جنگ اوکراین چه راه‌حلی دارد؟

احمد زیدآبادی روزنامه‌نگار و فعال سیاسی به نظرم فقط یک راه «شرافتمندانه» برای پایان جنگ در اوکراین وجود دارد و آن اینکه، روسیه تمامیت ارضی اوکراین را به رسمیت بشناسد و به جای ادامۀ اشغالِ شبه جزیرۀ کریمه و تأکید بر جدایی دو ایالت لوهانسک و دونتسک، به درجۀ بالایی از خودمختاری این سه منطقه رضایت دهد و در مقابل، اوکراین اصل بی‌طرفی را بپذیرد و برای تضمین آن، از مسلح شدن به برخی تسلیحات تهاجمی و عضویت در هر پیمان نظامی، طبق یک توافق بین‌المللی صرف نظر کند. این فرمولی است که به نظرم اوکراین و اغلب متحدان غربی آن را بپذیرند اما روسیه آن را رد می‌کند. درست به همین دلیل نیز اهداف روسیه برای حمله به اوکراین نامشروع است. اگر پوتین به واقع نگران عضویت اوکراین در ناتو و «نقض حقوق روس تبارها» در منطقۀ دونباس است، هر دوی این نگرانی‌ها با فرمول بالا قابل رفع است. ضمن آنکه مسکو می‌تواند از طریق عقد قراردادی با اوکراین و جمهوری خودمختار کریمه، ناوگان دریایی خود در سواستوپل را نیز حفظ کند. اگر شورای امنیت سازمان ملل یا حتی کشورهای درگیر در میانجیگری بین روسیه و اوکراین این راه حل را به طور رسمی در دستور کار خود قرار دهند، پوتین برای رد صریح آن به دردسر خواهد افتاد، زیرا این راه حل نگرانی‌های امنیتی و منافع روسیه نیز در نظر می‌گیرد و نپذیرفتن آن، معنایی جز زیاده‌خواهی و قلدرمآبی رسمی و علنی مسکو نخواهد داشت؛ امری که به نوبۀ خود سبب انزوای بیشتر روسیه و خنثی شدن تبلیغاتِ «مظلوم نمایانه» آن و فاصله گرفتن برخی از دوستانش مانند هندوستان از این کشور خواهد شد. به هر حال، اگر جنگ بین روسیه و اوکراین ادامه یابد، خیلی چیزها در جهان ما تغییر خواهد کرد و چه بسا در سال‌های آینده با آرایش سیاسی بسیار متفاوتی از آرایش سیاسی دنیای کنونی روبه‌رو خواهیم شد. ادامۀ این جنگ بر نوع صف‌آرایی تازه کشورها از جمله در منطقه ما هم بسیار تأثیرگذار خواهد بود. دامنه و عمق و کثرت تغییرات ناشی از تداوم جنگ روسیه و اوکراین، همان‌طور که پیش از آغاز جنگ هم نوشته بودم، به حد و اندازه‌ای است که فکر و تمرکز بر آنها، ذهن را واقعاا خسته می‌کند. امیدوارم آه نوابغ هنری روس دامن پوتین را بگیرد که میراث گرانبهای آنها را در معرض بدنامی قرار داده است. البته شاید نابغه‌ای چون داستایوفسکی اگر اکنون زنده بود از پشت پوتین در می‌آمد، اما تردید ندارم که در عوض، چخوف او را با طنزهای ظریف و عمیق خود به باد تمسخر می‌گرفت و تولستوی او را به صلح و پرهیز از شقاوت فرا می‌خواند و تورگنیف هم چه بسا برای اعتراض راهی خیابان می‌شد و به زندان می‌افتاد! پوشکین و گوگول هم شاید شرمگینانه سکوت می‌کردند.