سفیر جهاد تبیین و خالق حماسه ماندگار در حیات انسان ۲۵۰ ساله

در تاریخ پنجم شعبان سال ۳۶ (به نقلى ۳۸) هـ. ق در مدینه و در خانه پرمهر حضرت امام حسین (ع)، علی ابن الحسین امام چهارم شیعیان جهان چشم به جهان گشود. مولودى که سال‌ها پیش رسول اکرم (ص) مژده تولد او را داده و در توصیف او فرموده بودند: «خداوند متعال او را سید عابدان و زینت دوستان خدا خوانده است. گویى هم‌اینک او را مى‌بینم که در روز قیامت در بین صف‌ها شاد و سربلند و خرامان در رفت و آمد است.» (تحلیلى از زندگانى امام سجاد (ع)، ج‏۱، ص ۶۱-۵۷) امام على (ع)، چون مادر او را به همسرى امام حسین (ع) درآوردند، به آن حضرت فرمود: «اى حسین، از این بانوى پرهیزگار بهترین فرزند تو متولد خواهد شد.» پدر به‌سبب علاقه فراوانى که به پدر بزرگوارشان داشتند نام او را «على» برگزیدند.
از آنجا که حضرت سجاد (ع) به اوصاف و فضایل بسیار شایسته‌اى آراسته بودند که او را از هر جهت از دیگر مردم ممتاز مى‌ساخت، به آن حضرت لقب‌هاى بسیارى که هریک به بُعدى از کمالات او دلالت داشت، نسبت داده شده است. از شاخص‌ترین این اوصاف، زین‌العابدین، سیدالعابدین و سیدالساجدین است. علت توصیف آن حضرت به این القاب، عبادت و بندگى بسیار خاص و متمایز آن حضرت بود و سجده‌هاى طولانى ایشان که نظیر آن‌ها فقط در عبادت على بن ابى‌طالب (ع) دیده شده بود، زبانزد خاص و عام بود.
شخصیت ممتاز امام سجاد (ع) حاصل تربیت در دامان سه امام معصوم و بهره‌مندى از فضایل و کمالات الهى آنان بود تا او را آن‌چنان‌که شایسته بود به کمالات و فضایل الهى آراسته ساختند تا آمادگى رهبرى امت اسلامى را در یکى از سخت‌ترین دوره‌هاى تاریخ با صبر و مقاومتى کم‌نظیر عهده‌دار شوند. دوران حساس حیات انسان ۲۵۰ ساله در زمان امامت سجاد (ع)
حساس‌ترین مقطع زندگى امام سجاد (ع) که باید آن را طبق نظریه مقام معظم رهبری در خصوص حیات سیاسی، دینی و اجتماعی اهل بیت (ع)، از مهم‌ترین مقاطع حیات انسان ۲۵۰ ساله دانست، با همراهی آن حضرت در قیام عاشورا با کاروان امام حسین (ع) آغاز می‌شود و تا رسیدن کاروان اهل بیت امام حسین (ع) به مدینه و ادامه امامت ۳۵ ساله آن حضرت تداوم می‌یابد.


در این مقطع حساس از حیات، آن امام بزرگوار (ع) به همراه پدر به‌عنوان اعتراض به حکومت نامشروع یزید از مدینه به طرف مکه خارج شده و از آنجا به کربلا آمدند و در تمام لحظات قیام پدر بزرگوار خویش و اهل بیت و یاران آن حضرت در کنار ایشان قرار داشتند تا این‌که به مصلحت و حکمت الهى و ابتلا به تب و بیمارى، در این قیام حضور نیافتند، اما به همراه عمه خویش حضرت زینب کبرى (س) و سایر اهل بیت امام حسین (ع) به اسارت برده شدند و سختى و مرارت دوران اسارت را طى مدت یک‌سال به جان خریدند تا راه شهداى کربلا و پیام و هدف قیام آنان را با مبارزه علیه ظلم یزید زمان و با سخنرانى‌ها و خطابه‌هاى ولایى خود به گوش جهانیان برسانند و در تاریخ جاودانه کنند.
پس از این دوران و وقایع عاشورا، امام سجاد (ع) به همراه بازماندگان این حادثه به مدینه برگشتند. حدود ۳۵ سال مسئولیت امامت شیعیان را عهده‌دار بودند. آن امام بزرگوار که درس مبارزه را در مکتب امامت پدر و جد بزرگوار خود آموخته بودند، در طى این مدت با توطئه‌ها و مبارزات ضداسلامى شش نفر از امویان که عبارت بودند از یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک به مقابله و مبارزه پرداختند. شیوه و روش ایشان به مصلحت زمانه، نه مبارزه مسلحانه بلکه سلاحى برنده‌تر از آن یعنى زبان «خطابه» با بیان حقایق الهى و دینى و نیز رفتار و سلوک عبادى و معنوى بود؛ شیوه‌اى از سبک زندگى که در ذهن و جان مردم فریفته تبلیغات سوء دشمنان و خدعه و نیرنگ آنان، نفوذ مى‌کرد و آنان را یاد عبادت‌ها و خطابه‌هاى على (ع) مى‌انداخت و به آنان مى‌فهماند که حقیقت دین و زندگى دینى چیست و چگونه است. چنان‌که شیخ صدوق از امام باقر روایت کرده است که پدر بزرگوارش سجده بسیار مى‌کرد. هر وقت بلایى از او دفع مى‌شد یا از شر بدخواهى نجات مى‌یافت یا از نماز فارغ مى‌شد یا در اصلاح بین دو خصم موفق مى‌شد سر به سجده مى‌نهاد.
در این دوران دشمن بد‌ترین فضاى رعب و وحشت و اختناق را ایجاد کرده بود، چنان‌که نقل مى‌کنند روزى کسى از آن حضرت در مورد شرایط این دوران پرسید: «اى فرزند رسول خدا، روزگار را چگونه مى‌گذرانى؟» امام سجاد (ع) در پاسخ فرمود: «در حالى شب را به صبح مى‌آوریم که به‌سبب خویشاوندى با پیامبر خدا (ص) در خوف و خطر هستیم و این در حالى است که همه اهل اسلام به برکت اسلام و پیامبر خدا در امانند. هم‌اینک وضع خوف و اضطراب ما همانند وضع بنى‌اسرائیل در دوران حاکمیت فرعون است. فرزندان ما را همانند فرزندان بنى‌اسرائیل بدون جرم و گناه مى‌کشند و آقا و سرور و امام ما را آشکارا بر روى منبر‌ها سبّ مى‌کنند...».
اما آن امام بزرگوار که منبع علم الهى و سرچشمه وحى و تمثال معنویت و عبادت الهى بود، با سلوک خاص و متمایز خود، به ملجأ و مرجع مردم و شیعیان تبدیل شده بودند. چنان‌که مشهور است هشام بن عبدالملک در زمان خلافت پدرش عبدالملک یا ولید به حج رفته بود، چون در مراسم حج خواست استلام حجر کند به‌خاطر کثرت جمعیت موفق به این کار نشد در این میان على بن الحسین رسید و به طواف مشغول شد و، چون به حجر الاسود رسید همه راه را برایش باز کردند و به جهت مهابت و جلالت قدر به او اجازه دادند تا استلام حجر کند. هشام خشمگین شد. مردى از او پرسید که این شخص کیست. هشام با آن که او را مى‌شناخت گفت او را نمى‌شناسم، زیرا مى‌ترسید مردم شام به او میل پیدا کنند. فرزدق شاعر بزرگ عرب ضمن این‌که بیان داشت چگونه این فرد را نمى‌شناسى، قصیده معروف خود را انشا کرد و گفت: «این پسر بهترین بندگان خداست، این پرهیزکار پاک و عارى از هر عیب و معروف خاص و عام است، سخن تو که او را نمى‌شناسم زیانى به او نمى‌رساند، آن را که تو گفتى نمى‌شناسى همه عرب و عجم مى‌شناسند.» صحیفه سجادیه و رساله حقوق؛ دو میراث ماندگار سیدالساجدین (ع)
این شیوه مبارزاتى و سلوک معنوى در دو اثر جاودانه و علمى ایشان یعنى «صحیفه سجادیه» و «رساله حقوق» به یادگار مانده است. صحیفه سجادیه که زبور آل‌محمد نیز خوانده مى‌شود، دریایى است از حقایق الهى، مکارم اخلاقى و معارف انسانى و عمدتاً در قالب دعا بیان شده است. رساله حقوق مشتمل بر حقوق متقابل افراد با یکدیگر، و نیز حق خداوند بر آنان و حقوق اعضا مختلف بدن است.
در واقع امام سجاد در این دو اثر، با قدرت بلاغت و بیان بى‌مانند و اندیشه‌اى الهى و بلند و ادبیاتى منحصر به فرد، توانستند با استفاده از ظریف‌ترین و دقیق‌ترین مفاهیمى که در ارتباط با خدا و انسان وجود دارد عشق به خدا، ارزش‌هاى اخلاقى و انسانى، حق و تکلیف ناشى از آن ارزش‌ها را در قالب تعابیر و کلماتى زیبا بیان دارند و نه تنها در آن زمانه بلکه براى تمامى اعصار، علم و حکمت و معنویت متصل به سرچشمه وحى و امامت را آشکار نمایند و راه درست را نشان دهند.
تأثیرگذارى آن وجود مقدس و زینت عبادکنندگان به‌حدى بود که حکومت وقت آن را تاب نیاورد و در نهایت به سال ۹۵ هـ. ق. در ۵۹ یا ۵۷ سالگى، به تحریک هشام بن عبدالملک برادر ولید به‌وسیله زهر مسموم و سپس به شهادت رسیدند. پیامبری جهاد تبیین و خلق حماسه‌ای ماندگار در حیات انسان ۲۵۰ ساله
با مرور این حوادث دوران امامت امام سجاد (ع) و عملکرد ایشان در جایگاه امامت، می‌توان دریافت که امام سجاد (ع) در طی سال‌های امامت خود که با سختی بسیار و حساسیت زیاد همراه بود، چه نقش مهمی را ایفا کردند به گونه‌ای که اگر با نگاهی دوراندیشانه و تحلیل‌گرانه به اقدامات آن حضرت و مدیریت ممتاز ایشان در جایگاه رهبری و امامت امت شیعه بدان بنگریم، شخصیت آن حضرت را بسیار فراتر از چهره‌ای که عموماً در اذهان و در قالب یک فرد بیمار و ناتوان ترسیم شده بلکه در قالب یک چهره موفق حماسی ادراک می‌کنیم.
در حقیقت بر اساس عمکرد راهبردی و حماسی امام سجاد (ع) چه در دوران بعد از اسارت اهل بیت (ع) و پیام‌آوری قیام عاشورا و چه در دوران رهبری و زعامت امت، توانست حماسه‌ای ۳۴ ساله را خلق کند، حماسه‌ای که از تبدیل گزاره‌های تاریخی قیام عاشورا به اندیشه‌ای سیاسی- اجتماعی آغاز و به تبدیل مفاهیم تاریخی خنثی و منفعل به فعال و تأثیرگذار در سال‌های مبارزه با حکومت‌های طاغوتی ادامه می‌یافت. بدین شکل بود که حضرت توانست در این دوران حیات انسان ۲۵۰ ساله، بزرگ‌ترین قیام تاریخ را تکمیل کند و از دیگر سو، بنیانگذار مکتب فکری و حکمی و معرفتی شیعه و تشخص بخشی و هویت‌دهی به آن شود.
در مجموع می‌توان سه عنصر ذیل را از محور‌های اصلی حماسه امام سجاد (ع) عنوان کرد:
الف- تدوین اندیشه درست اسلامی و تدریس و تبیین آن
ب- آشناسازی مردم به حقانیت اهل بیت به‌عنوان مصادیق راستین اولوالامر و اقامه‌کنندگان واقعی حکومت اسلامی
ج- ایجاد و تقویت تشکیلات اسلامی برای فراهم‌سازی زمینه حکومت اسلامی
در تحقق این مسیر حضرت سجاد (ع) دو روش راهبردی را دنبال کردند:
اول: دعا؛ دوم: موعظه. با این دو روش حکیمانه ایدئولوژی و اندیشه‌های درست را، اما در قالب خلق حماسه‌ای ماندگار منتقل کردند.
این حماسه به وضوح در قالب صحیفه سجادیه مشاهده می‌شود چراکه این کتاب اگرچه در قالب دعا است، اما تمام موضوعاتی را که انسان و جامعه بیدار به آن نیاز دارد در خود گنجانده است. امام (ع) به زبان دعا، انگیزه‌های یک زندگی اسلامی را درذهن مردم زنده نگاه می‌دارد تا «اصلاح جامعه» آغاز شود. مواعظ امام سجاد نیز ذاتاً حماسه است. مواعظ عمومی ایشان برای همگان تازیانه بیداری و هشداردهی برای انحراف‌های ایجاد شده در جامعه و مواعظ اختصاصی ایشان برای شیعیان، در جهت «کادرسازی» و آماده‌سازی برای مسئولیت‌های مهم در صورت تشکیل حکومت است؛ بنابراین شیوه زندگى و سلوک آن امام بزرگوار، براى تمامى پیروان آن حضرت که مشتاق خلق حماسه در عرصه جهاد تبیین هستند، الگویی برجسته و ممتاز است تا با دنباله‌روى از راه ایشان در راه تعالى ارزش‌هاى دینى و انقلابى با سلوک معنوى و دینى و ابراز و بیان ارزش‌هاى اسلامى، استوار گام بردارند.