طرح فريب!

در حالي كه همه انتظار داشتيم در روزهاي پاياني اسفندماه خبر توافق نهايي ايران با قدرت‌هاي خارجي اعلام شود و كام مردم ايران در آستانه نوروز شاد گردد، طرح ابهاماتي از روسيه كه هيچ معنايي جز گروگرفتن منافع ايران و برجام ندارد، نگراني‌ها درباره سرنوشت مذاكرات را افزايش داده است.  فارغ از علت و چرايي طرح اين ادعا درباره تضمين‌ها كه بسياري بدان پرداخته‌اند، بايد به تحليل دقيق و جامعي براي فائق آمدن بر اين بحران دست زنيم. درخواست روسيه اگر به درستي مديريت نشود، ايران را درگير دور جديدي از تنش‌هاي بي‌پايان خواهد كرد. موضوعي كه مي‌تواند نقطه فشار از روسيه در داستان اوكراين را به خاورميانه بازگرداند.  براي پرهيز از اين خطاي راهبردي، تاكيد بر برخي الزامات و بايسته‌هاي سياسي اهميت ويژه‌اي دارد. به برخي از آنها اشاره مي‌شود. 
1- تحريم‌هاي بين‌المللي عليه روسيه فراتر از انتظار كرملين بود. پوتين و مشاورانش، بايدن را ضعيف‌تر از آن ارزيابي مي‌كردند كه بتوانند چنين اجماعي عليه روسيه را شكل دهند.
 اما گويا ساختار سياسي و اداري ايالات متحده، فراتر از قدرت شخصي رييس‌جمهور امريكا عمل كرده است. وضعيتي كه سبب نزديكي بيش از گذشته امريكا با اروپا در قالب ناتو گرديد. شايد به نظر رسد كه ناتو در نتيجه اين حمله گسترده تضعيف شده است، در حالي كه همه دلايل انحلال ناتو كه قبل‌ترها به وسيله فرانسه و شوروي مطرح و در سال‌هاي گذشته ترامپ و هم پالكي‌هايش مطرح مي‌كردند، قابل توجيه به نظر مي‌رسيد، حمله روسيه به اوكراين، همچون راه نجاتي براي ناتو عمل مي‌كند. اينك تا پنجاه سال آينده، هيچ تحليلگري در اروپا از تضعيف ناتو سخن نخواهد گفت. طرفه آنكه روسيه به اوكراين حمله كرد تا ناتو را تضعيف كند، نتيجه حاصله افزايش بودجه نظامي در آلمان تا 100 ميليارد يورو و تصميم آتي پيوستن فنلاند و سوئد به ناتو خواهد بود. 
2- روسيه نياز دارد تا فشار را از خود بردارد. براي اين كار بايد نقطه بحران جابه‌جا شود. موضوعاتي مانند حمله چين به تايوان يا درگيري‌هاي جديد در خاورميانه يا بن بست در مذاكرات برجام و حالت تهاجمي گرفتن سياست در ايران مي‌تواند بهترين حالت براي روسيه باشد. اينكه چگونه نواصولگراياني كه زماني اسلاف‌شان به جاي حمله به سفارت امريكا طرفدار اشغال سفارت شوروي بودند به مداحان و مدافعان كرملين تبديل شده‌اند، نيازمند واكاوي همه‌جانبه‌اي است، اما در شرايط فعلي همان تحليلگران و بازيگران در صحنه سياسي ايران- كه متاسفانه دست بالا در سياست ايران را دارند- مي‌توانند صحنه را به سود روسيه طراحي كنند. همه متوليان موثر در حكمراني ايران بايد مراقب اين موقعيت باشند. اينكه روسيه در راستاي تامين منافع خود، پيوندي راهبردي با اسراييل دارد. الآن هردوكشور مي‌توانند درباره ايران متحد شوند. اسراييل به دشمن خود ضربه مي‌زند، روسيه حواس‌ها را از اوكراين به پرونده هسته‌اي باز مي‌گرداند. 
3-طرح فريب مي‌تواند اينگونه رقم بخورد كه روسيه تا تامين منافع خود پاي سند برجام را امضا نخواهد كرد. تداوم بحران در اوكراين و افزايش تحريم‌ها موجب افزايش قيمت نفت و گاز و تشديد بحران مي‌شود. از سويي تندروهاي ايراني و امريكايي، هركدام با نياتي به ظاهر متفاوت از نتيجه مذاكرات راضي نيستند. داخلي‌ها با اين بهانه كه تيم ظريف در حال انجام مذاكرات است و علي باقري تنها لايه بيروني اين امر است. - اين خود توهين به شخصيت علي باقري به عنوان نماينده ايران در اين مذاكرات است- و ديگر آنكه تندروهاي امريكايي برجام را فرصت بازسازي توان روحي و اقتصادي ايران و در نتيجه حضور موثرتر در مناسبات منطقه‌اي بدانند. 


هركدام مي‌توانند دلايل خود را ارايه كنند. ايران بايد مراقب باشد با دلايل و تحليل‌هاي خيال‌پردازانه نخواهد كاري كند كه در انتظار بماند تا بتواند امتيازات بيشتري از امريكا بگيرد. آن دسته تحليل‌ها كه مدعي شوند چون امريكا درگير بحران اوكراين است و قصدش جمع كردن پرونده هسته‌اي و تمركز بر روسيه است، پس بهتر است صبر كنيم تا از آنها امتيازات بيشتري طلب كنيم! اين در حالي است كه عدم قطعيت در پرونده برجام، مي‌تواند به معناي خروج ديگر كشورها از آن و فروريختن ساختار بنايي باشد كه دولت رييسي هم عليرغم لفاظي‌هاي تندروهاي ايران، به ساختار آن وفادار ماند. آنها نيز مي‌دانستند كه برجام با تاييد عالي‌ترين مقامات كشور به نتيجه رسيده و دولت‌ها تنها درشكل و فرم تحقق آن نقش بازي كرده‌اند. اگر برجام فروبريزد و موضوع به شوراي امنيت بازگردد، اين بزرگ‌تري هديه به كرملين خواهد بود. 
4- منابع نزديك به تيم مذاكره‌كننده امريكا مدعي هستند كه ايران در اعلام علل نهايي شدن توافق برجام و بازگشت امريكا به اين معاهده راست نمي‌گويند و افكار عمومي را فريب مي‌دهند. آنها مدعي هستند كه مقامات وزارت امور خارجه و شوراي عالي امنيت ملي ايران مي‌دانند كه اين روسيه است كه از پشت به مذاكرات خنجر زده‌اند. برخي شواهد حاكي از تغيير رفتار و رويكرد اوليانوف در وين شده است. او كه قبلاٌ در نقش فرشته نجات و پليس خوب فرورفته بود، چند روزي است كه ديگر از روي نوشته مي‌خواند. محتملا همان دستورالعمل‌هايي كه از كرملين مي‌رسد. ايران بايد در اين زمينه فضاي رسانه و افكار عمومي را تلطيف و مديريت كند. ضمن اينكه معلوم نيست، چرا عليرغم مجوز رهبري در اين نقطه حساس، مستقيما با امريكا براي تتمه مذاكرات گفت‌وگو نمي‌شود. ايران با پرهيز از اين اقدام نقش و تاثير كشورهاي حاشيه‌اي و با مقاصد و اهداف گوناگون را موثر در اين فرآيند مي‌سازد. اين درحالي است كه در روزهاي پاياني منطقي بود از تاثير كشورهاي ديگر جلوگيري كند. ما از ابتدا هم نبايد اجازه مي‌داديم سرنوشت منافع ملي‌مان مطمع نظر كشورهاي اروپايي، چين و روسيه مي‌گرديد. كشورهايي با منافع متفاوت و انتظارات متغير كه تنها از كيك سهم قدرت و منافع ايران در مذاكرات و نتايج آن برمي‌دارند. 
5- يكي از خطرناك‌ترين تحليل‌ها در اين روزها مي‌تواند اين باشد كه قيمت نفت بالا رفته و اگر ايران به برجام بازنگردد بالاتر هم خواهد رفت. ساختار اقتصاد ايران با تحريم‌ها آشناست و ما بيش از هر كشور ديگري راه‌هاي دور زدن آن را بلديم. از سويي امريكايي‌ها به ما تضميني مبني برعدم خروج از برجام توسط دولت بعدي را نداده‌اند، و اين سبب مي‌شود كه هيچ سرمايه‌گذاري مهم و ساختاري در كشور صورت نگيرد، افزايش قيمت نفت باعث مي‌شود كه حتي با تخفيف‌هاي 30 درصدي در فروش، سهم آورده قاچاق نفت، ما را قادر به اداره كشور نمايد. با فقدان برجام نيازي هم به FATF نداريم. لذا بهترين فرصت را در انجام مقاصد خود در جبهه مقاومت خواهيم داشت. پس از اين موهبت استفاده كنيم و از برجام خارج شويم. از سويي با اين اقدام دوستي و ثبات قدم و عشق خود به روسيه! را هم نشان خواهيم داد. اين همان جبهه شرقي است كه وعده‌اش داده شده و پوتين پرچمدار وعده الهي خواهد بود!
 (شايد به اين نوشته بخنديد. اگر چنين كرديد، معلوم است كه خوب عمق فاجعه در جريان تندروي انقلابي را درك نكرده‌ايد.)
اين همان طرح فريب است. با اين اقدام پرونده ايران به شوراي امنيت مي‌رود. اسراييل به خود اجازه تحرك و خرابكاري بيشتر مي‌دهد. شركت‌هاي غربي تسليحات بيشتري مي‌فروشند. روسيه از فشار خارج مي‌شود. بحران از اوكراين به خاورميانه منتقل مي‌شود. كشورهاي عربي مجبور به هزينه‌هاي افزون‌تر نظامي شده. چين بهره‌مندي بهتري از بازار انرژي مي‌كند و البته كلاه ايران هم در بازار قاچاق نفت برداشته مي‌شود. چرا؟
اگر ما شاگردهاي خوب در فروش محصولات نفتي در عصر تحريميم، روس‌ها پايه‌گذار مافياي نفتي هستند. آنها در صورت تداوم تحريم‌هاي‌شان، سهم نفت ايران در بازار چين و شرق دور و هند را از ما خواهند ربود. چين ميان انتخاب ايران و روسيه معلوم است چه خواهد كرد. با اين كار روسيه امكان سرمايه‌گذاري و ورود بالقوه ايران به بازار گاز اروپا را نيز خواهد گرفت. با ايجاد جنگ در خاورميانه، قطر هم از بازي خارج خواهد شد. اين به معناي تداوم نياز اروپا به انرژي روسيه خواهد بود. انجام چنين سناريويي منافع امريكا را هم به خطر خواهد انداخت. 
6- رهبري ايران نشان داده در بازي شطرنج يد طولايي دارد. علي‌رغم برخي تلاش‌ها و لابيرنت‌هاي مسموم و متاسفانه نفوذ امنيتي كشورهاي دوست و دشمن به ساختارهاي تصميم‌ساز در كشور، حاكميت جمهوري اسلامي و اراده رهبري عالي نظام، بيشتر بهره‌وري از تعارضات بوده است. ايران به اين دليل به روسيه نزديك نشده كه به حلقه كشورهاي مستعمره آن بدل شود. دشمني و تعارض منافع با غرب عامل اين رخداد بوده است. اين كه آيا اساساٌ نيازي به اين همه دشمني و هزينه-‌ فايده بوده، جاي بحث دارد. منظور آن است كه سياست اعلامي و اعمالي ايران در راستاي مناسباتش با روسيه متفاوت است. ايران نه مانند صدام و نه جمال عبدالناصر و نه خاندان حافظ، در حلقه مريدان و هواداران روسيه نمي‌گنجد. هرچند ترديدي ندارم چنانچه رويه‌هاي جاري اصلاح نشود، چنين خواهد شد. همه اميد به هوشمندي رهبري در ماجراي راهبردي تداوم حضور ايران در برجام و ضرورت موفقيت اين مذاكرات خواهد بود. اگر ايران اجازه خرابكاري در برجام را بدهد، هزينه‌هايي به مراتب بيشتر و خطرناك‌تر از جنگ تحميلي عراق را پرداخت خواهد كرد. ايران را از مسير پيشرفت به‌طور كامل كنار خواهد زد و كشور را به فقر مطلق و تباهي نزديك خواهد نمود. فرصت دست‌اندازي به دشمنانش را خواهد داد. روان تاريخي، تجربه نسلي، هوشمندي مقامات عاليرتبه مرا برآن مي‌دارد كه همچنان خوشبين باشم. به اينكه ايران دست دشمنان به ظاهر دوست خود را خوانده است.