پوتینیسم - ترامپیسم به پایان راه رسیده است!

بحران اوکراین بیش و پیش از آن که «بازی سرنوشت» باشد، «بازیِ سرزنش» است برای قدرت‌ها و سیاستمدارانی که روی جنازه‌ی اوکراینی‌ها ایستاده
و منتظر سقوط پوتین هستند؛ انتظاری که هرچه طولانی‌تر شود اوکراین از یک سرزمین قابل سکونت به گورستانی سرد و تاریک مبدل خواهد شد!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: روسیه به یک پایگاه نظامیِ اوکراین در نزدیکی مرزِ لهستان حمله کرده است و چین به تمامی کشورهایی که می‌خواهند تایوان را در نظامی شدن یاری کنند شدیداً هشدار داده است در همین حال این کشور، کمک نظامی - تسلیحاتی به روسیه در جنگ علیه اوکراین را خبرسازیِ معنادار و هدفمندِ آمریکایی‌ها دانسته است. این‌ها جزئی از ترسناک‌ترین خبرهایی است که تنها ساعاتی از مخابره‌ی آن‌ها می‌گذرد اما در فاصله‌ی دورتر از کانون بحران یعنی «کی‌یف» و برخی از شهرهای اوکراین، جدال‌های سیاسیِ عجیب و غریب درگرفته، به گونه‌ای که می‌توان حدس زد جنگ علیه اوکراین قادر خواهد بود بسیاری از معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی را بر هم بزند.
> کسی دلش برای ترامپ تنگ نشده است!


«هیچ کسی دلش برای ترامپ تنگ نشده است!» این را «ایمی دیویدسون سورکین» در نیویورکر می‌نویسد و خاطرنشان می‌کند: «جهان اینک در نقطه‌ی خطرناکی ایستاده است.» این جمله‌ی «سورکین نویسنده‌ی نیویورکر» در پاسخ به طعنه‌ی تلخ «دونالد ترامپ» به «جوبایدن» بعد از «صعود» بی‌سابقه‌ی قیمتِ «بنزین» در آمریکا و اروپا است که گفته بود: «هنوز دل‌تان برایم تنگ نشده است؟!»
هم طعنه‌ی ترامپ با معنا است، هم پاسخِ «نیویورکر» اما هشدارِ «فوکویاما» هم به نوبه‌ی خود می‌تواند قابل تامل و ترسناک باشد.
آن طور که هافینگتون پست گزارش داده است؛ «فرانسیس فوکویاما» فیلسوف آمریکایی، متخصص اقتصاد سیاسی، رئیس گروه توسعه‌ی اقتصادی بین‌المللی مدرسه مطالعات پیشرفته بین‌المللی پال ایچ. نیتس دانشگاه جانز هاپکینز و نویسنده‌ی کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» که به خاطر نظریه‌پردازی «پایان تاریخ» مشهور است، به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه هشدار داد: «ممکن است پایان کار سریع باشد، هم برای ارتش او و هم برای حاکمیت او بر این کشور که بیش از دو دهه شده است.» او در مطلبی برای «وبسایت امریکن پرپس» آورده است: فروپاشی موقعیت آن‌ها می‌تواند ناگهانی و فاجعه‌بار باشد، نه اینکه به آرامی از طریق یک جنگ فرسایشی اتفاق بیفتد. ارتش مستقر در میدان به جایی خواهد رسید که نه می‌توان آن را تامین کرد و نه می‌توان آن را خارج کرد و روحیه سربازان دود می‌شود. این حداقل در شمال اوکراین صادق است. روس‌ها در جنوب بهتر عمل می‌کنند، اما در صورت فروپاشی شمال، حفظ این موقعیت‌ها دشوار خواهد بود.
> چرا پوتینیسم؛ چرا ترامپیسم؟!
هم ایالات متحده‌ی آمریکا و هم روسیه روسای جمهوری بسیاری به خود دیده است اما در این میان «ایسم» به دو اسم افزوده شده؛ دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، دو اسمی که در عینِ متعلق بودن به دو دنیای متفاوت در دو سرزمینی که نسبت‌های خصمانه‌ای با هم دارند اما اشتراکاتی اعجاب برانگیز نیز دارند از جمله تابعِ هیچ نظم و قانونی نبودن!
بسیاری از کسانی که در حوزه‌ی حقوق و سیاست بین‌الملل دست به پژوهش زده‌اند همچنان معتقدند جا به جایی «ال گور» و «بوش پسر» نه تنها سرنوشت آمریکا که مسیرِ جهان را تغییر داد در این باره بسیاری حتی معتقد به این مهم بوده‌اند که اگر آن اتفاق به رئیسِ جمهور شدنِ جورج بوشِ پسر منجر نمی‌شد شاید هرگز «برج‌های تجارت جهانی» نیز آماج حملات القاعده قرار نمی‌گرفت، آمریکا نیازی نبود به افغانستان و عراق و نیمی از جهان لشگر بکشد و... اما در نقطه‌ی مقابل؛ خیلی‌ها معتقدند در سیاست این تحلیل‌های پس از رخ دادنِ رویدادها دیگر اعتباری ندارد کما این که وقتی «ترامپ» ادعا کرد اگر او رئیسِ جمهورِ آمریکا باقی مانده بود، روسیه و پوتین هرگز به اوکراین حمله نمی‌کردند؛ «جان بولتون» به صراحت می‌گوید: «این تنها یک ادعا برای خودنمایی است. هیچ تضمینی وجود نداشت و ندارد که اگر ترامپ رئیس جمهور بود این روزها ارتش روسیه در اوکراین حضور نداشت!»
اما نویسنده‌ی «نیویورکر» تلویحاً مسئله‌ای ترسناک‌تر از این بازی‌های کلامی را دنبال می‌کند و روی کاغذ می‌آورد به این معنا که او می‌خواهد بگوید: رئیسِ جمهور نبودنِ ترامپ در روزگاری که عنان روسیه در دستانِ ولادیمیر پوتین است یک اتفاق خوشایند باید تلقی شود زیرا بر سرِ کار بودنِ این دو می‌توانست «شاسی» بمب‌های اتمی را تا انتها فشار دهد و جنگ، نیمی از جهان را غرق هراس و خاموشی کند.
ترامپیسم و پوتینیسم در دوره‌ای به هم رسیدند که پوتین مردی با تفکراتِ افشا شده نبود و ترامپی که هنوز توسط دستگاه‌های امنیتی و نظامیِ آمریکا مهار می‌شد که اگر او قرار بود برای دومین بار روی صندلیِ ریاست جمهوری آمریکا در کاخ سفید قرار گیرد قطعاً راهِ تقابل با این دو موضوع را نیز از طریق مشاورانِ جنگ طلبِ خود یاد گرفته بود و همین کافی بود تا بحران اوکراین نه به یک فاجعه که به یک «تراژدی» آن هم در ابعادِ جهانی تبدیل شود.
> زلنسکی - ترامپ؛ مهره‌های سوخته اما هنوز موثر!
آن‌هایی که می‌گویند زلنسکی روی کمک غربی‌ها حساب ویژه باز کرده بود یا همان‌هایی که معتقدند غرب و اروپا، زیر پای رهبر اوکراین را خالی کرد لابد می‌خواهند برای بیرون رفتنِ زلنسکی از صحنه‌ی سیاست، قبل از پایان سکانسِ آخر چراغ‌ها را خاموش کنند اما حقیقت این است که زلنسکی چاره‌ای جز تکیه به غرب و آمریکا نداشت!
اوکراینِ دیروز تا آن لحظه‌ای که مورد تجاوز نظامی روس‌ها قرار گرفت دقیقاً در وضعیتِ امروز روس‌ها پس از حمله‌ی نظامی به اوکراین به سر می‌برد یعنی محکوم به سرنوشتی که توان ایجاد تغییر در آن داشت.
بی‌راه نیست اگر بگوییم زلنسکی و اوکراین می‌دانستند عضویت در «ناتو» و «اتحادیه اروپا» به این سادگی‌ها میسر نیست اما، گمان کردند با کوبیدن بر طبلِ عضویت در ناتو، در تصمیم پوتین وقفه یا حتی تغییر ایجاد خواهند کرد غافل از این که؛ تصمیم در بالاترین سطح اتخاذ شده بود!
این روزها زلنسکی، درست در وضعیتی قرار دارد که ترامپ از فردای ترکِ کاخ سفید در آن به سر می‌برد؛ مهره‌ی سوخته‌ای که همچنان موثر است اما نه بایدنِ دموکرات روی زلنسکی شرط‌بندی خواهد کرد و نه جمهوری خواهانی که در حالِ آماده کردنِ «مایک پنس» هستند با این توضیح که زلنسکی و ترامپ همچنان کارکردهای رسانه‌ای و پوپولیستی خود را حفظ کرده اند!
> اوکراین؛ بازیِ سرزنش یا بازیِ سرنوشت؟
نبرد اوکراین قاعدتاً نمی‌تواند بیشتر از یک ماه به طول انجامد چون دیگر چیزی برای نابودی در این کشور باقی نخواهد ماند اما روسیه و پوتین از همین حالا به پایانی می‌اندیشند که دستِ خودشان نیست.
استفاده‌ی هوشمندانه از کارکردهای تبلیغاتیِ زلنسکی در ابعاد جهانی با همراهی‌های پوچِ اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به خودیِ خود بایدن و غربی‌ها را به اهدافِ خود نزدیک خواهد کرد؛ طولانی شدنِ جنگی که پوتین بیشتر از یک هفته برای آن برنامه ریزی نکرده بود!
به قولِ فوکویاما، سربازان روسی با این تصور که قرار است در «کی‌یف» رژه بروند، نه با البسه‌ی جنگی که با لباس‌های فرم وارد اوکراین شده‌اند یا به تعبیر مقامات سازمان سیا، قاتل ارتشِ روسیه، پوتین و اطلاعاتی است که هیچ مبنای درستی ندارد!
با این توضیحات مشخص است که بحران اوکراین بیش و پیش از آن که «بازی سرنوشت» باشد، «بازیِ سرزنش» است برای قدرت‌ها و سیاستمدارانی که روی جنازه‌ی اوکراینی‌ها ایستاده و منتظر سقوط پوتین هستند انتظاری که هرچه طولانی‌تر شود اوکراین از یک سرزمین قابل سکونت به گورستانی سرد و تاریک مبدل خواهد شد!
باید پذیرفت بحران اوکراین بیش و پیش از آن که «بازی سرنوشت» باشد، «بازیِ سرزنش» است برای جو بایدن که می‌خواهد انفعال یک ساله‌ی خود از زمانِ حضور در کاخ سفید را این گونه و با به نابودی کشانیدن یک کشور جبران کند.
باید پذیرفت بحران اوکراین بیش و پیش از آن که «بازی سرنوشت» باشد، «بازیِ سرزنش» است برای ولادیمیر پوتین که با آگاهی از این که غرب و آمریکا هرگز زلنسکی و اوکراین را وارد بازیِ قدرتِ خود نخواهندکرد زیرا عضویت اوکراین در ناتو باعث می‌شد تا ضریبِ آسیب‌پذیری این پیمان بالاتر رود به جنگ روی آورد و باید پذیرفت بحران اوکراین هیچ برنده‌ای ندارد زیرا در بازی سرزنش همه بازنده اند!