این گزارش را با ترس و لرز بخوانید!
لیلا مهداد- رودبار، بم، کرمانشاه قربانیان کابوس شبانه. وحشتی که هنوز هم زخمهای ناسورش بر تن و جانشان باقی مانده. همه پلانها و سکانس آخر خلاصه میشود در چند ثانیه شوم. لرزهای بر جان زمین و سقفهایی که توان ایستادن دیگر ندارند. از چهاردیواریهای شهر چیزی باقی نمیماند جز تَلی از خاک. شهر که به آواره میماند، شیون مهمانش میشود برای جانهایی که به مرگ سلام گفتهاند. فیلمی چندثانیهای با پلانهای کوتاه اما وحشتناک که منتهی میشوند به سکانس آخر که نیستی است. مرگ که هر بار به بهانهای گزینههایش را انتخاب میکند. روزی با زلزله و زمانی با آتشی که به جان پلاسکو میاندازد. اتفاقاتی تلخ که روان جامعه را میآزارد. اما صد افسوس که خیلی زود تب گفتن از چرایی و چهها کردنها، میخوابد تا حادثهای دیگر و افسوسهای بعدی.
مسألهای که شوخیبردار نیست!«زلزلهای بالای 7 ریشتر در فاصله زمانی 1403 تا 1409.» اتفاقی ناگوار که پایتخت زیر سایهاش ادامه زیست میدهد. اتفاقی که پیشبینیها از وقوع آن هر 150سال یکبار خبر میدهند. بررسیهای اجمالی هم از آسیبپذیری پایتخت روایت دارند. حادثهای که اگر شب را برای پایتخت 10میلیونی انتخاب کند یکونیم میلیون کشته برجا خواهد گذاشت. اگرچه حدود 4ونیم میلیون نفر هم زخم برخواهند داشت از خراشهای ساده تا جراحتهای عمیق. به باور فریبرز ناطقیالاهی وقوع چنین حادثهای یعنی پایان تمدن پایتخت. «طبق بررسیها شاید بیشترین کشته و زخمی را طی 6-5 قرن اخیر که مکتوب داشتیم، داشته باشیم. این مسأله شوخی نیست.» به اعتقاد این استاد عمران پژوهشگاه بینالمللی زلزله این مسأله بسیار جدیتر از آن چیزی است که در رسانهها، شهرداری و دولت تا به حال به آن پرداخته شده.
یکدههای میشود که گرانی به بازار مسکن و ساختوسازها هم زده تا سازندهها اغلب به سمت بهینهسازی یا همان ضعیفسازی بروند. «از بازدیدهایی که داشتیم ناامید شدیم. به سمتی رفتهایم که زیورآلات ساختمان اهمیت بیشتری پیدا کرده تا اسکلت و سازه. ساختمانهای نوساز یکدهه اخیر ارتقایی نداشتند مگر سازهای که به آن توجه ویژهای شده باشد.»
ساختوسازهای بیحسابوکتابزلزله تهران خواهد آمد، بیآنکه بپرسد کجای تهران ساکناید. پایتختی که ساختوسازهای بیقواره و حسابنشدهاش، سالهاست تنش را رنجو کرده و نفسگاهش را بریده. شوراهای شهر از ساختوسازهای جدید میگویند و رونقگرفتن بازار مسکن. ساختوسازهایی که گاهی با هیچ علم روزی همخوانی ندارند. نه با علم مدیریت شهری و نه با دادههای زمینشناسی و … به باور ناطقیالاهی ما هیچ توجهی درخصوص ساختوساز، مدیریت، برنامهریزی شهری و مدیریت بحران نداریم. «قبل از گرانیها در ساختوسازها رو به بهبود بودیم.» ساختوسازهایی که زلزله رودبار را تجربه قرار دادند و بهبود را پیشه خود ساختند. «ساختوسازهای ما داشت تحولی را تجربه میکرد. طراحیها بهتر شده بود.»
یکدههای میشود که گرانی به بازار مسکن و ساختوسازها هم زده تا سازندهها اغلب به سمت بهینهسازی یا همان ضعیفسازی بروند. «از بازدیدهایی که داشتیم ناامید شدیم. به سمتی رفتهایم که زیورآلات ساختمان اهمیت بیشتری پیدا کرده تا اسکلت و سازه. ساختمانهای نوساز یکدهه اخیر ارتقایی نداشتند مگر سازهای که به آن توجه ویژهای شده باشد.»
روی گسل شمال تهران هر 3هزار یا 3هزار و 500 سال یکبار انتظار لرزهای به بزرگای 7 است. البته آخرین اتفاق 3هزار و 200سال پیش در شمال تهران بود. روی گسل مشا مخصوصا در قسمت شرقی که از دماوند میگذرد ما هر هزار صد سال انتظار زلزلهای به بزرگای 7 یا بزرگتر داریم.»
مداخلات بشر؛ از ذوبشدن یخها تا فرونشست زمینتقریبا سالی 30 میلیمتر کوتاهشدگی پوسته در کشور داریم! اگرچه 90درصد اتفاقات پوسته بدون لرزه است و تنها 10درصد لرزه ایجاد میکنند. به اعتقاد مهدی زارع ما یک لرزهخیزی در کشور انتظار داریم. «ما در هر دهه یک یا دو زلزله به بزرگی 7 را به لحاظ آماری باید انتظار داشته باشیم.» وقتی صحبت از تهران که میشود باید هر 200سال یکبار زمینلرزهای به بزرگای 7 انتظار کشید.
روی گسل شمال تهران هر 3هزار یا 3هزار و 500 سال یکبار انتظار لرزهای به بزرگای 7 است. البته آخرین اتفاق 3هزار و 200سال پیش در شمال تهران بود. روی گسل مشا مخصوصا در قسمت شرقی که از دماوند میگذرد ما هر هزار صد سال انتظار زلزلهای به بزرگای 7 یا بزرگتر داریم.»
پایتختنشینها در سالهای اخیر زلزلههایی را حس کردهاند. به باور زارع زلزله پدیدهای تعینی – تصادفی است. درواقع عامل رخداد زلزله کاملا قابل تعیین است، ولی زمان رخدادش را هنوز بشر نمیتواند تعیین کند.» به اعتقاد این کارشناس زلزله بشر در سبک زندگی جدیدش مداخلاتی در طبیعت داشته مانند ذوبشدن یخها و فرونشست زمین. «این مداخلات در جلو انداختن اتفاقات طبیعی نقش دارند.»
«یکدهم هزینه آواربرداری و ساخت دوباره بافتهای فرسوده را امروز هزینه کنیم.» بافتهای فرسوده؛ دغدغهای فرابخشیبافتهای فرسوده، درد کهنه شهرهای ما. بافتهایی که هربار صحبت از زلزله و آتشسوزی به میان میآید نامشان سر زبانها میافتد. اگرچه به باور امیر ساعدیدریانی مسأله مواجهه با بافتهای فرسوده فرای ظرفیتهای شهرداری است. به اعتقاد این کارشناس سازه بافتهای فرسوده نیازمند نگاه حاکمیتی هستند.
نظارت کم، عدمتوجه شهرداری و … باعث شدند ساختمانهای کممساحت در طبقات زیاد در گوشه و کنار شهر قد بکشند. سازندگانی که تصمیم گرفته بودند در کوتاهترین زمان با حداقل کیفیت غولهای بتی را بالا بکشند؛ وصلههای ناجور کلانشهرها. «شهر و شهرداری هم به اجبار این ساختمانها را بپذیرند. ساختمانهایی که بعضا هیچ جواز و پایان کار و عدمخلافی به خود نمیبینند. اما پذیرفته شده و سند گرفتهاند.»
به باور ساعدیدریان بستههای تشویقی و لطایفالحیل شهرداری هم نمیتواند منجر به تخریب و نوسازی این ساختمانها شود. این استاد دانشگاه شهید بهشتی یکی از دلایل عدمتخریب این ساختمانها را زمینهای کوچک و تراکم بالای آنها میداند. «چنانچه امور اصلاحی در این ساختمانها ایجاد شود، مالکان نمیتوانند به متراژ مسکونیشان در بافت نوسازیشده، دست پیدا کنند.»
بستههای تشویقی اگرچه در شورای پنجم مورد بیمهری قرار گرفتند و سرنوشت حذف برایشان رقم خورد. «باید قبول کنیم، مشکل بافتهای فرسوده با بستههای تشویقی حل نمیشود و باید حاکمیت به این بحث ورود کند.»
کمک قرضالحسنه، مرهم درد بافت فرسوده«یکدهم هزینه آواربرداری و ساخت دوباره بافتهای فرسوده را امروز هزینه کنیم.» پیشنهاد قابلتامل ساعدیدریانی به تصمیمگیران سطح کلان. به اعتقاد او زلزله برای بافتهای فرسوده مساوی است با هزینههای مادی و معنوی بالا. لرزیدن زمین در این مناطق یعنی مرگ خاموش تعداد زیادی از همشهریهایمان. لرزش زمین هم که فروکش کند شهر میماند و آواربرداری و ساخت مجدد و این یعنی هزینهای گزاف. «حاکمیت باید بودجه صرف کند و کمک قرضالحسنه و بلاعوض تخصیص دهد تا بافتهای فرسوده بازسازی شوند.»
به اعتقاد این کارشناس سازه یک حساب سرانگشتی مشخص میکند با یکدهم هزینه آواربرداری و ساخت مجدد، میتوان ایمنسازی اثربخشی داشت. «باید به این مسأله به عنوان یک مسأله ملی ورود کرد.»
زلزله و آتشسوزی خطرات در سایه نشسته حوزه شهریاند. شهری که حالا ساختمانهای بلندبالا و بیقواره او را از شکل و شمایل گذشتهاش دور کرده است. «در سالیان گذشته که ساختمانها ارتفاع کمتری داشتند و خبری از تراکم جمعیتی نبود شاید درک درستی هم از آتشسوزی وجود نداشت.»
تا امروز شانس با ما یار بودهزلزلههایی با آمار کشتهها و آوارهایشان تاریخشان را در تقویم ثبت کردهاند. زلزلههایی که اغلب در مناطق کمتراکم جمعیت زمین را به لرزه درآوردهاند و این یعنی هنوز با بحران اصلی مواجه نشدیم. اگرچه همین زمینلرزهها هم آمار بالایی از کشتهها و مجروحها را ثبت کردهاند.
به باور ساعدیدریانی بدترین گسل تهران، گسل مشاست. گسلی که تاثیرش بر شرق و جنوبشرق تهران یعنی بیشترین بخش با بافت فرسوده است. «بدترین سناریو برای زلزله فعالشدن گسل مشاست چون سایر مناطق از تراکم و فرسودگی کمتری برخوردارند.»
اگرچه این بدان معنا نیست که سایر بافتهای شهر و ساختمانهایی که میتوانند زلزله را تحمل کنند، هیچ آسیبی نمیبینند. «در علم مهندسی سازه تعادلی میان ظرفیت و تقاضا برقرار میشود. این تعادل یعنی اینکه ما به هزینهای که برای ساخت ساختمان در نظر میگیریم دقت میکنیم. ما ساختمان را میسازیم که اگر زلزله آمد، خراب شود، اما آسیب جانی ندهد.» به اعتقاد او ساختمانهای مهندسی ساختهشده این مسأله را مدنظر قرار میدهند، چراکه بیشتر از این صرفه ساخت ندارد و این مسألهای است که در کل دنیا مطرح میشود.
بدترین سناریو برای زلزله فعالشدن گسل مشاست، چون سایر مناطق از تراکم و فرسودگی کمتری برخوردارند ایمنسازی و مقاومسازی، طرحی برای کمیسیون عمران«ایمنسازی و مقاومسازی ساختمانها در قالب یک طرح به کمیسیون مربوطه در مجلس برود.» پیشنهاد ساعدیدریانی است برای جلوگیری از تلفاتی که در کمین شهر نشسته است. «باید حس نیاز ایجاد کرد.» ایمنیسازی یعنی سود هم به لحاظ اقتصادی، هم معنوی. «برخی حوادث مانند پلاسکو ابعاد ملی پیدا میکنند. نهادهای مسئول مجبور به هزینهکرد برای بهسازی شرایط شدند، در حالی که صرف یکصدم این هزینه قبل از حادثه جلوی چنین فاجعهای را میگرفت.»
زلزله و آتشسوزی خطرات در سایه نشسته حوزه شهریاند. شهری که حالا ساختمانهای بلندبالا و بیقواره او را از شکل و شمایل گذشتهاش دور کرده است. «در سالیان گذشته که ساختمانها ارتفاع کمتری داشتند و خبری از تراکم جمعیتی نبود شاید درک درستی هم از آتشسوزی وجود نداشت.» اگرچه در تهران امروز بیشتر از زلزله، خطر آتشسوزی، ساختمانهای تجاری را ناایمن کرده. «ساختمانهای تجاری جدید از نظر مسائل سازهای و مقاومت در برابر زلزله در شرایط خوبیاند، اما آتشسوزی برایشان تهدیدی جدی است.»
خطر آتشسوزی کجای ماجراست؟ساختمانهایی که در سالهای اخیر، در میانه شهرها قد کشیدهاند سختگیری مهندسان ناظر را از سر گذراندهاند. اگرچه بایدها و نبایدهای سازمان نظام مهندسی و سایر ارگانها هم بوده برای مقاومت در برابر زلزله. «در بافتهای شهری به بلوغی از مقاومت رسیدهایم. این نتیجه فرهنگسازی جدی از حدود 30 سال پیش است.» به اعتقاد ساعدیدریانی در آتشسوزی هم نیاز به فرهنگسازی است. «زلزلههای بزرگ مثلا در مورد تهران به طور تقریبی هر 150سال یکبار اتفاق میافتد، در حالی که هر لحظه احتمال وقوع آتشسوزی وجود دارد. کما اینکه در همین یک، دو ماه گذشته چندین مورد آتشسوزی مهیب از جمله در بازار کفاشان تهران و مرکز خرید تیراژه رخ داده است.»
ایمنسازی مساوی است با زندگی بهترزلزله و آتشسوزی هر لحظه در کمیناند و این سوال مطرح است چه کردهایم؟ ساعدیدریانی از تدابیر فعال و غیرفعال و اهمیت اجراشدن آنها برای مقابله با آتشسوزی میگوید. «تدابیر فعال همان تدابیری است که از لحظه شروع آتشسوزی استارت میزنند.» و اما تدابیر غیرفعال که به ذات سازه مربوط میشود. در حقیقت این تدابیر مقاومسازی ذات اسکلت ساختمان را نشانه میرود. «اگر دو گام ابتدایی درخصوص ایمنسازی ساختمان برداشته شود، ریسک آتشسوزی خیلی پایین میآید.» نباید فراموش کرد که چنین تدابیری آرامش را به زندگی شهروندان بازخواهد گرداند؛ ایمنسازی مساوی است با زندگی بهتر.