روزنامه آفتاب یزد
1400/12/17
استیصال سینما
آفتاب یزد -گروه شبکه: «من معترضم. این پروانه نمایش فیلم من است این شیرنیست، گوشت نیست که بگویید تاریخش گذشته. شما به من پروانه نمایش دادید؛ چرا زیر قول خودتان میزنید. مردانه رفتار کنید. تمام فیلمهای من را توقیف کردید. یکی از فیلمهای من را مفقود کردید. چند سال روی یک فیلم کار کنیم بعد شما متوقفش کنید؟ شما کی هستید؟ چه مدرکی دارید که فیلم من را قضاوت کردید؟ پشت پرده مثل اشباح حکم صادر میکنید. دیگر نمیتوانم تحمل کنم. من میآیم و به همراه دستیارانم در وزارت ارشاد تحصن میکنم. تا حقم را نگیرم ول نمیکنم. وزارت ارشاد؛ وزیر محترم! به حرف من گوش بده. من دیگر نمیتوانم، میخواهم بجنگم. بیایید بزنید من را بکشید. این سینه من. من را بکشید، ولی من حقام را میگیرم.»
این گزاره سراسر تلخ، صحبتهای کارگردان نام آشنایی چون داریوش مهرجویی است که با فیلمهایش به سینمای ایران اعتبار بخشیده است. آنچه که باعث شده داریوش مهرجویی بعد از سالها کار در سینمای ایران، این چنین بغضآلود و ناراحت کننده سخن بگوید، جلوگیری از اکران نوروزی تازهترین ساختهاش یعنی «لامینور» است آنهم در حالی که پروانه نمایش دارد. البته سازمان سینمایی میگوید که فیلم لامینور توقیف نشده است اما بر چه مبنا و تصمیمی با یک اثر فرهنگی و هنری که به اذعان سازمان سینمایی مشکلی هم ندارد این گونه برخورد میشود که حاصلش درد و رنج کارگردان پیشکسوت کشورمان میشود و خاطر اهالی هنر را مکدر میسازد.
> «لامینور» نه توقیف است و نه مشکلی دارد
حبیب ایل بیگی معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی میگوید: «برای اکران نوروزی ۲۱ فیلم متقاضی بودند که از میان آنها میبایست ۷ فیلم انتخاب میشد، شورای صنفی نمایش و سازمان سینمایی در این انتخابها جوانب مختلفی از جمله حضور در جشنواره فیلم فجر، تنوع ژانر و مخاطب مدنظر قرار میدهند، «لامینور» هم مانند ۱۴ فیلم دیگری که در بسته اکرانی نوروز قرار نگرفته است، امکان اکران در مقاطع زمانی دیگر را دارد.» ایل بیگی افزود: «آقای مهرجویی از بزرگان و پیشکسوتان سینماست و برای همه ما قابل احترام است. در خصوص فیلم «لامینور» هم بارها به تهیه کننده فیلم گفتهایم که فیلم مشکلی برای پروانه نمایش ندارد و مسیر اکران آن باز است؛ دلیل این هیاهو و حواشی را نمیفهمیم. فیلم فقط در جدول اکران
نوروز نیست. »
قطعا برای کسانی که برای کارشان زحمت نکشیدهاند و سختیهای کار را درک نکرده اند، انتقادها و ناراحتیهای داریوش مهرجویی میشود هیاهو. اما بیشک بغض داریوش مهرجویی تا ابد در ذهنها
خواهد ماند. از زمانی که تلخترین فیلم کوتاه داریوش مهرجویی در رسانهها و فضای مجازی منتشر شده، واکنشهای زیادی را در پی داشته است.
> تمام قد در کنار
مهرجویی هستیم
کانون کارگردانان سینما ایران در واکنش به اعتراض داریوش مهرجویی بیانیهای منتشر کرد و نوشت: «فیلم دو دقیقهای سخنان آقای داریوش مهرجویی تلخترین فیلم کوتاه تاریخ سینمای ایران است. شرم باد که استاد بیبدیل و فخر سینمای ایران در هشتاد و دو سالگی چنین آشفته حال شدند. زمانی که فیلم گاو استاد مهرجویی پایههای موج نو سینمای ایران را بنیان نهاد و سالها
بعد همین فیلم از نجات دهندههای حیات سینمای بعد از انقلاب شد، سانسورچیان تندرو و تازه به میز رسیده کجا بودند؟ آیا آنها میدانند هویت و اعتبار این سینما از بزرگانی چون داریوش مهرجویی و این نسل تکرارنشدنی است. اگر با دیدن این فیلم دو دقیقهای همه مدیران فرهنگی استعفاء دهند یا هر هفت فیلم اکران نوروزی انصراف دهند، اصلا نباید تعجب کرد. استاد مهرجویی در دو دقیقه بغض فرو خورده سینمای ایران را شکست و یک تنه صدای تمامی جامعه سینمای ایران شد، سینمایی که دهه هاست زیر فشار سانسور و توقیف و حالا بازبینی مجدد و بیاعتبار ساختن پروانههای صادر شده توسط مخالفین تندرو سینما، در حال از بین رفتن است. کانون کارگردانان سینمای ایران از آقای خزاعی ریاست محترم سازمان سینمائی که پیگیر حل این مشکل است، میخواهد قبل از اقدام استاد مهرجویی به تحصن در وزارت ارشاد، پروانه نمایش فیلم سینمایی لامینور را تمدید کرده و بدعتِ بازبینی مجدد دیگر فیلمهای سینمایی دارای پروانه نمایش را نیز پایان دهند. کانون کارگردانان سینمای ایران تمام قد در کنار استاد مهرجویی و همه سینماگران خسته از سانسور و توقیف ایستاده است.»
> سینما محکمه نیست!
رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نیز در پی حواشی بوجود آمده برای فیلم «لامینور» داریوش مهرجویی و حذف آن از اکران نوروزی با وجود داشتن پروانه نمایش متنی را منتشر کرد. جعفر گودرزی نوشت: «آن طور که من متوجه شدم و در جریان قرار گرفته ام، مشکل فیلم «لامینور» اصلاح و حذف چند پلان و تک خوانی زن فیلم است. اما مسئله اساسیتر اینکه فیلم «لامینور» آخرین ساخته استاد داریوش مهرجویی علی رغم داشتن پروانه نمایش باز هم مورد بازبینی برای صدور پروانه نمایش مجدد قرار گرفته و به مشکل جدیدی برخورده که این اتفاق در نوع خودش جالب و نوبر است. متاسفانه مشکل اساسی این است که سینمای ما و خصوصا مسئولانش از گفتگو و دیالوگ که از ارکان سینماست به شدت دورند و حتی راه و رسم گفتگو و دیالوگ را هم نمیدانند و برای همین در هر مسالهای سینما را وارد بحران تازهای میکنند و بعد کاسه چه کنم، چه کنم دستشان میگیرند و فقط نظارهگر میشوند. مسئولان سینمایی، اگر فیلم «لامینور» علی رغم داشتن پروانه نمایش،
به نظرتان مشکلی دارد چرا در یک جلسه و محفل درست و صمیمانه با فیلمساز و تهیهکنندهاش نخواستید به یک تعامل و
راهکار درست برسید!؟ چرا حکم صادر کردن که
سادهترین کار است را انتخاب کردید؟ چرا نمیخواهید بپذیرید که سینما محکمه نیست و شما هم قاضی نیستید. فیلمسازی چون مهرجویی که اعتبار سینمای ماست؛ چه قبولش داشته باشید چه نداشته باشید گوهری برای سینمای ایران است و همین که در این سینما نفس بکشد، نفسهای سینما کمتر به شماره میافتد و قطعا سینما از تنفس ایشان جان میگیرد. احترام بهشان، جایگاه، حریم، حرمت و منزلت ایشان احترام به ذات سینماست. شما وقتی با مهرجوییها که پشتوانه سینماست نمیدانید (و شاید نمیخواهید) چگونه رفتار کنید وای به حال دیگر اهالی سینما. سینمای ما با در نظر نگرفتن همین پشتوانههاست که هماره درگیر بحرانهای متعدد و گاه لاینحل است. یادتان باشد بحران در هیچ دورهای از جانب سینماگران ما نبودهاند، بلکه مسئولان سینما بودهاند چرا که همواره با سینما به عنوان یک فرزند ناخواسته رفتار کردهاند و با این نگاه تکلیف سینماگران و هنرمندان هم کاملا مشخص است. بحران مدیریت مساله مهم و حیاتی است که روح و جان و جسم سینمای ما را ذره ذره نابود کرده و میکند. اظهارنظرهای سلیقهای و غیرکارشناسانه و مدیریت نکردن فضا و شرایط توسط مسئولان سینمایی بلای جان سینمای نحیف ما شده است. امروزه سینمای جهان در حال تغییرات اساسی است و هر روز مرزهای نویی را در مینوردد اما مسئولان سینمایی ما هنوز حتی راه و رسم گفتگو و برخورد با یک فیلمساز پیشکسوت را بلد نیستند چه برسد به نقشه راه برای سینما و برونرفت از بحرانها. دیگر دارد کارد به استخوان هنرمندان میرسد و بیتدبیری مسئولان شده است بلای جان سینمایمان».
> چه کنیم با زخمهای شما
اما پس از انتشار ویدیوی اعتراضی مهرجویی، بسیاری از بازیگران با پست و استوری کردن ویدیوی او در صفحههای اینستاگرامیشان با داریوش مهرجویی همدردی کردند.
رامبد جوان چنین نوشت: «ما سالها و شاید دههها به آقای داریوش مهرجویی نگاه کردیم. از فیلمهایش و خودش یاد گرفتیم. او بزرگ سینمای ماست. این حال او، یعنی اندوه عمومی سینماگران ایرانی. این حال او یعنی تزریق ناامیدی به اهل هنر و تمام کسانی که دلی در سینه دارند و بابت ناراحتی کارگردان بینظیر سینمای ما، غصه میخورند. چه کنیم با زخمهای شما، استاد مهرجویی؟ غمگینیم برایتان.»
حبیب رضایی نیز نوشت: «این حق مسلم پایمال شده، این استیصال ناجوانمردانه، این لرزش از شدت بیپناهی، هر انسانی را ویران میکند».
متین ستوده درباره این اتفاق نوشت: «شما را به هر آنچه اعتقاد دارید، نکنید. این عملکرد دور از جوانمردی است. آنهم در مقابل شخصی که حق بسیاری بر گردن سینما و فرهنگ این مرز و بوم دارد. اشک امانم نمیدهد.»
شبنم مقدمی هم اینطور نوشت: «هیچ دوستندارم تصویرِغمگین و خشمگینِ این روزهاتون رو اینجا بذارم ...دوست ندارم اینجور که این روزا توی فضای مجازی منتشر میشین به خاطر بیارمتون. تصویرِ شما برای من، همیشه تا همیشه، همون مردِ خوشتیپِ خاصه که سالِ هفتاد توی بینال نقاشی، توی موزه هنرهای معاصر دیدم...با اون شالگردنِ بلندِ بافتنیِ سرمهای...در نزدیکترین فاصله با تابلویی که داشتین سعی میکردین جزئیاتش رو ببینین. همون هنرمندِ بزرگی که با بزرگواری، منِ جِغِلِه رو که «هامون»ِ شما قلب و جونش رو بیدار کرده بود، تحویل گرفتین ...آدم حسابش کردین و درباره خرده استعدادکی که داشت باهاش حرف زدین...شما نه فقطِ آدمِ تاثیرگذارِ زندگیِ من، که آدمِ مهم و راهبر و الگوی خیلیها بودین و هستین...شما آدم خیلی مهمی هستین آقا...و من و بسیاری از ما هرگز اهمیتِ تاثیرِ شما و آثارتون رو بر خودمون و بر جریانِ فرهنگیِ این مملکت فراموش نمیکنیم. حق دارین عصبانی و دلخور باشین...بایدم باشین...آدم که به حقکشی و سانسور عادت نمیکنه هیچوقت! اما کم نیارین لطفاً...توروخدا مثلِ همیشه، همونجور مغرور و استوار، بمونین و ادامه بدین...جایی نرین...این خاک و این آسمون مالِ شماست، حقِ شماست، عشقِ شماست، سهمِ شماست ...مباد که فکر قهر و رفتن ومهاجرت و اینا بزنه به سرتون...این انگار یه سیاستِ نانوشتهست که بیاینکه ظاهراً زور واجباری در کار باشه، شرایط رو جوری پیشببرن که اندیشمندان و فرهیختهگان و فرهنگسازان، خودشون رو به تبعیدی خودخواسته بفرستن و به این ترتیب چنتهی فرهنگ و هنرِ این مرز و بوم، روز به روز خالی و خالیتر بشه...جایی نرین توروخدا ...سخته، ولی بمونین. ما دوستتون داریم آقا... میدونم کافی نیست...ولی گمونم مهمه ».
سایر اخبار این روزنامه
معلمان؛ خسته و فرسوده
استیصال سینما
در جلسه شورای عالی قوه قضائیه مطرح شد
جنگ میتواند به همهی اروپا سرایت کند
گروگانگیری رسمی روس ها
پس چه عوض شد؟
دیروز، امروز و آینده برجام
ما و آفریقا
زنان در آینهی انقلاب مشروطیت ایران
پاتالهای سایبری
توضیح شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران درباره یک یادداشت