نباید توهین و بی احترامی به فرهنگ آن منطقه توصیف کرد بلکه به عکس میتوان به عنوان راهکاری برای آشنایی اقوام مختلف ایرانی با یکدیگر میتوان از آن بهره گرفت. بعد از حساسیتزدایی از این سریال بود که سعید آقاخانی هم سریال چند فصلی «نون خ» را در محیط کردستان و فرهنگ قومیت کُرد به تصویر کشید و البته دیگر اعتراضی شنیده نشد دالّ بر اینکه شوخیهای کلامی کاراکترها و حتی رنگ آمیزی شخصیتی کاراکترهایی با رفتارهای طنزآمیز و خندهآور به عنوان بی احترامی به فرهنگ دو استان کُردنشین کرمانشاه و کردستان تعبیر شود.
باری، قطار ساخت سریالهای نوروزی به عنوان مهمترین مناسبت ملی کشور همچنان به پیش میرود و هر چند که سر برآوردن رقبای تازه نفستری همچون تولیدات گسترده شبکه نمایش خانگی و البته سریالهای چند فصلی بینالمللی تا اندازههای بسیاری درصد اقبال به سریالهای تلویزیونی از جمله مجموعههای نوروزی را کاهش داده است اما هچنان نوروز ارج و قرب و جایگاه خاص و بی بدیل خودش را دارد و همچنان ساخت آثار خوب و متفاوت و فکر شده میتواند مخاطبان بسیاری را در تعطیلات نوروزی پای گیرندههای تلویزیونی بنشاند، امید که چنین تدابیری مّد نظر گردانندگان تنها رسانه مجاز تلویزیونی کشور قرار بگیرد و لااقل در اسفند ماههای سالهای آتی مثل امسال اخبار سریالهای نوروزی آکنده از اخبار تولید مجموعههای طنز نباشد.
سایر اخبار این روزنامه
ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روز جانباز مبارک باد
فروش نفت را معطل برجام وتوافق نکردیم
فتح الفتوح فرهاد
تخریب محیط زیست تخریب منافع ملی است
ارز ترجیحی تغییر شکل داد
رونق قاچاق با ارز 4200 تومانی
عبورصادرات نفت از 5/ 1 میلیون بشکه
تضمین صددرصدی اشتغال نخبگان
فراری یا در میدان؟
تهران پشت ترافیک خریدهای نوروزی
طبیعت بوم نقاشیماست
رکورد شکنی سرخابیها در 120 دقیقه
جراحی زیبایی در صدر شکایت از پزشکان
چالشهای پیمایش ملی در مسیر دانش بومی
خرید 60 هزار تن میوه برای بازار شب عید
بهار در قاب شیشهای
گزارش «ایران» از سریالهای تلویزیون در نوروز 1401
سلام ایران