مانيفست انقلاب و خطر افراط

در مقاله‌هاي قبل به علائمي از افراط در پيش از تهاجم عراق پرداختيم، از جمله توطئه‌هاي حذف قراردادها و تجهيزات نظامي چون هواپيماهاي بلند پرواز و موشك‌هاي تهاجمي و دفاعي، بحث انحلال و تضعيف تصفيه ارتش، منازعات قومي و منطقه‌اي. تشديد اختلافات ايران و امريكا بعد از تصرف سفارت امريكا و طبعا عمليات نظامي امريكا در طبس، كودتاي نوژه و چند مساله ديگر را بايد به آن اضافه كرد. روشن است كه تجاوز رسمي موقعي آغاز شد كه ايران آمادگي ورود به جنگ را نداشت و ارتش در حال تصفيه و بازسازي بود و رابطه‌‌اش با منابع اصلي تامين نيازهاي لجستيكي قطع بود. سپاه پاسداران تازه تاسيس شده و جوان بود و حتي وارد فاز نظامي نشده بود. آنچه مديريت جنگ را خدشه‌دار مي‌كرد اختلافات افراطي بين جناح‌‌ها و ناسازگاري‌هاي بني‌‌صدر بود. نخست‌وزيري و رييس‌جمهوري در چالش بودند. فرماندهي بني‌صدر بر نيروهاي مسلح و ناسازگاري با نيروهاي مردمي و سپاه و بسيج كار جنگ را مشكل كرده بود. لذا همين مسائل باعث گرديد جبهه‌هاي جنگ عملا تا آخر سال 1359 جهش چشمگيري نداشته باشند، ولي در مقابل درگيري‌هاي داخلي با افراط سياسي در 14 اسفند 59 به اوج خود رسيد. البته در همين موقعيت دفاع و فداكاري نيروهاي مسلح و نيروهاي مردمي جلوي پيشرفت ارتش بعث عراق را گرفت و صدام را در خاك ايران زمين‌گير كرد. لذا ميانجي‌هاي سياسي پيدا شدند كه با نيت خير هدف ديگري چون نجات صدام از دامي كه خود ساخته بود و آتش‌بس را دنبال مي‌كردند. ولي مورد قبول رهبري قاطع امام قرار نگرفت، چراكه عراق در خاك ايران بود و اراضي اشغالي اهرم فشار در جهت امتيازگيري صدام و تحقير عزت مردم انقلابي ايران محسوب مي‌شد. بعد از مبارزه با افراط مشترك بني‌‌صدر - منافقين كه باعث از دست رفتن تعداد زيادي از نيروهاي مخلص انقلاب از جمله شهيد بهشتي و 72 تن، شهيد باهنر، شهيد رجايي و... شد، با خدمت گرفتن امكانات و سلاح‌هاي فراوان نظامي موجود در ارتش، تهاجم براي اخراج متجاوزان آغاز و در اواخر سال 60 و اوايل سال 61 منجر به موفقيت‌هاي بي‌نظيري چون آزادي خرمشهر شد. عراق در موضع دفاعي قرار گرفت و بنگاه‌هاي خبري غربي با برنامه تبليغي وسيع به دنبال جا انداختن اثبات جنگ‌طلبي ايران و صلح‌خواهي بعث عراق، و تقويت صداميان شدند. حاميان غربي و شرقي و عرب افراط حمايت از او را به جايي رساندند كه باعث سرشكستگي و افتضاح سياسي آنان و درنهايت تقويت روحيه تجاوزگري عراق شدند. بعدها عراق به كويت حمله كرد و جنگ ديگري را هم برافروخت. در ايران پيروزي‌‌هاي مهم، توقع شتاب براي تنبيه صدام و گرفتن حق ايران را بالا برد. شعارهاي ارزشي از قبيل «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» و «تنبيه و كيفر متجاوز، رسيدن به كربلا با آزادي مردم عراق»، «باز شدن راه قدس از طريق عراق» يا حتي «خشكاندن ريشه‌هاي استكبار و استعمار در منطقه» اوج گرفت و قاطعيت امام در دفاع مقدس تا آخرين نفر و آخرين نفس ولو بيست سال هم طول مي‌كشيد، شرايط ويژه‌اي به وجود آورد. صحبت از احتمال توقف جهاد غيرقابل قبول تلقي مي‌شد و كمتر كسي نظري خلاف آن ابراز مي‌نمود. بعد از فتح خرمشهر، قطع جنگ و مذاكره دو طرف بعضا مطرح ‌شد ولي فشار افكار عمومي به دليل حضور صداميان در خاك ايران اجازه طرح جدي را نمي‌‌داد. ولي گهگاه شايعات افراطي هم مطرح مي‌شد كه مثلا عرب‌‌ها حاضر به پرداخت خسارت سنگين جنگ شده‌‌اند و مسوولان بوي دلار به دماغ‌شان خورده، لذا مسوولان براي بيرون كردن صدام و حتي ورود به خاك عراق كوتاهي مي‌كنند. اين موارد از قول منابع نامعلوم شايعه مي‌شد. ولي به صورت واقعي ميانجي‌‌ها با پيشنهاد احقاق حقوق واقعي و مسلم مردم ايران نمي‌‌آمدند و اهداف ايران تامين نمي‌شد، لذا ميانجيگري‌ها به نتيجه نمي‌رسيد. لذا بحث بر سر چگونگي ادامه جنگ تا رفع فتنه در عراق و جهان بود و افكار عمومي طالب ورود به خاك عراق بودند. در جلسات حضوري خدمت امام خميني نظامي‌ها و بعضي از سياسيون هم توقف پشت مرز را صحيح نمي‌‌دانستند. امام براي ورود به خاك عراق ملاحظاتي داشتند. در نهايت اين اجازه در خرداد 61 داده شد ولي ورود به شهرها و مناطقي كه مردم عراق هستند را منع كردند. در همين اثنا توطئه اشغال جنوب لبنان توسط اسراييل نيز شكل گرفت. در ايران موج جديدي براي حمايت از فلسطين و مردم لبنان به وجود آمد و جالب اينكه صدام هم از اين فرصت استفاده كرد و پيشنهاد متاركه جنگ و اجازه عبور ايران از خاك عراق به سوي مرزهاي اسراييل را داد. برخي هم در ايران با نگاه افراطي حضور در لبنان را تاييد و حتي نيروهايي هم اعزام شد. ولي نگاه تيزبين امام خميني مانع تقسيم نيروها و حضور در جبهه شد و خوشبختانه افراط جديد خنثي گرديد. حتي نيروهاي اعزامي برگشت داده شد و تعدادي در حد مستشاري باقي ماندند. هر چند كه براي كمك‌هاي غيرنظامي ترديد نبود و اقدام هم شد. شعار راه قدس از كربلا مي‌گذرد مطرح شد، امام فرمودند كسي به لبنان نرود و بر تقدم جنگ با عراق تاكيد كردند.