انتقام از دو سال قرنطینه

یوسف حیدری
گزارش نویس
«عرضه مستقیم انواع زیتون و ترشیجات... سالن مواد غذایی بعد از در اصلی... لباس‌های عید را با بهترین قیمت، مستقیم از تولیدی بخرید... سالن عفاف و حجاب انتهای راهروی اول...» گوینده نمایشگاه با حرارت محصولات غرفه‌ها را تبلیغ می‌کند و از مردم می‌خواهد حتماً به این غرفه‌ها سر بزنند. نمایشگاه بهاره امسال شلوغ‌تر و فضای آن پررنگ‌تر از سال‌های قبل است و مردم بعد از دو سال کرونایی انگار می‌خواهند انتقام روزهای سخت را با خرید عید و گشت و‌ گذار در نمایشگاه‌ها بگیرند. این را نگهبان در ورودی نمایشگاه می‌گوید و با دست به سالن‌هایی که چند متر پایین‌تر کنار هم ردیف شده‌اند، اشاره می‌کند. «تمیزکاری عید از رگ گردن به شما نزدیک‌تر است.»
این جمله همان ورودی سالن اول خودنمایی می‌کند و چند نفر با دیدن آن لبخندی می‌زنند و خاطرات خانه‌تکانی‌شان را برای هم تعریف می‌کنند. غرفه‌ها با شکل و شمایل خاصی کنار هم ردیف شده‌اند. چند فروشنده جلوی غرفه چشم به در ورودی سالن و رفت و آمد مشتری می‌دوزند و چند نفری هم مشغول جابه‌جایی و تغییر دکور غرفه می‌شوند. فروشنده محصولات پاک کننده با دقت یکی از محصولات را به مادر و دختری معرفی می‌کند: «‌از این محلول می‌توانید برای تمیز کردن گاز و هود و ظروف استفاده کنید. کافی است ظروفی که می‌خواهید برق بیفتد چند دقیقه حرارت بدهید و بعد از این محلول روی آن اسپری کنید. چند دقیقه بعد با این دستمال پاک کنید. ظروف شما چنان برقی بزند که خودتان هم باور نکنید. محصولات ما ضدچربی هستند و امسال هم با کم شدن کرونا و راه افتادن بساط میهمانی‌ها حتماً به محلول‌های پاک کننده نیاز پیدا می‌کنید.» مادر و دختر به هم نگاه می‌کنند و بعد از پرسیدن قیمت یکی از محلول‌ها را می‌خرند.


«نوروز بدون نمایشگاه بهار لطف و صفایی ندارد.» این را یکی از فروشنده‌های تابلو می‌گوید و مشغول بسته‌بندی سفارش مشتری می‌شود: «باور کنید وقتی مردم را مشغول خرید می‌بینیم احساس می‌کنیم خدا فرصت دوباره‌ای به ما داده است. بهمن 98 و 99 به خاطر شیوع ویروس کرونا خبری از نمایشگاه‌های بهاره نبود و مردم ترجیح دادند دور عید دیدنی و خرید عید را خط بکشند. خیلی از تولیدکننده‌ها که توان مالی برای اجاره مغازه ندارند چشم به این نمایشگاه دارند تا محصولات‌شان را بفروشند. خیلی از اینها زنان سرپرست خانواده هستند که محصولات غذایی  یا هنر دست خودشان را در این نمایشگاه می‌فروشند. این تابلوها هم کار چند زن هنرمند است که با قیمتی که مصوب نمایشگاه است، می‌فروشیم.»
میز ناهارخوری و میز تلویزیون با سلیقه شما ساخته می‌شود. این نوشته ورودی غرفه نصب شده و فروشنده در گوشی موبایل مشغول نشان دادن مدل‌های مختلف میز ناهارخوری است. می‌گوید: «مشتری فقط به قیمت کار دارد و کیفیت برای آنها مهم نیست. اولین سالی است که غرفه اجاره کردیم تا محصولات‌مان را بفروشیم. میز ناهارخوری و میز تلویزیون تولید می‌کنیم و تولیدات ما برای همه سلیقه‌ها است. نمایشگاه از اول دی برپا است و ماهانه 9 میلیون تومان اجاره می‌دهیم، البته سالن پوشاک و خشکبار شلوغ‌تر از بقیه سالن‌های نمایشگاه است. وضعیت اقتصادی هم طوری شده که مردم فقط به قیمت کار توجه می‌کنند و مهم نیست کیفیت کار چقدر است و چند سال کار می‌کند؟ فقط به قیمت و تخفیف کار دارند.»
«انواع نان برنجی و ‌روغن‌ کرمانشاهی در غرفه سوغاتی‌ها. از سالن سوغاتی‌ها دست خالی بیرون نمی‌آیید.» گوینده نمایشگاه با هیجان از سالن سوغاتی‌ شهرهای ایران می‌گوید و از مردم می‌خواهد حتماً به سالن 5 که در انتهای محوطه نمایشگاه قرار دارد سر بزنند. زن پیراهن‌های روی رگال را برمی‌دارد و مقابل آیینه می‌گیرد. کمی آن طرف‌تر همسرش ایستاده و با گفتن جمله «خیلی بهت می‌یاد» می‌خواهد یکی از آنها را انتخاب کند. غرفه‌های کیف و کفش و پوشاک در سالن 2 کنار هم ردیف شده‌اند و فروشنده‌ها با حوصله اجناس را مرتب می‌کنند. خبری از مشتری نیست و فروشنده‌ها چشم به آخر هفته دوخته‌اند. این را فروشنده شلوارهای مردانه می‌گوید. تولیدی شلوار دارد و هر سال در نمایشگاه بهاره حضور داشته است: «15 میلیون تومان این غرفه را اجاره کردیم و تا 27 اسفند هم نمایشگاه برپاست. همه این شلوارها تولید خودمان است و از بهترین پارچه استفاده می‌کنیم. متأسفانه شرایط اقتصادی مردم اجازه نمی‌دهد چند دست شلوار بخرند. سال‌های قبل حداقل سه دست شلوار می‌خریدند. سه سال قبل یکسری شلوارهای ارزان قیمت داشتم که فروش نرفت اما امسال همه آنها را فروختم. خیلی‌ها دیگر به کیفیت زیاد اهمیت نمی‌دهند و قیمت برای‌شان مهم است. همین شلوار را ببین چقدر با کیفیت و با دوام است! 198 هزار تومان قیمت مصوب نمایشگاه است، اما خیلی‌ها ترجیح می‌دهند بعد از خرید مواد غذایی و لباس بچه اگر پولی برای‌شان ماند برای خودشان هم خرید کنند. اولویت‌ها عوض شده و تا شلوار پاره نشود نمی‌خرند.»
 فروشنده سرتاس را پر آجیل می‌کند و داخل نایلون می‌ریزد. مشتری با دقت اعداد ترازو را نگاه می‌کند و با صدای بلند می‌گوید آقا بیشتر از یک کیلو نشود. فروشنده سری تکان می‌دهد و چند پسته به آجیل اضافه می‌کند.
سالن خشکبار شلوغ ترین قسمت نمایشگاه بهاره است. جلوی هر غرفه که می‌ایستی فروشنده سرتاس پر از پسته را بالا می‌گیرد تا چندتایی‌ برداری و امتحان کنی. آجیل چهار مغز 280 هزار تومان، ‌پسته اکبری شور و خام 320 هزار تومان، تخمه ژاپنی 230 هزار تومان، تخمه کدو 150 هزار و مغز فندق 350 هزار تومان. «بخور تا ببینی آجیل واقعی چه مزه‌ای داره» خستگی در چشمان فروشنده موج می‌زند. می‌گوید از 10 صبح تا الان سرپا ایستاده است: «از قدیمی‌های خشکبار هستیم و از سال 88 در همه نمایشگاه‌های بهاره حضور داشته‌ام. امسال هم از 7 اسفند غرفه گرفتیم. قدرت خرید مردم را می‌توانی از خرید خشکبار متوجه شوی. امسال با توجه به کم شدن کرونا و واکسیناسیون گسترده برنامه‌های دید و بازدید داغ می‌شود و عید دیدنی هم بدون آجیل لطفی ندارد. سال‌های قبل خرید آجیل مردم 5 کیلو بود اما الان یک کیلو می‌گیرند و تأکید می‌کنند بیشتر نشود. هزینه‌ها خیلی بالا رفته 4 کیلو آجیل می‌شود یک میلیون و 200 هزار تومان. خیلی از مشتری‌ها معتقدند آجیل کالای لوکس شده و ترجیح می‌دهند کم بخرند. همین آجیل تا به دست ما برسد 5 دست می‌چرخد. ای کاش واسطه‌ها کمتر می‌شد تا بتوانیم ارزان تر به مردم بفروشیم.»
سالن سوغات شهرهای ایران هم شلوغ است. نام هر شهر روی غرفه نوشته شده و فروشنده‌ها با زبان و لهجه شهرشان محصولات و سوغاتی را تعارف می‌کنند. فروشنده‌ای آذری شیرینی و نقل تعارف می‌زند و می‌گوید: «اگر نوروز به شهر ما نمی‌آیید حداقل سوغاتی شهر ما را به خانه‌های‌تان ببرید. هیچ جا نقل به این درشتی و خوشمزگی پیدا نمی‌کنید. خدا را شکر که کرونا کمتر شد تا بازهم نوروز ارومیه و تبریز پر از مسافر شود.»‌
باد سردی می‌وزد و مردم با نایلون‌های خرید راهی ایستگاه مترو شهید بهشتی و پارکینگ پایین نمایشگاه می‌شوند. گوینده نمایشگاه باز هم یکی از محصولات و غرفه‌ها را معرفی می‌کند: «سفره هفت سین امسال را با محصولات خانگی سالن سوغاتی‌ها شیرین کنید. کسی دست خالی از این نمایشگاه بیرون نمی‌رود.»