روزنامه ایران
1401/01/18
از فیروزه اسلام تا نگین حسن پادشاه
محمد مطلقدبیر گروه گزارش
اگر تصور شما از بازار تبریز، یک راسته بازار بزرگ و عریض مملو از فرش و تابلو فرش، در کنار کفشهای دست دوز و لباسهای رنگ به رنگ و طلا و آیینه و شمعدان است، باید بگویم تصویری ناقص و نارسا از این پهنه عظیم شهری در ذهنتان است. بازار تبریز که در سال 1389 به ثبت جهانی رسیده، در واقع یکی از محلههای بزرگ این شهر با 160 تیمچه و سرا و دالان و راسته و مسجد و حمام و کاروانسرا و حوزه علمیه و مدرسه و خانه تاریخی است که با مشارکت خود بازاریان مرمت شده و دقیقاً با همین عنوان یعنی «مشارکت در ترمیم یک اثر اسلامی» موفق به دریافت جایزه بینالمللی آقاخان در کشور پرتغال شده است؛ جایزهای که به اسکار معماری نیز شهرت دارد.
این را هم درنظر بگیرید که این پهنه وسیع شهری تنها یک کالبد تاریخی بیجان نیست و مراودات فرهنگی و آیین و آداب و میراث معنوی خاص خودش را دارد؛ از دسته عزاداری «شاه حسین واحسین» بازاریان گرفته تا خیریه و عزا و عروسی که روی هم میشود گفت فورانی از تاریخ و فرهنگ و هنر که توصیفش خارج از توانایی هر گزارشنویسی است. اینجا کلون و کوبه هر در، مناره هر مسجد، نام هر راسته و نقش هر قالی، داستانی دارد شنیدنی.
در مسجد و حوزه علمیه حاج صفرعلی، مناره نصفه نیمهای را نشانم میدهند و میگویند، صفرعلی به مناره که رسید پولش تمام شد و همان طور نصفه ماند و بعد از او هم به احترامش کسی کار را تمام نکرد. چشم میچرخانم لا به لای نمازگزاران، بازاری مسنی پیدا کنم و بپرسم صفرعلی را میشناخته یا نه که حاج یعقوب رستمی تکه کاغذی چسبیده به آجر بالای سرم را نشان میدهد و میگوید از این هم فیلم بگیر «در شب هجدهم جمادی الاول سنه 1288 تا اینجا پر از آب بود.» خب معلوم میشود چنین پرسشی خطا خواهد بود.
حاج یعقوب که نماز ظهر و عصرش را خوانده و میخواهد به مغازهاش برگردد، پیش از رفتن تکه پوست آهویی را روی دیوار رو به رو نشانم میدهد که آیاتی از قرآن به خط خوش بر آن نقش بسته است. میگویم این نوشته از کی اینجاست؟ میگوید از همان زمان قاجار که مرحوم حاج صفرعلی اینجا را ساخته: «آن طرف را نگاه کنید! درست مثل قبر شش گوشه آقا امام حسین(ع) است.» سقف و دیوار و گنبد و مناره یکسره آجر اخرایی است با درهای چوبی قهوهای و همان کوبهها و کلونهای خاطره انگیز؛ چنان دلنشین و زیبا و آرامبخش که نمیخواهی بیرون بروی.
میدانم این طور سرگردان، مثل تخته پارهای در دریا، سر از ناکجا درمیآورم. سراغ «خانه بازار» یا مدیریت مجموعه جهانی بازار تبریز را میگیرم که «جمعه مسجد» و خانه «کوچه مشکی» را نشانم میدهند؛ یکی از تجار سرشناس دوران قاجار که مثل اغلب تاجران، خانهاش در محله بازار بوده است. جمعه مسجد یا مسجد جامع، مجموعهای است از چند مسجد تاریخی؛ مسجد ثقةالاسلام کوچک، مسجد ثقةالاسلام بزرگ، آلچاق مسجد یا مسجد کوتاه، مسجد دینوری و مسجد اسماعیل خاله اوغلی یا اسماعیل پسرخاله. خانه کوچه مشکینی هم به همان زیبایی خانههای تاریخی تبریز است که از دو روز پیش در این حوالی دیدهام؛ خانه نعمتزاده، خانه حیدرزاده، خانه اردوبادی که دیوار به دیوار مدرسه رشدیه است با تندیسی از خود رشدیه پای تخته سیاه؛ مؤسس نخستین مدارس امروزی کشور در تبریز و بعدها تهران، خانه امیرنظام گروسی که موزه قاجار است، خانه کوزه کنانی یا موزه مشروطه، خانه کربلایی علی موسیو و...
دکتر حسین اسماعیلی سنگری مدیر مجموعه جهانی بازار تاریخی تبریز را در زیرزمین خانه کوچه مشکینی ملاقات میکنم. شاید همان جایی نشسته باشد که 160 سال پیش، کوچه مشکینی کنار پیچ و تاب دیوارهای اندرونی و کرشمه آجرهای سرخ به کار خانه و بازار میپرداخته. میگوید: «قدمت بازار تبریز حداقل به هزار سال پیش برمیگردد و سند ادعای ما هم آثار مکشوفهای مثل پایههای مسجد جامع و پایههای چهار مناره است که در متون مختلف هم به آنها اشاره شده. مثلاً ناصرخسرو از مسجد آدینه یا مسجد جمعه در کنار بازار تبریز نام برده است. اما آنچه که از بازار تبریز بهصورت کالبد امروزی مشاهده میکنیم، مربوط به بازسازی پس از زلزله 1193 هجری قمری است که اواخر زندیه و اوایل قاجار اتفاق افتاده. متأسفانه تبریز تقریباً هر سه قرن یکبار با خاک یکسان شده و طبق متون تاریخی، شهر هر 250 سال یکبار بازسازی شده است. برای همین بیشتر آثار این کهن تمدن ایرانی درحال حاضر موجود نیست.»
اسماعیلی معتقد است بازارهای ایران بویژه بازار تبریز بهعنوان یک مجموعه کامل و شاخص در میان بازارهای ایرانی، نوعی آرمانشهر اسلامی ایرانی است که در آن زندگی درجریان است: «اگر دقت کنید اغلب مغازههای بازار تبریز سه طبقه هستند؛ زیرزمین برای انبار کالا، همکف، حجره فروش و طبقه بالا برای بیتوته بازرگانان شهرهای دیگر یا حتی خود صاحب حجره. این نشان میدهد خیلیها در بازار زندگی میکردند. خانههای تجار داخل بافت بازار بوده و زندگی شهری با زندگی تجاری عجین بوده. حمام و مسجد و مدرسه و کاروانسرا هم داخل بافت بوده و اگر تاجری از شهر دیگری به بازار میآمده و حتی مدتی طولانی میمانده، نیاز نداشته از آن بیرون برود. بازار تبریز پنج حمام داشته، این یعنی بازار فقط جای کسب و کار نبوده، محل زندگی بوده و همین طور خود یک محله محسوب میشده. در این میان نقش خیریهها و خدمات آنها برای مردم شهر و از طرف دیگر حمایتهایی که خود بازاریان از هم میکنند در دنیا زبانزد است که میتوانیم به آن فرهنگ محله بازار بگوییم.»
فرد ریچاردز عضو انجمن سلطنتی حکاکان و نقاشان انگلیس در سالهای 1300 چند بازار ایران از جمله تهران، تبریز، یزد، کرمان و اصفهان را دیده و مهمترین ویژگی آنها را قرار گرفتن همه عوامل و عناصر تولید و عرضه، در کنار یکدیگر دانسته است. او در سفرنامه خود مینویسد کارگر یک مجموعه صنعتی اروپایی نمیداند قطعهای را که میسازد کجا و چگونه به کار گرفته خواهد شد و این او را خسته و افسرده میکند اما در بازارهای ایران پنبه زن و نخ ریس و رنگرز و نقشه کش و فرش فروش کنار هم کار میکنند. او ویژگی دیگر بازار را قرار گرفتن رنگ، صدا، مزه و بو در کنار هم میداند و دارچین کوبی و مسگری و شربت فروشی را باهم میبیند و میگوید کار کردن در چنین جایی که سرشار از زندگی است، آدمی را خسته نمیکند. ویژگیهایی که البته تا حد امکان کمرنگ شده است. او از پاکیزگی تبریز و بازار بزرگ این شهر هم فراوان تعریف میکند؛ چیزی که از نگاه هیچ غریبهای پنهان نمیماند. اما آنچه ریچاردز نتوانسته به عمق آن پی ببرد، فرهنگ بازار است؛ بویژه بازار تبریز که با عوامل متعددی پیوند خورده است.
اسماعیلی میگوید:«بازار تبریز یک اثر نیست، یک پهنه شهری است که در شاهراه تجاری و فرهنگی دنیا قرار داشته و این پهنه شهری در همه مراودات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور نقش ایفا کرده است. برای همین از نظر ازدواج و پیوندهای خونی با سایر نقاط ایران، از نظر فرهنگی، تجاری و... ردپای تبریزیان را در همه جای کشور میبینیم. شما در نظر بگیرید زمانی که ارمنستان و تفلیس و نخجوان و گنجه و باکو و بخشهایی از ترکیه و عراق جزو ایران بودند، تبریز پایتخت بوده. این نشان میدهد اینجا چقدر شهر مهمی است و در طول تاریخ چه آدمهایی تربیت کرده که در ایران و منطقه تأثیرگذار بودهاند.»
گشت و گذار در بازار بزرگ تبریز از مسجد کبود که به فیروزه اسلام شهرت دارد تا میدان حسن پادشاه آق قویونلو یا مجموعه صاحب الامر و تماشای 25 تیمچه و 20 دالان و 20 راسته و 29 مسجد و... به این سادگیها نیست. رنجبر یکی از کارشناسان خانه بازار میگوید: روز اول که اینجا استخدام شدم، آنقدر راه رفتم که پاهایم تاول زد.
ساعت 10 صبح است و پیادهروی ما تا حدود سه بعدازظهر ادامه مییابد و شرح دقیق آنچه میبینم خود نوشته دیگری میخواهد. از مسجد جامع یکسره به سمت راسته شعربافان میرویم. هنری که دیگر مثل اغلب راستهها و تیمچهها در بازار تبریز، تنها نامی از آنها مانده و نسلهای بعد به فراخور زمانه تغییر کاربری دادهاند. چنانچه در راسته عطاران یا آن طور که تبریزیان میگویند «عطارا بازار» اغلب مغازهها خرازی شده و تیمچه شعربافان و بازار قندفروشان و دالان عباچیها، فرش فروشی. در سرای حاج علی اکبر تابلوفرشهایی میبینی که هوش از سر آدمی میبرد؛ از خیابانهای لندن و پاریس گرفته تا مینیاتورهای صفوی و بناهای قجری و خط نقاشیهای نفیس و چشم نواز از آیات قرآن و اشعار فارسی. در تیمچه مظفریه هم فرشهای گران و اعلا میفروشند اما معماری چنان زیباست که نگاهم به هیچ فرشی نمیافتد. در بازار تبریز میتوانی بیآنکه به کالایی نگاه کنی و قیمت بپرسی، ساعتها محو در و دیوار شوی.
یوسف کاغذی تنها بازمانده راسته کاغذفروشان، هفتاد ساله است و هنوز شغل پدری را زنده نگه داشته. میگوید: «اینجا را سال 1250 خریدهایم. قدیم بیشتر کاغذ نامه و مرکب میفروختیم. مثل الان نبود، مردم به هم نامه مینوشتند.»
از سه سرای حاج حسین قدیم، جدید و میانی که رد میشویم، میپرسم حاج حسین کی از دنیا رفته؟ رنجبر میگوید: «خدا میداند شاید 170 سال پیش!» هر سرا انگار محلهای است دوار در میانه دو راسته بازار. محلهای دلنشین با خانههای آجری و حیاطی وسیع و دلباز. در برخی از این سراها مثل سرای امیر، میشود از گرمای تابستان به خنکای فوارههای حوض و سایه درختانش پناه برد و ساعتی آسود.
در تیمچه فتحعلی بیگ و بازار گرجیها دیگر از نفس افتادهام. اینجا برق سماورهای استیل و برنجی چشم آدم را میزند. میخواهم بازار دوهچیها یا شتربانها را هم ببینم. یک نگاه کافی است تا آنچه از کشمکش این محله با محله ششگلان در جریان مشروطه خواندهام در ذهنم ماندگار شود. بازار تبریز تجسم واقعی تاریخ چند صد سال اخیر ایران است.
سایر اخبار این روزنامه
چند برابر قرارداد بینتیجه توتال سرمایهگذارجذب کردیم
افتتاحیه با ایرانیها در غیاب سرخابیها
تجارت 101 میلیارد دلاری بدون FATF
اجرای عدالت محور تحول در دولت
افزایش 20 درصدی مستمری مددجویان از پایان فروردین
از فیروزه اسلام تا نگین حسن پادشاه
توزیع ۲۰۰ هزار تن برنج و شکر برای ماه مبارک رمضان
تجارت سیاه بر پهنای باند
شوکر برقی!
وحشیگری خانه به خانه صهیونیست ها
نذری جدید برای کودکان کار
خرما در بوشهر 20 هزار تومان در تهران 170 هزار تومان
در مسیر اصلاحات ساختاری اقتصاد
تحصیل علیه محرومیت
سلام ایران