درس‌هايي از اوكراين

 جغرافيا و تاريخ جزيي لاينفك از سياست‌هاي كشورهاست. اگر نخبگان بدين درك برسند كه ژئوپليتيك كشورها مهم‌ترين متغير در صلح و همكاري منطقه‌اي و حتي جهاني است، ساير فاكتورها در حاشيه قرار گرفته و نيز تجاوزات و از نقض كردن منافع يكديگر خودداري كرده و در امور داخلي يكديگر دخالت‌ منفي نمي‌كنند. پس از پي بردن نخبگان سعودي به ماهيت حمايت‌هاي غرب از متحدين خود (ماجراي اوكراين)، بن‌سلمان به مقامات امريكايي اعلام كرده كه حقيقت همسايگي عربستان سعودي و جمهوري اسلامي ايران مهم‌ترين مولفه اين دو كشور در راستاي صلح است (نه توافقات نظامي و چتر حمايتي غرب). در نتيجه سياست كشيدن جنگ داخلي به داخل خاك ايران از دستور كار خارج شده و دست دوستي به كشورمان دراز مي‌كند. همين اتخاذ سياست‌ها در ساير نخبگان منطقه‌اي غرب آسيا مانند استقبال گرم امير قطر از آيت‌الله رييسي يا سياست‌هاي به دور از تنش عمان با تمامي كشورها مي‌توانند الگوهايي براي ساير كشورهاي منطقه و حتي بين‌الملل باشند كه در صورتي كه سياست‌هاي قدرت‌هاي امپرياليستي را در نظر بگيرند و اعمال كنند؛ صرفا موجب افزايش هزينه‌هاي كشورهاي خود خواهند شد و منفعت ديگري برايشان در بر ندارد.
 اما در غرب آسيا؛ با توجه به حوادث اوكراين و عدم پشتيباني كشورهاي غربي از متحد خود در مقابل تجاوز روسيه؛ نخبگان منطقه‌اي بايد به اين درك برسند كه تكيه به خود و سياست‌هاي صلح‌خواهانه در منطقه خود؛ بهترين و آسان‌ترين راه براي حفظ خويشتن در مقابل خطرات داخلي و خارجي است.
 مي‌توان از اثرات مثبت حادثه اوكراين اين‌گونه برشمرد: 
1- خارج شدن از فضاي فانتزي حمايت بيگانگان در مقابل خطرات خارجي


2- اوج‌گيري سياست‌هاي دوستي در منطقه‌اي، به ويژه غرب آسيا
3- آشنايي بهتر با دنياي منفعت‌گونه غرب و امپرياليسم
4- كاهش هزينه‌هاي يكديگر توسط همكاري بيشتر با هم (دوري از جنگ‌هاي نيابتي و عدم دخالت در منافع يكديگر) 
5- عدم تكيه بيش از حد به تصميمات شوراي امنيت و مجمع عمومي (چراكه منفعت يك قدرت داراي حق وتو ممكن است بسيار زيانبار براي تمامي روابط منطقه‌اي شود مانند وتو روسيه در شوراي امنيت) 
6- پي بردن به حقوق بشر غربي‌ها كه صرفا شو و نمايشي است در راستاي حفظ منافع خود در مقابل اغيار.