بيكاری، صعودی - فقر، افزون‌تر؛ انفجار اجتماعی در راه است؟

عکس: آرمان‌ملی / فاطمه فتاحی/ آرمان ملی- احسان انصاری: رئیس‌جمهور با دستور به دستگاه‌های اجرایی خواستار ریشه‌کن کردن فقر مطلق در جامعه شده است. اتفاقی که یکی از مطالبات جدی مردم جامعه نیز است. با این‌وجود سؤال اینجاست که آیا ریشه‌کن کردن فقر مطلق در جامعه در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر است؟ به نظر می‌رسد پاسخ به این سؤال منفی است و در اغلب جوامع که با چنین چالشی مواجه بوده‌اند درنهایت در پروسه بلندمدت موفق شده‌اند فقر را در جامعه ریشه‌کن کنند. از سوی دیگر جهت‌گیری و تصمیماتی که دولت سیزدهم گرفته نیز در مسیر کاهش فقر قرار نداشته و در برخی مقاطع خود عاملی بر افزایش فقر در جامعه بوده است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر مصطفی اقلیما، جامعه‌شناس گفت‌وگو کرده است. دکتر اقلیما معتقد است: «در ماه‌های گذشته هر روز یک بخش از جامعه نسبت به وضعیت معیشتی خود اعتراض کردند. معلمان و بازنشستگان ازجمله گروه‌هایی بودند که نسبت به وضعیت معیشتی خود اعتراض داشتند. این وضعیت درباره دیگر گروه‌های شغلی نیز وجود دارد. مردم نیز توانایی تحمل این وضعیت را ندارند و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند باید منتظر انفجار گرسنگان در جامعه باشید. تردید نکنید که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند اگر امسال انفجار گرسنگان صورت نگیرد در سال آینده صورت خواهد گرفت.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.  رئیس‌جمهور با دستــور به دستگاه‌های اجرایی برای ریشه‌کن کردن فقـــر مطلق از دستگاه‌های اجرایی خواسته موضوع ریشه‌کن کردن فقر مطلق به سال1401 کشیده نشود. آیا تحقق این امر در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر است؟
موضوع فقر دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که فقر معلولی از علت‌هاست و خودش به‌عنوان یک علت شناخته نمی‌شود. اگر قصد داشته باشیم این مشکل را به‌صورت ریشه‌ای حل کنیم باید به ابعاد چهارگانه ذکرشده توجه کنیم. مسائل اجتماعی در بلندمدت قابل‌حل شدن است و نمی‌توان در کوتاه‌مدت آنها را حل کرد. این سخن به معنای این است که اگر چهل سال طول کشیده که وضعیت جامعه ایران به اینجا رسیده حداقل همین زمان طول خواهد کشید که این مشکلات حل شود و یا کاهش پیدا کند. اگر ما در چهل سال آینده در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگــی کارکنیم و به نتایج مطلوبی دست پیدا کنیم می‌توانیم عنوان کنیم فقر در جامعه ریشه‌کن شده است. شاید منظور رئیس‌جمهور تنها فقر اقتصادی بوده است. با این‌ وجود ریشه‌کن کردن فقر اقتصادی نیز با سیاست‌هایی که دولت سیزدهم در پیش‌گرفته امکان‌پذیر نیست، بلکه فقر را افزایش می‌دهد. به‌عنوان‌مثال دولت عنوان کرد که قصد دارد دستمزدها را 10 درصد افزایش بدهد. این در حالی است که به‌محض اینکه دستمزدها را افزایش دادند قیمت اقلام موردنیاز مردم به شکل سرسام‌آوری افزایش پیدا کرد. در چنین شرایطی افزایش دستمزد فایده‌ای ندارد و نمی‌تواند زمینه‌ساز کاهش فقر در جامعه باشد، بلکه آن را افزایش می‌دهد. اگر فرض بگیریم دستمزد یک کارمند 10 درصد افزایش داشته در طول سال آینده قیمت کالاهای اساسی40 درصد افزایش پیدا می‌کند. در نتیجه هنوز دستمزد این کارمند30 درصد عقب‌تر از قیمت‌هاست. راه‌حل صحیح این مسائل این بود که درآمد کارمندان را افزایش ندهند و از سوی دیگر قیمت کالاهای مورد نیاز مردم را نیز افزایش ندهند. 
 دولت از چه راه‌هایی به دنبال ریشه‌کن کردن فقر مطلق است؟آیا این روش‌ها درنهایت به نتیجه می‌رسد؟
دولت با دستور به استانداران قصد دارد فقر را ریشه‌کن کند. این در حالی است که با دستور فقر ریشه‌کن نمی‌شود. هنگامی‌که میزان بیکاران در کشور روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند چگونه می‌توان فقر را ریشه‌کن کرد. این احتمال وجود دارد که رئیس‌جمهور آرزو کرده که فقر در سال آینده ریشه‌کن شود. هر فردی می‌تواند آرزوهای زیادی کند. قرار نیست که هر کس آرزو کرد محقق شود. تحقق آرزو نیازمند زیربنا و زیرساخت است. اگر دولت قصد دارد فقر را از بین ببرد باید به همان میزان که تورم افزایش پیدا می‌کند درآمد مردم را نیز افزایش بدهد. به‌عنوان‌مثال اگر تورم در سال گذشته40 درصد بوده حقوق کارمندان و کارگران نیز باید40 درصد افزایش پیدا کند. از سوی دیگر دولت می‌توانست جلوی تورم را بگیرد تا تورم در کشور افزایش پیدا نکند. جلوگیری از تورم باعث می‌شود که فشار اقتصادی کمتری به مردم وارد شود. ملاک قضاوت برای مردم عملکرد دولت است و نه شعارها و وعده‌هایی که داده می‌شود. مردم نسبت به سخنان مسئولان قضاوت نمی‌کنند، بلکه بر اساس عملکردی که دارند درباره آنها قضاوت می‌کنند. رهبر انقلاب در ابتدای آغاز به کار هر دولتی معمولا دو توصیه به دولت‌ها می‌کنند که یکی شایسته‌سالاری است و دیگری پاسخگو بودن. واقعیت این است که در شرایط کنونی اغلب کارگــران در وضعیت نامناسب اقتصادی زندگی می‌کنند و بسیاری از مغازه‌داران با رکود مشتری هستند. از سوی دیگر بیکاری روزبه‌روز در جامعه در حال افزایش است. وضعیت به شکلـــی شده که شرکت‌های خصوصـــی یا به حالت نیمه تعطیل درآمده‌اند یا اینکه مجبور شده‌اند کارکنان خود را اخراج کنند. در نتیجه گرانی‌های اخیر جامعه را عصبی کرده و جامعه در آستانه در یک انفجار جمعیتی قرار گرفته است. این اتفاق اگر امروز رخ ندهد بدون شک در آینده نزدیک رخ خواهد داد. شرایط اقتصادی مردم تأثیرمستقیمی در تحولات اجتماعی یک جامعه خواهد داشت. این مسأله تنها مختص به ایران نیست، بلکه در همه کشورهای جهان وجود دارد. این در حالی است که هیچ‌کس حاضر نیست مسئولیت نابسامانی‌های اجتماعی و مشکلات اقتصادی مردم را بر عهده بگیرد. 


 جهت‌گیری‌ها و تصمیم‌گیری‌هایی که در دولت سیزدهم صورت گرفته به چه میزان می‌تواند در کاهش فقر و امید به آینده نقش مؤثری داشته باشد؟
فقر با گران کردن کالاهای موردنیاز مردم ریشه‌کن نمی‌شود. فقر زمانی از بین می‌رود که مردم درآمدی متناسب به تورم موجود در جامعه داشته باشند. اگر فقر در جامعه بیشتر شده به دلیل این است که حقوقی که به مردم داده‌ شده بر اساس تورم موجود در جامعه نبوده است. جهت‌گیری دولت به سمتی است که در سال آینده نه‌تنها فقر از بین نمی‌رود، بلکه میزان فقر و تورم در جامعه بیشتر نیز می‌شود. جامعه‌ای دارای آرامش است که همه‌چیز در سر جای خود قرار داشته باشد و حساب‌وکتاب داشته باشد. هنگامی‌که در یک جامعه هیچ‌چیز در سر جای خود قرار نداشته باشد و حساب‌وکتابی وجود نداشته باشد به‌صورت طبیعی مردم آن جامعه عصبی می‌شوند. در چنین شرایطی افراد جامعه اعتماد خود را نسبت به یکدیگر از دست می‌دهند. درنتیجه هنگامی‌که افراد جامعه به هم اعتماد نداشته باشند به حکومت و دولت هم اعتماد نخواهند داشت. در هیچ کشوری وعده و شعار مشکل مردم را حل نکرده، بلکه رفاه بیشتر و رسیدگی به مشکلات مردم بوده که مردم را نسبت به آینده امیدوار نگه‌داشته است. در کشورهای جهان همه روسای جمهوری تلاش می‌کنند بیکاری را در جامعه کاهش بدهند. به‌همین دلیل نیز اگر در زمان یک رئیس‌جمهور بیکاری در جامعه افزایش پیدا کند مردم دیگر به آن رئیس‌جمهور رأی نمی‌دهند و فرد دیگری را انتخاب می‌کنند. از منظر جامعه‌شناختی در شرایط نامناسب اقتصادی فساد و بزهکاری اجتماعی افزایش پیدا می‌کند. تا چه زمانی می‌توان کشور را با شرایط کنونی مدیریت کرد؟ هرچه بیشتر به مردم وعده بدهیم و حل کردن مشکلات بنیادین را به تأخیر بیندازیم به همان اندازه شدت انفجار اجتماعی را بالاتر می‌بریم. در شرایط کنونی هیچ مسئولی برای مشکلات کشور راه‌حل ارائه نمی‌کند و همواره عنوان می‌کنند انشا مشکلات در آینده حل می‌شود. این در حالی است که با انشاء گفتن مشکلات مردم حل نخواهد شد. برخی عنوان می‌کنند مردم برای آزادی به خیابان‌ها می‌آیند. این در حالی است که لیدر مردم گرسنگی آنها ست. یعنی مردم بر اثر گرسنگی به خیابان‌ها می‌آیند. با این‌وجود واکنش مردم نسبت به گذشته شدیدتر خواهد شد و ممکن است پیامدهای غیرقابل جبرانی برای جامعه به همراه داشته باشد. 
 اگر دولت نتواند فقر را از بین ببرد و تورم همچنان روند صعــودی داشته باشد واکنش مــردم چه خواهد بود؟
واقعیت این است که مشکلات مردم در زندگی افزایش قابل‌توجهی داشته و مردم با چالش‌های مختلفی مواجه هستند. از سوی دیگر عدم اطمینان در جامعه افزایش پیدا کرده و همه نسبت به هم بی‌اعتماد شده‌اند. جامعه ایران به مرحله عدم اطمینان رسیده است. از سوی دیگر بیکاری نیز در جامعه افزایش پیدا کرده و زمینه‌های گسترش فقر را به وجود آورده است. این وضعیت سـبب افزایــش جرم و جنایــــت در جامعه می‌شود. کار به‌جایی رسیده که پلیس تهران عنوان می‌کند50 درصد دزدانی که دستگیرشده‌اند بار اولی بوده‌اند. اگر روسای جمهور کشور به‌جای اینکه نزدیکان خود را روی کار بیاورند از افراد شایسته در مسند کار استفاده می‌کردند و مدیران خود را ملزم به پاسخگویی به مردم می‌کردند هیچ‌گاه این اتفاقات در کشور رخ نمی‌داد. مردم از مسئولان حرف نمی‌خواهند، بلکه نگاه آنها به عملکرد مسئولان کشور است که به چه میزان در راستای مطالبات آنها حرکت می‌کنند. نکته دیگر اینکه هر مدیری که روی کار می‌آید در ابتدا وعده‌های بزرگی به مردم می‌دهد. با این‌وجود پس از مدتی نمی‌تواند به وعده‌هایی که به مردم داده عمل کند و در نتیجه مردم به‌مرور زمان اعتماد خود را نسبت به مسئولان از دست‌ داده‌اند. مدیرانی که تازه روی کار می‌آیند به شکلی رفتار می‌کنند که گویا قرار است اتفاقات مهمی در دوران مدیریت آنها رخ بدهد. با این‌وجود این مدیران پس از مدتی که با محدودیت‌ها و موانع جدی در مسیر خود مواجه می‌شود به این نتیجه می‌رسند که در عمل هیچ‌کاره هستند. آقای رئیسی هنگامی‌که در فضای انتخاباتی حضور داشت وعده‌های مهمی درباره بهبود وضعیت اقتصادی، جوانان و عدالت اجتماعی مطرح کرد. با این‌وجود امروز اتفاق در حد مطلوبی در این زمینه‌ها در جامعه رخ نداده و چه‌بسا وضعیت بدتر از گذشته نیز شده است. در شرایط کنونی جوانان با بحران بیکاری مواجه هستند و در رسیدن به مطالبات خود با موانع جدی مواجه هستند. این وضعیت درباره زنان جامعه نیز وجود دارد و زنان با مشکلات جدی از نظر اقتصادی، شغلی و عاطفی مواجه هستند. در زمینه عدالت اجتماعی نیز وضعیت نسبت به گذشته مناسب نیست و روزبه‌روز شکاف طبقاتی شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد و درصد بیشتری از مردم فقیرتر از گذشته شده‌اند. اعتماد اجتماعی یک‌روزه از بین نرفته که یک‌روزه به دست بیاید. 
 راه‌حل شما برای عبور جامعه از فقر مطلق چیست؟
در ماه‌های گذشته هر روز یک بخش از جامعه نسبت به وضعیت معیشتی خود اعتراض کردند. معلمان و بازنشستگان ازجمله گروه‌هایی بودند که نسبت به وضعیت معیشتی خود اعتراض داشتند. این وضعیت درباره دیگر گروه‌های شغلی نیز وجود دارد. مردم نیز توانایی تحمل این وضعیت را ندارند و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند باید منتظر انفجار گرسنگان باشید. تردید نکنید که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند اگر امسال انفجار گرسنگان صورت نگیرد در سال آینده صورت خواهد گرفت. در کشور ما در سال‌های اخیر امید کاهش پیدا کرده است. امروز کسی که پولدار است امید به آینده ندارد، کسی که تحصیل می‌کند به پیدا کردن شغل مناسب امید ندارد و کسی که ازدواج می‌کند امیدی به این مسأله ندارد که بتواند ازنظر اقتصادی زندگی خود را تأمین کند. در چنین شرایطی نمی‌توان خوشبین بود و فضای اجتماعی همواره آکنده از عصبانیت، دعوا و ناراحتی است. به همین دلیل نیز اگر قصد داشته باشیم کشور خود را از نظر امید به آینده با کشورهای دیگر مقایسه کنیم باید به این نکته توجه کنیم که کدام کشورها در وضعیتی شبیه به ما زندگی می‌کنند. این در حالی است که کمتر کشوری در جهان وجود دارد که انگیزه مردم تا به این اندازه کاهش پیداکرده است. پیام اصلی دین اسلام گذشت و مهربانی است. این در حالی است که اغلب مسئولانی که روی کار آمدند دیدگاه‌های شخصی خود را به نام اسلام اجرا می‌کردند. این افراد با مردم نامهربانی کردند. به همین دلیل نیز امروز مادر همه آسیب‌های اجتماعی ما بی‌اعتمادی و عدم اطمینان به آینده است. بر اساس آمارهایی که مددکاران اجتماعی در ایران تهیه‌ کرده‌اند بیش از70 درصد مردم ایران دچار بی‌اعتمادی هستند. این بی‌اعتمادی از نزدیکان و آشنایان آغاز می‌شود و درنهایت به ساختارهای مدیریتی جامعه می‌رسد.