رديف آخر صندلي٧٢؛ -روحاني سكوت را ترجيح داده است

آرمان ملی – مطهره شفیعی: روز گذشته نهمین اجلاسیه رسمی دوروزه مجلس خبرگان رهبری برگزار شد و توجهات بیش از همه به یک سمت معطوف بود که آن هم محل نشستن حسن روحانی بود. او بر صندلی شماره ۷۲ نشست که آخرین جایگاه در ردیف سوم است. نزدیکترین چهره به وی دیگر نماینده تهران در این مجلس و وزیر اطلاعات دولت او، حجت‌الاسلام سیدمحمود علوی بود که با فاصله پنج صندلی در جایگاه ۶۶ نشست و از آغاز حضور به یادداشت‌برداری مشغول شد. حسن روحانی در روزهای پس از ریاست جمهوری‌اش ترجیح داد تا کمتر درانظار عمومی ظاهر شود و در جلساتی حاضر نشود که رسانه‌ای می‌شود. شاید یکی از دلایل کمرنگ شدن روحانی را باید به هجمه‌هایی مربوط دانست که از هر طرف به سمت او روانه می‌شود مانند شکایت‌های نمایندگان مجلس از رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم! در عرصه مذاکرات هسته‌ای هم بارها او و وزیر خارجه‌اش یعنی محمدجواد ظریف را با اتهاماتی مواجه کردند که کمکی به روند مذاکرات نمی‌کرد بلکه نوعی عقده‌گشایی دلواپسان بود. همان‌هایی که در زمان فعالیت دولت روحانی اقدام به آتش زدن برجام در مجلس کردند و او و تیم همراهش را جاسوس خواندند با آغاز دولت سیزدهم دیگر دلیلی برای مخالفت با برجام نداشتند پس مجبور شدند در صف حامیان برجام و حتی حامیان مذاکره با آمریکا قرار گیرند اما برای پوشاندن این تغییر رویکرد چار‌ه‌ای نداشتند جز اینکه تداوم اتهام‌زنی به اصلاح‌طلبان و اعتدالیون را پیش بگیرند. دیروز سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سوالی درباره بررسی تخلفات رئیس‌جمهور سابق در بازار سرمایه گفت: گزارش‌هایی از سوی نمایندگان مطرح شده اما احضاری صورت نگرفته است. پس از ارجاع هر پرونده نیاز به تحقیقاتی وجود دارد که باید روند خود را طی کند. 
  انتخاب مسیر روحانی
قابل انکار نیست که روحانی با عقبه سیاسی و رزومه کاری که دارد به‌راحتی می‌توانست به هجمه‌ها و اتهامات پاسخ دهد. او دو راه داشت؛ دو راهی که از سوی دو رئیس‌جمهور قبل خودش آزمایش شده بود. یکی مسیر خاتمی است که شاید بیش از سایر روسای جمهور مورد اتهام و توهین قرار گرفت اما سکوت کرد و دلیل این سکوت را مصالح و منافع کشور عنوان کرد. مانع خروجش از کشور شدند اما اعتراض علنی نکرد تا مبادا دشمنان مردم خوشحال شوند و ترجیح داد مشکلات را در سکوت حل و فصل کند و اعتنایی به بی‌توجهی‌ها نکند. مسیر دیگری که پیش روی روحانی قرار داشت، مسیری بود که احمدی‌نژاد طی کرد یعنی ایجاد هیاهو و بر هم زدن نظم جامعه به‌خاطر رسیدن به اهدافش. بارها تجمع کرد و مردم را به همراهی با او در میدان نارمک فراخواند. اجازه خروج از کشور داشت و وقتی به امارات رفت تلاش زیادی برای بازگرداندنش شد چرا که بر خلاف عرف دیپلماتیک به عکس گرفتن با دختران بی‌حجاب خارجی پرداخت و شایعه حضورش در غرفه اسرائیل هم منتشر شد. برای او مصالح کشور چندان در اولویت نبود و بیش از همه به خودنمایی علاقه داشت. او تعامل با روسای جمهور قبلی برای کسب تجربه را نه تنها لازم نمی‌دانست بلکه در دوران ریاست جمهوری‌اش به مقابله با هاشمی و خاتمی پرداخت. آنچه روحانی پس از پایان ریاست جمهوری‌اش انجام داد در راستای حضورش در مسیر مشابه خاتمی است یعنی شاهد هجمه‌ها و اتهام‌زنی‌ها به خودش و تیمش هست اما پاسخی نمی‌دهد. او بخوبی می‌داند اگر واکنشی به رفتار هدفمند دلواپسان نشان دهد، هر اتفاقی در مذاکرات هسته‌ای و... رخ دهد، به پای او نوشته خواهد شد. روحانی با تجربه است و مسیر خاتمی را انتخاب کرد تا محبوبیتش در نزد مردم از بین نرود و متهم به فضاسازی علیه دولت مستقر و مسئولانش نشود. 
 از مخالفت تا تاکید به همراهی دولت 
روحانی از ابتدای آغاز دولت سیزدهم بنا را به همکاری و کمک به این دولت گذاشت که البته برخی از این رویکرد خوشنود نبودند مانند جواد کریمی قدوسی نماینده دلواپس مجلس که اخیرا در مطلبی در صفحه توییتر خود با اشاره به مذاکرات وین نوشت: «در موضوع ‫مذاکرات وین با هدف لغو تحریم‌ها باید توجه داشت که امروز نه آقای رئیسی، آقای روحانی است و نه آقای امیر عبداللهیان، آقای ظریف و نه آقای باقری، آقای عراقچی و نه آقای قالیباف، آقای لاریجانی است و تا این لحظه نیز خطوط قرمز کاملا حفظ شده و در آستانه تسلیم آمریکا و اروپا هستیم.» از کنار این مخالف‌خوانی‌ها که بگذریم نشانه‌های تمایل همکاری روحانی و تیم او با رئیسی مشخص می‌شود. علی ربیعی سخنگوی دولت دوازدهم عنوان کرده است: «روحانی تأکید کرد که اعضای دولت تدبیر و امید آمادگی دارند به طرق مختلف تجارب خود از دستاوردهای اقتصادی توافق برجام که موجب رشد اقتصادی و کنترل تورم پس از برجام شد را در اختیار دولت سیزدهم قرار دهند.» ربیعی تصریح کرد: «من بنا بر تجربه زیسته‌ام چه در دوران وزارت کار و چه به‌عنوان سخنگوی دولت و با یاد آوردن دورانی که نگرانی‌های چندگانه‌ای مثل ضعیف شدن جامعه، سقوط دهک‌ها به پایین و ضرورت حمایت اجتماعی و دشواری‌های آن از یک‌سو و از سوی دیگر، نشان ندادن ضعف به موجودی مثل ترامپ و در کنار این‌ها فشارهای روانی و غیرمنصفانه و حملات جناحی امروز به این درک رسیده‌ام و معتقدم حمایت روانی از دولت ضروری است. بر اساس این تجارب، امروز همه وظیفه داریم از دولت حمایت کنیم تا تنها در یک جبهه در دنیای برهم ریخته سیاسی که هرکس منافع خود را دنبال می‌کند بتواند از منافع ایران و ایرانیان حمایت کند. مسیر درستی که دولتمردان‌سابق و رئیس‌جمهور پیشین بر آن تأکید کرده‌اند. همه باید کاری کنیم تا مسیر هموار شود. این وظیفه ملی ماست.»