روزنامه ایران
1401/01/18
تجارت سیاه بر پهنای باند
کامران علمدهیخبرنگار
مهسا در حالی که گوشی تلفن همراهش را در دست داشت و در شبکههای اجتماعی و سایتهای مجازی وقتگذرانی میکرد با دیدن پیامی ناشناس که برایش ارسال شده بود کنجکاوانه به عکس پروفایل فرستنده پیام نگاه کرد اما او را نشناخت. توی پیام نوشته شده بود: سلام روز بخیر میتوانم یک سؤال بپرسم؟
زن جوان با تردید پاسخ داد: سلام شما؟
- من مزاحم نیستم فقط یک سؤال داشتم...
- بفرمایید؟
اسم من احسان است 32 سالم است و دانشجوی دکترای هنر هستم. راستش را بخواهید نه من، شما را میشناسم نه شما، من را اما با دیدن اسم و عکس پروفایلتان خیلی جا خوردم؛ شما شباهت زیادی به دختری دارید که من سالها قبل عاشقش بودم و میخواستم با او ازدواج کنم اما تقدیر برایمان طور دیگری رقم خورد.
- یعنی هرکسی اسمش مهسا بود و تیپ و قیافهاش شبیه دختر مورد علاقهتان باید به او پیام بدهید؟
- نه اما نمیدانم چرا حس کردم شما خیلی با مهسایی که دوستش داشتم شباهت دارید! من مزاحم نیستم فقط میخواستم اگر اجازه بدهید هرازگاهی به شما پیام بدهم و صحبت کنیم. امکانش هست؟...
همین چند جمله باعث شد تا مهسا هم که با وجود متأهل بودن همیشه با شوهرش اختلاف داشت و احساس تنهایی میکرد و به همین خاطر بیشتر وقتش را در فضای مجازی میگذراند به همصحبتی با این مرد ناشناس اما خوشصحبت تمایل نشان دهد.
با اینکه مرد ناشناس زمان مشخصی را برای ارسال پیام بعدی مشخص نکرده بود اما مهسا از فردای آن روز انگار منتظر پیام احسان بود. صبح روز بعد وقتی شوهرش سرکار رفت گوشیاش را برداشت و دوباره شروع به گشتوگذار در فضای مجازی کرد اما انگار ته دلش منتظر دیدن پیام مرد ناشناس بود. بالاخره بعد از 2 ساعت پیامی آمد.
- سلام بیداری؟
با اینکه مهسا مردد بود که آیا جواب دادن به او درست است یا نه چند لحظهای مکث کرد سپس بدون توجه به تبعات احتمالی آن نوشت: سلام بیدارم!
اما دوباره از جواب دادن پشیمان شد میخواست گوشی تلفنش را کنار بگذارد که پیام دیگری از احسان مانع شد؛ دیشب خیلی به تو فکر کردم. راستش چندین بار عکس صفحهات را باز کردم و به آن خیره شدم نمیدانم چرا اما از وقتی عکست را دیدهام حس عجیبی دارم.
مهسا جواب داد: از کجا میدانی اصلاً این عکس واقعی من است؟!
- نمیدانم اما حسی به من میگوید که تو آدم دروغگویی نیستی! از حرف زدنت معلوم است آدم شارلاتانی نیستی!
حرفهای احسان آنقدر به مذاق مهسا شیرین آمد که در یک لحظه تصمیم گرفت بیشتر با او حرف بزند به طوری که بعد از 4 ساعت از رد و بدل شدن پیامها گذر زمان برای مهسا حس نمیشد.
این پیامها هر روز تکرار و بیشتر شد؛ زن جوان احساس میکرد که از ارتباط با احسان به آرامش رسیده و دوست داشت بیشتر و بیشتر با او حرف بزند. تا اینکه احسان پیشنهاد داد به جای رد و بدل کردن پیام با هم تلفنی صحبت کنند. زن جوان قبول کرد و این تماسها و پیامهای توأمان سبب شده بود که مهسا فراموش کند قدم در مسیر بیراهه گذاشته و ممکن است هر قدمی که در این راه بر میدارد او را به نابودی بکشاند.
بالاخره بعد از دو هفته، مرد ناشناس با جلب اعتماد مهسا از او خواست این بار ارتباط تصویری داشته باشند زن جوان هم پذیرفت و در ادامه با درخواست احسان مبنی بر ارسال تصاویر خصوصی از خودش هم موافقت کرد.
مهسا بدون هیچ تردیدی و همچون زنی مسخ شده به خواستههای مردی که هیچ شناختی از او نداشت جواب مثبت میداد و هر بار بیشتر با حرفهای فریبنده و شیرین او احساس میکرد بیش از پیش به او علاقهمند شده است.
یک ماه بعد...
یک شب که مهسا قبل از برگشت همسرش به خانه، پیامهای احسان را از گوشیاش پاک میکرد با پیام جدیدی از او روبهرو شد. احسان نوشته بود فردا برای کاری نیاز به 50 میلیون تومان دارم. صبح برایت شماره کارت میفرستم تا به حسابم واریز کنی!
مهسا نه میتوانست جوابی بدهد و نه میتوانست با فکر این پیام آرام بگیرد. تا فردا منتظر ماند و وقتی شوهرش از خانه خارج شد بهسرعت پیامی برای احسان فرستاد و نوشت: قضیه 50 میلیون چیست؟
دقایقی بعد احسان جواب داد: به مشکل مالی برخوردم پول نیاز دارم برایم بفرست، برمیگردانم.
مهسا جواب داد: من 50 میلیون تومان ندارم.
احسان گفت: مگر میشود با این وضع زندگی و این همه طلا 50 میلیون نداشته باشی؟
مهسا گفت: طلاهایم را که نمیتوانم بفروشم شوهرم متوجه میشود.
- من نمیدانم هر طور شده این پول را جور کن اسمش را هم هر چه میخواهی بگذار قرض، وام، باج و با یک شکلک خنده اضافه کرد اسمش را هرچه میخواهی بگذار فقط زود برام واریز کن به این شماره کارت........
مهسا که هنوز متوجه منظور احسان نشده بود پرسید: باج! چرا باید باج بدهم؟
احسان گفت: اگر دوست داری قضیه مسالمتآمیز حل شود پول را بفرست.
مهسا پرسید: یعنی چی مسالمتآمیز حل شود؟ مگر ما با هم مشکلی داریم؟
احسان جواب داد: نه نداریم مگر اینکه تو بخواهی مشکلی به وجود بیاوری!
مهسا گفت: چه مشکلی متوجه نمیشوم؟! که به یکباره عکسی از خودش را در لباس میهمانی از طرف احسان دریافت کرد و احسان نوشت: خودت گفتی 3 ساله با مهران ازدواج کردی و با او اختلاف داری. اگر نمیخواهی اختلافاتتان بیشتر شود و زندگیات به هم بریزد 50 میلیون خرج کردن هزینه زیادی نیست...
مهسا به یکباره یخ کرد و عرق سرد بر پیشانیاش نشست؛ او تازه فهمیده بود نیت احسان چه بوده، گفت: خیلی پستی احسان!
احسان جواب داد: راستش من اسمم احسان نیست و آنقدری هم که فکر میکنی درس نخواندم. هیچ وقت هم عاشق هیچ دختری نبودم که شکل و قیافه و اسمش شبیه تو باشد. من آمدهام تا آدمهایی را که زیادهخواهی میکنند، تنبیه کنم. البته معمولاً این عشق و عاشقی الکی بیشتر از دو هفته طول نمیکشید اما دلم برای تو سوخت و دو هفته هم به تو رحم کردم وگرنه زودتر از اینها باید پولم را میدادی!
همانطوری که دستان مهسا میلرزید و مستأصل شده بود، عاجزانه گفت: من چه هیزم تری به تو فروختم که میخواهی این بلا را سرم بیاوری.
- من بلایی سرت نیاوردم خودت بودی که این بلا را وارد زندگیات کردی.
- من که توی حسابم 20 میلیون بیشتر ندارم که آن هم برایت واریز میکنم فقط دست از سرم بردار. آنقدر حالم بد شده که نمیدانم چه کار باید بکنم.
پسر شرور جواب داد: طلاهایت را که بفروشی و بگذاری روی 20 میلیونت پول من درست میشود. شماره کارتم را هم که داری تا عصر منتظر میمانم، اگر پول واریز نشده باشد صبح قبل از رفتن همسرت عکسها را برایش میفرستم.
مهسا چند دقیقهای مات و مبهوت ماند؛ نمیدانست که چه کار باید بکند یک لیوان آب خورد و بهسرعت آماده شد تا دستبند و گوشوارههایش را بفروشد و در نهایت تا عصر 50 میلیون تومان را جور کرد و به حساب مرد شرور ریخت.
چند روزی گذشت. مهسا از یک سو به این فکر میکرد که چگونه فریب یک فرد باجگیر را خورده و از سوی دیگر هم فکر میکرد که اگر مهران سراغ گوشواره و دستبندش را بگیرد چه باید بکند تا اینکه پیام دیگری آمد: بابت مبلغ واریزی ممنونم. راستش 30 میلیون دیگر هم لازم دارم. لطفاً مثل قبل توضیح اضافه هم نخواه.
مهسا دوباره بدنش لرزید؛ او فهمیده بود که این مرد دستبردار نیست و تا وقتی که عکسهایش دست او است باید ساکت باشد و باج بدهد. از ترس به دوستش سمیرا زنگ زد و ماجرا را برایش تعریف کرد. او ضمن دلداری دادن مهسا راهنماییاش کرد که بهتر است موضوع را با پلیس در میان بگذارد تا آنها کمکش کنند و این تنها راهی است که میتواند از شر وی خلاص شود.
زن جوان بالاخره دل به دریا زد و پیش پلیس رفت؛ چند هفته بعد متهم دستگیر شد و به اخاذی از 20 زن دیگر با این شیوه اعتراف کرد هر چند زندگی مهسا دیگر مثل قبل نشد اما از اینکه توانسته بود زنان و دختران دیگری را از شر این مرد تبهکار نجات دهد خوشحال بود.
فضای مجازی برای ما فرهنگسازی نمیکند
دکتر عبدالله رستگار، کارشناس حقوق جزا درخصوص بحث فرهنگ استفاده از فضای مجازی میگوید: به اعتقاد من فضای مجازی عین واقعیت است.
ما فرهنگ را میسازیم و قرار هم نیست که فضای مجازی و شاخههای آن برای ما فرهنگسازی کنند. بنابراین ما بر اساس فرهنگ خودمان، نحوه استفاده از ابزارها را تغییر میدهیم. ما میتوانیم به فضای مجازی بالندگی بدهیم و از طرفی هم میتوانیم خودمان را با همین ابزار نابود کنیم.
این کارشناس حقوق جزا با اشاره به پرونده زن اهوازی که اواخر سال گذشته از سوی همسرش به قتل رسید و برخی مدعی شدند وی به خاطر ارتباطات مجازی و گرفتاری در دام باندهای اغفال و خرید و فروش زنان در فضای مجازی به چنین سرنوشتی دچار شده بود، اظهار داشت: برخی عنوان کردند که این زن در فضای مجازی اغفال شد و اگر فضای مجازی نبود این اتفاق نمیافتاد، این جمله مانند این است که بگوییم اگر اسلحهای نبود، قتلی رخ نمیداد.
اسلحه یک ابزار است و مانند بالگرد میتواند برای دفاع یا موارد امدادی مورد استفاده قرار گیرد یا بالعکس برای جنگ یا عملیات نظامی. از اینرو نمیتوانیم برای توجیه اشکالاتمان بهدنبال مقصر بگردیم. این ما هستیم که فرهنگ استفاده از یک ابزار را درست یا نادرست آموزش میدهیم.
وی درباره فعالان باندهای خرید و فروش زنان و دختران میگوید: نفس کار این باندها مشخص است، فراهم آوردن یک امر رؤیایی، یک خواسته بزرگ و طمع و یکشبه ره صدساله رفتن که در نهایت منتج به اغفال و سوءاستفاده از افراد میشود. باندهای فساد هدف اصلیشان نتیجه کار است و وقتی میبینند که میتوان از این فضا استفاده بهینه کرد، کارشان را پیش میبرند.
بنابراین آنها شرط نکردهاند که تنها باید از این طریق، افراد را جذب یا اغفال کنیم بلکه از فضای مجازی تنها بهعنوان یک ابزار استفاده میکنند. چه بسا در گذشته که این فضا وجود نداشت و شبکههای اجتماعی فعالیت نمیکردند، این باندها با ابزارهای دیگری به اهدافشان میرسیدند.
وی درباره قانون جرایم رایانهای نیز میگوید: متأسفانه بسیاری از کاربران در کشور ما تا زمانی که درگیر مسائل قضایی و حقوقی نشوند نمیدانند که قوانینی برای مجازات مجرمان در این عرصه وجود دارد البته که قوانین هر ساله به روزرسانی و چکشکاری نیاز دارد اما در مقابل هم ما در بحث آموزش خیلی خوب عمل نکردهایم بهطوری که سرعت آموزش در کشور ما در مقابل سرعت گسترش به شدت پایین است. مثلاً در همین رابطه ما در اخبار میشنویم که ماینرهایی کشف شده اما آموزش نمیدهیم که کارکرد ماینرها چیست و چگونه میتوان از آن استفاده کرد.
حتی نمیگوییم که در چه شرایطی استفاده از آن جرم است.
رستگار در پایان تأکید میکند: این موضوع را فراموش نکنیم که با بررسی پرونده بسیاری از اغفالشدگان و فریبخوردگان در فضای مجازی میتوانیم با قاطعیت بگوییم که برخی از افراد دوست دارند اغفال شوند و فریب بخورند و ارتباطی هم به فضای مجازی ندارند.
بنابراین نباید فضای مجازی را بهعنوان یک ابزار مخرب نگاه کرد بلکه چقدر خوب است تا از این ابزار بهعنوان یک ابزار کارآمد و مؤثر در جهت مثبت و برای گسترش برخی از شاخههای علمی و فرهنگی و اقتصادی و... بهره ببریم.
چه بسا بسیاری از کشورهای توسعهیافته امروزه درگیر این مسائل نیستند و بهدنبال گسترش این فضا برای بهرهبرداریهای مثبت و ایجاد نسلهای بعدی اینترنت هستند.
فضایی که ارتکاب جرم را آسان کرده است
سرهنگ تورج کاظمی رئیس سابق پلیس فتا پایتخت در خصوص موضوع سوءاستفاده در فضای مجازی میگوید: فعالیت باندهای خرید و فروش زنان و دختران، موضوع جدیدی نیست و باندها حتی بدون فضای مجازی هم میتوانند در این زمینه فعالیت کنند. اما از زمانی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی راهاندازی شده و گسترش یافتند، مسیر و کار در این زمینه تسهیل شد و آنها با سرعت بیشتری به فعالیتهای مجرمانهشان پرداختند.
وی در ادامه با اشاره به رابطه سرعت گسترش شبکههای اجتماعی و رشد فزاینده فعالیت باندهای تبهکاران میافزاید: به جرأت میتوان گفت در گذشته سرعت جذب، فریب و به کارگیری طعمهها از سوی باندها کمتر بود اما حالا با گسترش شبکههای اجتماعی این باندها هم با سرعت بیشتری طعمههایشان را جذب میکنند. اما بازهم تأکید میکنم که فضای مجازی تنها یک ابزار است و باندهای فساد در صورت نبودن این ابزار، قطعاً راه دیگری را پیدا خواهند کرد.
کاظمی در ادامه به نقش پلیس در کنترل فضای مجازی میپردازد و خاطرنشان میکند: پلیس فتا بهعنوان مجری فضای سایبری تنها میتواند در حد مقدورات خودش فعالیت و این موارد مجرمانه را پیگیری کند. همانند کاری که پلیس پیشگیری انجام میدهد و فقط در صورتی میتواند بیشتر وارد عمل شود که پس از شناسایی متخلفان و جمعآوری اسناد، مجوز پیگیری بیشتر را از مراجع قضایی کسب کند. شاید برای یک پلیس در مجموعه فتا صحت وقوع جرم محرز شود اما مقام قضایی آن را تأیید نکند بنابراین پیگرد قانونی ادامه پیدا نخواهد کرد. از اینرو تا جرم مشهود حادث نشود، نمیتوان با مجرم برخورد کرد.
رئیس سابق پلیس فتا تهران بزرگ در پاسخ به این سؤال که جرم مشهود به چه معناست و آیا پلیس فتا امکان پیگیری همه مجرمان در فضای مجازی را دارد یا خیر میگوید: بر اساس قوانین در فضای سایبری، تعریفی از جرم مشهود نداریم بنابراین پلیس فتا نمیتواند با فرض اینکه شاهد جرم مشهود بوده، وارد عمل شود. تعریف جرم مشهود هم مشخص است تصور کنید قاتل بالای سر مقتول باشد و برای پلیس محرز شود که قتل رخ داده است. در تعریف جرم مشهود آمده، جرمی که در منظر عمومی اتفاق افتاده باشد.
بهعنوان مثال در مورد همین بحث باندهای خرید و فروش زنان و دختران و بخصوص همین پرونده اخیر قتل زن اهوازی به دست همسرش باید بگویم که در مورد موضوع اغفال وی از سوی باندهای قاچاق زنان اگر مأموران با چنین جرمی مواجه میشدند باید پس از جمعآوری مستندات آن را به پلیس امنیت اخلاقی ناجا ارجاع میدادند.
بنابراین پلیس فتا تنها در مواردی که بهطور صددرصدی موضوع به مسائل سایبری مربوط میشود مثل هک و نفوذ به سیستمها بهطور مستقیم اجازه ورود دارد. سرهنگ کاظمی در ادامه با ارائه مؤلفههایی به شیوه کار باندهای قاچاق زنان و دختران میپردازد و میگوید: یکی از خصوصیات فضای مجازی ناشناس ماندن افراد است که باندها از این خصوصیات به خوبی سوءاستفاده میکنند و پس از یافتن خواستههای طعمههایشان، آنها را بهراحتی فریب میدهند و جذب میکنند.
دومین مورد، سرعت عمل است؛ بهطوری که در شبکههای اجتماعی بهراحتی و با بالاترین سرعت میتوانند کاری که شاید ماهها نیاز به زمان داشت را در کوتاهترین مدت ممکن انجام دهند. سومین مورد هم سهلالوصول بودن هدف در این فضاست که باندها با در نظر گرفتن همه جوانب بهراحتی از این بستر سودجویی میکنند.
این کارشناس فضای سایبری در پایان خاطرنشان میکند: دانش و فناوریای که ما با آن مواجه هستیم، روزانه در حال تغییر است و سیستمها هر لحظه در حال به روزرسانی هستند. بنابراین کارشناسان فضای مجازی نه در کشور ما و نه در بسیاری از کشورهای دنیا، نمیتوانند با قاطعیت اعلام کنند که ما بهراحتی میتوانیم با جرایم، باندها و تبهکاران فعال در این حوزه مقابله کنیم.
نیم نگاه
بیتردید فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بهعنوان یک ابزار، فعالیت را برای قاچاقچیان و باندهای فساد و فحشا آسانتر کرده اما نگاه واقعبینانهتر این است که اگر راه در فضای مجازی برای این تبهکاران بسته بود به منزله پایان فعالیت این باندها تلقی نمیشد و راههای دیگری برای این تجارت سیاه و البته سودآور پیدا میکردند.
اغفال و خرید و فروش زنان و دختران محدود و معطوف به سالهای اخیر نبوده و در گذشتههای دور نیز شاهد این پدیده شوم به اشکال مختلف بودهایم و شاید بتوان گفت ابتداییترین شکل آن، همان سنت بردهداری بوده است اما حالا و طی سالهای اخیر این باندها شکل سازمانیافتهتری پیدا کرده و دامنه فعالیتشان به کشورهای دیگر هم گسترش یافته است بهطوری که میتوان از آن به بردهداری مدرن یاد کرد.
با گسترش فضای مجازی و سلطه شبکههای اجتماعی و همینطور نفوذ آن در میان افراد، بویژه نسل جوان سبب شد تا باندها بهصورت منظمتر و با سرشبکههایی که اغلب کمتر دیده میشوند مسیر جذب طعمههایشان را در کمترین زمان ممکن به مقصد برسانند و سودهای میلیاردی از بابت این تجارت سیاه با کمترین مشارکت از سوی قربانیان به جیب بزنند. البته نمیتوان به صرف اینکه برخی با سوءاستفاده از یک بستر، موجب ناامنی در جامعه میشوند بهطور کل بهرهوری از یک فضایی که بار محتوایی و آموزشی بسیار زیادی دارد را نفی کرد.
بیشک قاچاقچیان و سردستههای چنین باندهایی که غالباً پیچیدگیها و شیوههای مختلفی در کارشان دارند، فقط بهدنبال تسهیل در اهدافشان هستند و اگر امروز فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نبود، آنها برای رسیدن به مقاصدشان حتماً راه دیگری را همچون گذشته پیدا میکردند.
بسیاری از زنان جوان و دختران کم سن و سال رؤیاهایی در سر میپرورانند. پول، زیبایی، سفرهای خارجی، کار با درآمد بالا و در نهایت یک همسر ثروتمند! البته نباید از موضوعات احساسی و عاطفی نیز غافل شد، امری که گردانندگان باندهای خرید و فروش دختران از آن به نحو مطلوبی استفاده کرده و سوژههای خود را با درگیر کردن در مسائل عاطفی و احساسی به سادگی شکار میکنند. این مؤلفهها بهترین گزینه برای باندهایی است که بدون توجه به کرامات انسانی و تنها برای جذب افرادی که همواره دنبال رؤیاهای دست نیافتنیشان هستند از آنها استفاده میکنند.
سایر اخبار این روزنامه
چند برابر قرارداد بینتیجه توتال سرمایهگذارجذب کردیم
افتتاحیه با ایرانیها در غیاب سرخابیها
تجارت 101 میلیارد دلاری بدون FATF
اجرای عدالت محور تحول در دولت
افزایش 20 درصدی مستمری مددجویان از پایان فروردین
از فیروزه اسلام تا نگین حسن پادشاه
توزیع ۲۰۰ هزار تن برنج و شکر برای ماه مبارک رمضان
تجارت سیاه بر پهنای باند
شوکر برقی!
وحشیگری خانه به خانه صهیونیست ها
نذری جدید برای کودکان کار
خرما در بوشهر 20 هزار تومان در تهران 170 هزار تومان
در مسیر اصلاحات ساختاری اقتصاد
تحصیل علیه محرومیت
سلام ایران