علی؛ سـایه مصطفی

  محمدجواد مهدی‌زاده
شرحی بر زندگی سردار شهید علی عباس؛ شاگرد و دستیار شهید دکتر مصطفی چمران و نماینده وقت جنبش امل در ایران
دو سال از حضور سید موسی صدر روحانی ایرانی لبنانی‌الاصل به لبنان می‌گذشت. این سفر در پی وصیت علامه «سید عبدالحسین شرف الدین» برای حضور این روحانی جوان در جنوب لبنان و تحول وضعیت مردم آن منطقه بود.
در همان روزها خدا به «محمد عباس» و خانواده‌اش، از جنوبی‌های ساکن در شهر صور، پسری داد که به عشق امیرالمؤمنین‌(ع)، علی نام گرفت؛ «علی عباس».


***
از همان دوران کودکی به همراه خانواده و اطرافیان در سخنرانی‌های سید ایرانی، که حالا به او «امام موسی صدر» می‌گفتند، شرکت می‌کرد. تأثیر امام موسی صدر روی او از همان زمان زیاد بود. به‌خاطر همین تصمیم گرفت که وقتی بزرگتر شد به سید موسی ملحق شود. انتظار او برای تحقیق این موضوع زمان زیادی نبرد. وقتی که به جنبش تحت رهبری امام موسی («حرکت المحرومین») پیوست، تازه در حال رسیدن به بلوغ بود.
***
جنگ داخلی لبنان تازه آغاز شده بود. تعداد زیادی از جوانان بلکه حتی بسیاری از نوجوانان شیعه، که از اقدامات و سیاست‌های احزاب چپ و راست خسته شده بودند، به سمت امام موسی و دستیارش «دکتر مصطفی چمران» آمدند. «علی» هم یکی از همین افراد بود که به دلیل شایستگی و هوش بالا توجه دکتر چمران را به خود جلب کرد.
امام موسی صدر تصمیم گرفت با کمک نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین (فتح) به جوانان شیعه در اردوگاه‌هایی در بقاع و جنوب آموزش نظامی بدهد. حین یکی از این آموزش‌ها بمبی منفجر شد و مربی فلسطینی و تعدادی از داوطلبان شیعه لبنانی به شهادت رسیدند. امام موسی ناگزیر از اعلام موجودیت رسمی سازمان «گردان‌های مقاومت لبنان»، که به خاطر عبارت عربی آن (أفواج المقاومهًْ اللبنانیهًْ) به «اَمَل» مشهور شد، را رسما اعلام کند.
علی عباس هم یکی از اولین نوجوانان بود که با کمتر از 15 سال سن به رزمندگان امل پیوست و از آن به بعد در بسیاری از مأموریت‌ها و نبردهای حساس در کنار دکتر چمران، فرمانده ارشد نظامی امل، بود.
او در نبردهای مختلفی شرکت کرد که از آن جمله می‌توان به حضور و فرماندهی گروه‌هایی از نیروهای امل در نبردهای حومه نبطیه و محور بسیار حساس «شَیّاح» در جنوب بیروت و سپس نبرد در مناطق مرزی جنوب با رژیم صهیونیستی اشاره کرد. با وجود گذشت سال‌ها از آن درگیری‌ها تا امروز، هنوز بسیاری از جزئیات حضور علی عباس در این نبردها منتشر نشده است.
***
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همراه هیئت عالی جنبش امل به سرپرستی دکتر چمران به ایران آمد و وقتی که امام خمینی از دکتر خواست که در ایران بماند، او هم همراه دکتر مصطفی در ایران ماند.
مدت زیادی طول نکشید که غائله کردستان شروع شد و دکتر مصطفی چمران به عنوان وزیر دفاع دولت انتقالی راهی میدان جنگ در غرب و شمال غرب کشور شد. علی عباس هم همراه او به میدان نبرد رفت و در بسیاری از نبردها کنار دکتر چمران شرکت داشت. همزمان به عنوان مسئول اجرایی و نماینده جنبش امل در ایران هم فعالیت می‌کرد.
***
هنوز اوضاع در مرزهای کردستان به صورت کامل تثبیت نشده بود که صدام حمله گسترده خود علیه ایران اسلامی را آغاز و پس از حمله هوایی به بسیاری از شهرها، مخصوصا تهران، تهاجم زمینی خود را در مرزهای غرب و جنوب غرب کشور آغاز کرد. خوزستان جبهه اصلی پیشروی دشمن در مرز بود.
دکتر چمران و یارانش، مانند علی عباس، در مجموعه‌ای که نام «ستاد جنگ‌های نامنظم» را به خود گرفت، شروع به اقدامات پدافندی علیه تجاوز دشمن بعثی کردند. یکی از این اقدامات ایجاد سدهای کوچک و باز کردن آنها هنگام پیشروی‌تانک‌های دشمن در جبهه اهواز بود. هدایت و اجرای این طرح غافلگیرانه را دکتر چمران به عهده علی عباس گذاشته بود.
***
آخرین روزهای بهار 1360 (1981)، علی عباس مانند همیشه کنار دکتر مصطفی چمران مشغول رصد وضعیت و هدایت نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم بود. تصمیم بر این بود که وضعیت جبهه خودی و دشمن در اطراف منطقه «دهلاویه» مورد بررسی قرار بگیرد. در حین بررسی وضعیت، ناگهان منطقه مورد حمله دشمن قرار گرفت و دکتر چمران و علی عباس مجروح شدند.
علی عباس لحظاتی بعد از اصابت به شهادت رسید اما دکتر چمران پنج روز بعد در بیمارستان، به شاگرد و معاون لبنانی‌اش ملحق شد.
پیکر شهید علی عباس پس از تشییع به همراه استاد و فرمانده‌اش، دکتر مصطفی چمران، در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) قطعه 24، ردیف 83، شماره 15، جایی نزدیک مزار فرمانده‌اش، به خاک سپردند.
***
«برادران و خواهرانم در جنبش امل
سلام خدا و درود امل بر شما...
وصیتم را از اینجا، جبهه‌های نبرد نیروهای ایران اسلامی علیه نیروهای کفر و طغیان ارتش صدام یزید و یارانش، برای شما می‌نویسم.
ما راه مبارزه با رژیم بعث عراق را انتخاب کردیم چون این نبرد علیه ظلم و چیزی است که امام ما سید موسی صدر از دروس قرآن و حقیقت اسلام به ما یاد داد.
آخرین خواسته من از شما اتحاد ضد کفر و طغیان و پرهیز از اختلافات داخلی و مقابله با تفکر هر کسی است که به فکر جدایی‌انداختن در داخل ما و دنبال کردن منافع شخصی یا دور شدن از اصول ما و نادیده گرفتن پرونده امام ما سید موسی است که خداوند او را به ما سالم برگرداند.
این راه را ادامه دهید و تلاش کنید آن طور که شایسته است ارزش ایران اسلامی را بفهمید.
از تمام برادران و خواهرانم در جنبش امل تقاضای ادامه همان راهی را دارم که شهیدان بزرگوارمان آن را طی کردند.
برادر شما، رهرو خط شهادت
علی عباس»