انكار واقعيت با چه هدفي؟

نخست) اين روزها عباراتي از اين دست كه «مذاكرات هسته‌اي تاثيري در نوسانات بازارها ندارد»، «دولت نظم و نظام بازارها را به مذاكرات گره نزده» و... به كرات شنيده مي‌شود. به ‌طور طبيعي هر اظهارنظري از سوي دولتمردان، بايد مبتني بر اسناد، شواهد و مدارك متقن باشد. زماني كه صحبتي از جانب مسوولان مطرح مي‌شود، بدون اينكه استدلال معقولي پشت آن وجود داشته باشد، اين معنا را به اذهان عمومي متبادر مي‌سازد كه مسوولان عوام‌فريبي مي‌كنند. اينكه از يك طرف عنوان شود، تحولات بازار ارز (و ساير بازارها)، ارتباطي با مذاكرات ندارد و از سوي ديگر كوچك‌ترين خبري از وين، طول و عرض بازارها را به هم بدوزد، نشان‌دهنده آن است كه دولت اطلاعات درستي به جامعه نمي‌دهد. با هر روش آماري كه بازارها بررسي شوند، روشن است نبض بازار ارز در وين مي‌تپد. عدم انجام مذاكرات، بن‌بست در مذاكرات يا تداوم تحريم‌ها، ابتدا باعث صعودي شدن نرخ ارز و سپس رشد قيمت مجموعه كالاها و خدمات در كشور مي‌شود.
دوم) بايد ديد، اساسا چه دليلي دارد كه نرخ ارزي كه قبل از سال 97 در محدوده قيمتي، زير 4 هزار تومان قرار داشت، بعد از خروج ترامپ از برجام به 30 هزار تومان برسد. سپس با آغاز دور جديد مذاكرات، نرخ ارز حول و حوش قيمت 25 الي 26 هزار تومان قرار بگيرد؟ طبيعي است كه اين نوسانات برآمده از اخبار مذاكرات هسته‌اي است. نكته جالب در اين ميان، رفتار ساختارهاي اقتصادي كشور مانند بانك مركزي، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و... است. بخش مهمي از نوسانات صعودي بازار ارز به دليل تصميمات اشتباه بانك مركزي است. در شرايطي كه كشور تحريم است و كمبود ارز وجود دارد...
 
 ناگهان بانك مركزي اعلام مي‌كند به هر كارت ملي 2200 دلار، ارز تخصيص مي‌دهد. اين نوع تصميمات باعث افزايش رويكردهاي سوداگرانه در بازار و گسترش نوسانات مي‌شود. مردان اقتصادي رييس‌جمهوري يا نمي‌دانند كه در بطن اقتصاد كشور چه مي‌گذرد يا اينكه مي‌دانند و اطلاعات اشتباه در اختيار رييس‌جمهوري قرار مي‌دهند. 
سوم) در اين ميان بسياري به دنبال تحولات آينده نرخ ارز هستند. پاسخ اين پرسش به‌ طور مستقيم به مذاكرات ارتباط دارد. چنانچه احتمال احياي برجام، جدي‌تر شود، نرخ ارز در وضعيت باثبات قرار مي‌گيرد. در نقطه مقابل اگر اخبار ناخوشايندي از مذاكرات به بازارها برسد، نرخ ارز در دالان صعودي قرار مي‌گيرد و بر نوسانات افزوده مي‌شود. بارها به اين واقعيت اشاره كرده‌ام كه رييس بانك مركزي، اقتصاددان نيست؛ بنابراين دركي از زير پوست تحولات بازار ارز و نظامات اقتصادي ندارد. اما اين واقعيت را كه مذاكرات بر نوسانات نرخ ارز اثر مي‌گذارد، حتي يك بچه دبيرستاني هم مي‌داند. امروز شما از بچه‌هاي 10 الي 15ساله درباره نرخ ارز بپرسيد، مي‌گويند كه وابسته به مذاكرات است؛ اما اينكه مسوولان ارشد دولت و شخص رييس‌جمهوري، اين ارتباط را انكار مي‌كنند، عجيب است.
چهارم) تصميم مجلس براي حذف ارز 4200 توماني، گزاره ديگري است كه بدون ترديد، بازار ارزي كشور را با تكانه‌هاي متعدد روبه‌رو مي‌سازد. نه‌تنها بازار ارز كشور به دليل اين تصميم ملتهب مي‌شود، بلكه مجموعه بازارها و قيمت كالاها و خدمات در كشورمان با افزايش مواجه مي‌شوند. دولت در اين شرايط بايد با تدبير عمل كند و اجازه ندهد، حذف دلار 4200 توماني معيشت ملت را مختل كند. در روزهاي پاياني سال، سفره‌هاي ملت خالي است و توان رشد فزاينده قيمت‌ها را به دليل حذف ارز ترجيحي ندارند. بانك مركزي بايد جايگزين‌هاي ارزي ارايه كند تا بازار با خلأ ارزي مواجه نشود. از همين امروز مي‌توان پيش‌بيني كرد كه نرخ تورم به دليل اين تصميم با تكانه‌هاي تازه‌اي مواجه شود.